یادداشت‌های یک طلبه

یادداشت‌های یک طلبه

گاهی مطلبی تأثیرگذار می‌خوانم؛ سخنانی حکیمانه می‌شنوم؛ با نکاتی جالب مواجه می‌شوم.
اینجاست که حیفم می‌آید این مطالب را از دست دهم؛ نمی‌خواهم فراموششان کنم؛ و البته دوست دارم دیگران نیز از این مطالب بهره‌مند شود؛
مخصوصاً اگر این مطالب، کلام‌الله باشند که به عبارت خود قرآن «أحسن الحدیث» است؛
و یا فرمایشات معصومین علیهم‌السلام باشند که خودشان دربارۀ آن فرموده‌اند: «حدیث ما دل‌ها را زنده می‌کند».
این وبلاگ وسیله‌ای است برای این هدف تا چنین مطالبی ثبت‌ و منتشر شوند.

طبقه بندی موضوعی
پیوندها


کلام معصومین علیهم‌السلام چنان تأثیرگذار بود که اگر می‌خواستند دل سنگ را آب می‌کردند.

نفوذ کلام ایشان را می‌توان در منقلب کردن سنگدلانی چون متوکل مشاهده کرد.

در تاریخ آمده است که امام هادی علیه‌السلام با خواندن اشعاری در ذم دنیاگرایی و هواپرستی، این خلیفه ظالم را چنان منقلب کردند که این شخص جبار باآن‌همه سنگدلی گریه کرد.

 

مرحوم علامه محمدباقر مجلسی از قول مسعودى در مروج‌الذهب می‌فرماید:

از علی بن محمد (امام هادی  علیه‌السلام) پیش متوکل سعایت کردند که در منزل خود کتاب‌ها و اسلحه زیادى از شیعیان خود که اهل قم هستند جمع کرده و تصمیم بر قیام دارد.

متوکل گروهى را فرستاد و آن گروه شبانه به خانه امام حمله بردند. ولى چیزى نیافتند.

آن جناب در میان اتاق در بسته ‏اى بود؛ لباسى پشمین بر تن داشت و روى شن و ریگ نشسته بود ؛ توجه به‌جانب خداوند داشت و قرآن می‌خواند.

با همین حال ایشان را پیش متوکل بردند و به او گفتند در خانه‏ اش چیزى نیافتیم؛ روبه‌قبله نشسته بود و قرآن می‌خواند.

متوکل مشغول شراب خوردن بود و هنگامی‌که امام وارد شد، جام در دست متوکل بود.

همین‌که چشم متوکل به آن حضرت افتاد ترسید و ایشان را احترام کرد؛ آن جناب را پهلوى خود نشاند و جامى که در دست داشت به ایشان تعارف کرد!

حضرت فرمودند: «وَ اللَّهِ مَا یُخَامِرُ لَحْمِی وَ دَمِی قَطُّ فَأَعْفِنِی»: به خدا سوگند گوشت و خون من آلوده شراب نشده مرا معذور دار.

متوکل از تعارف شراب دست کشید و به حضرت گفت: برایم شعرى بخوان.

حضرت فرمود: «من کم شعر می‌خوانم»

متوکل گفت: چاره ‏اى نیست باید یک شعرى بخوانى.

آن امام همام درحالی‌که پیش متوکل نشسته بود، این اشعار را انشاد کرد:

 

بَاتُوا عَلَى قُلَلِ‏ الْأَجْبَالِ‏ تَحْرُسُهُمْ‏

غُلْبُ الرِّجَالِ فَلَمْ تَنْفَعْهُمُ الْقُلَلُ‏

(بر روى قله‏ هاى بلند کوه‌ها زندگى مى‏کردند و نگهبانان قوى و نیرومند و خشن از آن‌ها حراست مى‏کردند. ولى آن قله‌ها نتوانستند مانع مرگ ایشان شوند)

وَ اسْتَنْزَلُوا بَعْدَ عِزٍّ مِنْ مَعَاقِلِهِمْ‏

وَ أُسْکِنُوا حُفَراً یَا بِئْسَمَا نَزَلُوا

(پس‌ازآن همه عزت از جایگاه خود پایین آورده شدند و آن‌ها را در گودال تنگ گور اسکان دادند، اما چه جاى بدى فرود آمدند!)

نَادَاهُمْ صَارِخٌ مِنْ بَعْدِ دَفْنِهِمْ‏

أَیْنَ الْأَسَاوِرُ وَ التِّیجَانُ وَ الْحُلَلُ‏

(پس از دفن آن‌ها بانگ زننده‏اى فریاد زد: کجایند خاندان و تاج‌وتخت و جامه‌های زینتی شما؟!)

أَیْنَ الْوُجُوهُ الَّتِی کَانَتْ مُنَعَّمَةً

مِنْ دُونِهَا تُضْرَبُ الْأَسْتَارُ وَ الْکِلَلُ‏

(کجایند صورت‌هایی که در کمال نعمت به سر مى‏بردند و پوشش‏ها و زیورها بر ایشان آویخته مى‏گردید؟!)

فَأَفْصَحَ الْقَبْرُ عَنْهُمْ حِینَ سَاءَلَهُمْ‏

تِلْکَ الْوُجُوهُ عَلَیْهَا الدُّودُ تَقْتَتِلُ‏

(پس گورستان با زبانى رسا در پاسخ گوید: آن صورت‌ها را کرم خورد و روى آن‌ها رفت‌وآمد مى‏کنند)

قَدْ طَالَ مَا أَکَلُوا دَهْراً وَ قَدْ شَرِبُوا

وَ أَصْبَحُوا الْیَوْمَ بَعْدَ الْأَکْلِ قَدْ أُکِلُوا

(چه طولانی شد روزگار خوردن و آشامیدنشان! ولى پس‌ازآن همه لذّتها خودشان خوراک چیزهایى دیگر شدند)

 

متوکل با شنیدن این شعرها گریه کرد؛ به‌طوری‌که از اشک چشمش ریش او تر شد و حاضرین نیز به گریه افتادند. در برخی نقل‌ها نوشته‌اند: «متوکل با شنیدن آن شعرها، جام را بر زمین زد و آن روز عیش او تلخ و ناگوار گردید». سپس مبلغ چهار هزار دینار تقدیم امام کرد و با احترام ایشان را به منزل خود فرستاد.

(بحار الأنوار ؛ ط - بیروت ؛ ج‏50 ؛ ص211)

 

به‌راستی چقدر تکان‌دهنده است این اشعار. انسانی که آخرین منزلش در این دنیا قبر تنگ و تاریک خواهد بود و جسمش خوراک خزندگان خواهد شد، به چه امیدی رو به ستمگری و تکبر می‌آورد؟!

همان‌طور که مشاهده می‌کنید امام علیه‌السلام با قرائت این اشعار، هم خود را از مخمصه رها کردند و هم متوکل را که مصداق بارز این اشعار بود سرزنش کردند.

  • ۹۹/۰۵/۱۵

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.