راهکار قران برای از بین بردن اختلاف میان زن و شوهر
خداوند متعال در آیه سی و پنج سوره نساء، وظیفه بستگان زن و شوهر را برای جلوگیری از جدایی و شکاف میان آن دو چنین بیان میفرماید:
«وَ إِنْ خِفْتُمْ شِقاقَ بَیْنِهِما فَابْعَثُوا حَکَماً مِنْ أَهْلِهِ وَ حَکَماً مِنْ أَهْلِها إِنْ یُریدا إِصْلاحاً یُوَفِّقِ اللَّهُ بَیْنَهُما إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلیماً خَبیراً»:
و اگر از جدایى و شکاف میان آنان (دو همسر) بیم داشته باشید یک داور از خانواده شوهر و داورى از خانواده زن انتخاب کنید تا به کار آنان رسیدگى کنند. اگر این دو داور (با حسن نیت و دلسوزى وارد کار شوند و) هدفشان اصلاح میان دو همسر بوده باشد، خداوند کمک مىکند و به وسیله آنان میان دو همسر الفت مىدهد؛ خداوند (از نیت آنها) با خبر و آگاه است.
از این آیه و دستور پروردگار چند نکته قابل استفاده است:
1. خویشاوندان زن و شوهر نسبت به رفع اختلافات میان زن و شوهر مسئولیت دارند (فَابْعَثُوا حَکَماً مِنْ أَهْلِهِ وَ حَکَماً مِنْ أَهْلِها).
2. علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد. نگرانى از شقاق و جدایى کافى است تا اقدام به گزینش داوران و رفع اختلاف زوجین شود (إِنْ خِفْتُمْ). [تفسیر نور، ج2، ص 64]
3. مقصود از «شِقاق» بین زن و شوهر، فقط طلاق و جدایی آنها نیست تا رفع اختلاف آنان را فقط محدود به زمانی کنیم که بخواهند از هم جدا شوند؛ بلکه اگر حتی اختلاف آنها منجر به زندگی سخت آنان شود [الجدید فى تفسیر القرآن المجید، ج2، ص 287] یا باعث دشمنی آنان گردد [مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج3، ص 70]، بستگان باید میان آنان داوری کرده و به اختلافشان پایان دهند.
4. دلیل اینکه خداوند مسئولیت حل اختلاف میان زوجین را به بستگان زن و شوهر سپرده این است که بستگان آن دو نسبت به دیگران، اطلاع بیشتری از جزئیات زندگی آن دو و از مصلحتهایشان دارند [مواهب الرحمن فی تفسیر القرآن، ج8، ص 163]
5. دلیل اینکه خداوند یک حَکَم (داور) از طرف زن و یک حَکَم (داور) از طرف مرد را برای رفع اختلاف میان زن و شوهر معین میکند این است که دخالت یک حَکَم این خطر را دارد که او جانب یک طرف را بگیرد و حکم ظالمانه نماید (إِنْ یُرِیدا إِصْلاحاً). [المیزان فی تفسیر القرآن، ج4، ص 346]
6. اگر واقعا حَکَمَیْن یا زوجین (با توجه به اینکه ضمیر «یُرِیدا» هم ممکن است به زوجین عود کند ممکن است به حَکَمَیْن عود کند [التفسیر الکبیر، ج10، ص 75]، هرچند ظاهر آیه دلالت بر این میکند که ضمیر به حَکَمَیْن عود میکند [مواهب الرحمن فی تفسیر القرآن، ج8، ص 164]) بناى اصلاح داشته باشند و عناد و لجبازى در کارشان نباشد خداوند متعال به وسیله این دو حکم بین آن دو (زوجین یا حَکَمَیْن) توافق و اصلاح بر قرار مىکند (إِنْ یُریدا إِصْلاحاً یُوَفِّقِ اللَّهُ بَیْنَهُما)؛ چون وقتى دو طرف زمام اختیار خود را به حکم خود بدهند (حکمى که خودشان پسندیده اند) قهرا توافق حاصل مىشود. [المیزان فی تفسیر القرآن، ج4، ص 346]
7. در آیه شریفه حصول توافق را به خداى تعالى نسبت داده شده (یُوَفِّقِ اللَّهُ بَیْنَهُما) تا در ضمن آن بفهماند سبب حقیقى و آن کسى که میان اسباب ظاهرى و مسببات آنها رابطه برقرار مىکند خداى تعالى است و دلها بدست خداست. به عقل و تدبیر خود مغرور نشوید، توفیق را از خداوند بدانید «یُوَفِّقِ اللَّهُ بَیْنَهُما». [المیزان فی تفسیر القرآن، ج4، ص 346 و تفسیر نور، ج2، ص 65]
8. عبارت «إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلِیماً خَبِیراً» هشداری نسبت به زوجین و حَکَمَیْن است تا از (پذیرش حق و) پیمودن مسیری که خدا تعیین کرده است مخالفت نکنند. [التفسیر الکبیر فخر رازی، ج10، ص 75]