یادداشت‌های یک طلبه

یادداشت‌های یک طلبه

امام رضا علیه‌السلام: «رحمت خدا بر آن بنده‏‌اى که امر ما را زنده گرداند (به این صورت که) تعالیم ما را فرا گیرد و آنها را به مردم بیاموزد؛ زیرا اگر مردم زیبایی‌هاى سخن ما را بدانند، بى‌گمان از ما پیروى می‌کردند». (عیون أخبار الرضا علیه‌‏السلام، ج1، ص307)

طبقه بندی موضوعی
پیوندها


در فرازی از زیارت‌نامه حضرت امام موسی بن جعفر علیه‌السلام عرضه می‌داریم:

«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ... وَ الْجَنَازَةِ الْمُنَادَى عَلَیْهَا بِذُلِّ الِاسْتِخْفَاف»[1]

پروردگارا درود فرست بر محمد و اهل‌بیتش و درود فرست بر موسى بن جعفر (علیه‌السلام) ... کسی که هنگام شهادتش با خواری و سبک شماری بر جنازه مبارکش ندا داده شد.

 

همچنان که از این فقرۀ زیارت‌نامه پیداست، هنگام شهادت آن بزرگوار حرمتشان رعایت نشد و ایشان را با خفت و خواری معرفی کردند.

برای اینکه ماجرای این اهانت را بدانیم، بهتر است مراجعه کنیم به روایتی که مرحوم شیخ صدوق نقل کرده‌اند.

در این روایت چنین آمده که «حسن بن عبدالله صَیْرَفی» از قول پدرش نقل کرده:


هنگامی‌که حضرت امام موسى بن جعفر علیهماالسلام در زندان سندىّ بن شاهک وفات یافت، حضرت را بر تابوتى گذاشته و نداء دادند:

«هَذَا إِمَامُ الرَّافِضَةِ فَاعْرِفُوهُ»: این امام رافضى (شیعه)ها است، او را بشناسید.

وقتى آن بزرگوار را به محل شرطه ‏ها آوردند، چهار نفر را مأمور کرد تا صدا بزنند:

«هرکس مى ‏خواهد خبیث ابن خبیث (العیاذ بالله) را ببیند بیاید».


در این هنگام سلیمان بن أبى جعفر از قصرش بیرون آمد و به کنار شطّ رفت و دادوفریاد و غلغله به گوشش رسید. از غلامان و کنیزانش پرسید: چه خبر است؟

گفتند: سندىّ بن شاهک بر جنازه موسى بن جعفر علیه‌السلام نداء مى‏کند.

سلیمان به غلامان و فرزندانش گفت: مأموران سندی بن شاهک به‌زودی به قسمت غرب (شهر) مى‏روند. وقتى ازآنجا عبور کردند با غلامان خود به آنجا بروید و جنازه را از دست آن‌ها بگیرید؛ اگر مقاومت کردند، آن‌ها را بزنید و لباس‌های سیاهشان را پاره کنید.

وقتى جنازه را از آن قسمت عبور دادند، غلامان به آنجا رفتند و آن‌ها را زدند و لباس‌های سیاهشان را پاره کردند و جنازه آن حضرت را گرفتند و بر سر چهارراه قراردادند و منادیان نداء دادند:

«هر کس مى ‏خواهد طیّب بن طیّب موسى بن جعفر علیهماالسلام را ببیند، بیاید».


مردم جمع شدند و حضرت را غسل دادند و با حنوطى فاخر و گران‌بها، ایشان را حنوط کردند و سلیمان بن أبى جعفر آن حضرت را در کفنى که براى خود ترتیب داده بود، از برد یمانى، که قیمت آن دو هزار و پانصد دینار بوده و تمام قرآن بر آن نوشته شده بود، کفن کرد و خود با پاى برهنه، بدون عمامه و گریبان چاک، آن حضرت علیه‌السلام را تشییع کرد و در «مقابر قریش» دفن نمود.[2]




[1] بحار الأنوار، ج‏99، ص 17

[2] عیون أخبار الرضا علیه‌السلام؛ ج‏1؛ ص 99



مطالب مرتبط:

زیارت‌نامه‌ای با حال و هوای روضه

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.