عوامل مسلمان شدن ایرانیان
قبل از بیان دلیل مسلمان شدن ایرانیان باید به دو نکته توجه کرد:
نکته اول اینکه اسلام یک دین جهانی است و باید به گوش جهانیان میرسید. به دلیل آیاتی همچون «انْ هُوَ الّا ذِکْرٌ لِلْعالَمینَ» و «وَ ما ارْسَلْناکَ الّا کافَّةً لِلنّاسِ بَشیراً» و «یا ایُّهَا النّاسُ انّى رَسولُ اللَّهِ الَیْکُمْ جَمیعاً».
نکته دوم علاقه ایرانیان به دین مقدس اسلام از همان آغاز ظهور این دین مقدس شروع شد. قبل از اینکه شریعت مقدس اسلام توسط مجاهدین مسلمان به این سرزمین بیاید، ایرانیان مقیم یمن به آیین اسلام گرویدند و با میل و رغبت به احکام قرآن تسلیم شدند و از جان و دل در ترویج شریعت اسلام کوشش نمودند و حتى در راه اسلام و مبارزه با معاندین نبى اکرم جان سپردند.
حال میگوییم دلیل مسلمان شدن ایرانیان دو چیز میتواند باشد:
1. سازگار بودن روح اسلام با روحیه ایرانیان
علت مسلمان شدن ایرانیان یکچیز بود و آن عبارت است از اینکه «ایرانى روح خود را با اسلام سازگار دید و گمگشته خویش را در اسلام یافت». ازآنجاکه ایرانیان طبعاً مردمى باهوش بودند و بعلاوه سابقه فرهنگ و تمدن داشتند، بیش از هر ملت دیگر نسبت به اسلام شیفتگى نشان دادند و به آن خدمت کردند.
تأثیر اسلام و قرآن و حدیث در ادبیات فارسى یکی از شواهد این مطلب است.
اینکه همه اصحاب ستّه اهل سنت و مؤلفین کتب اربعه شیعه ایرانى هستند شاهد دیگری بر مطلب فوق است. شش نفر از آنها، شیخ طوسى، مسلم نیشابورى، ابوعبد الرحمن نسائى، محمدبن اسماعیل بخارى، ابوداود سجستانى، ترمذى و بیهقى، خراسانى هستند و دو نفر شیخ صدوق از قم و ابن ماجه از قزوین مىباشند و غیر اینها از مشاهیر نیز صدها نفر دیگر ایرانىاند. از ائمه اربعه تسنن نیز دو نفر ایرانى بودهاند که هر دو از خراسان برخاستهاند. نخست ابوحنیفه که گروهى وى را اهل کابل و دستهاى وى را از اهل «نسا» (درگز) مىدانند. دوم احمد بن حنبل که در مرو خراسان متولد شد و در بغداد نشو و نما یافت.
فلاسفه بزرگ اسلام، متکلمین، مورخین، لغت نویسان، شعراى بزرگى که به عربى شعر سرودهاند، مفسرین عالیقدر، رجال سیاسى و پادشاهان بزرگ و جهانگشایان مسلمان، مثل برمکیان، نوبختیان، قشریان، صاعدیان، خاندان سمعانى، خواجه نظام الملک طوسى، شیخ طوسى، خواجه نصیرالدین طوسى، و ملوک طاهریان، سامانیان، آل بویه، غزنویان، غوریان، سربداران و دهها خاندان دیگر که در تبلیغ اسلام و نشر آن کوشیدند همه ایرانی بودند.
2. ناراضى بودن مردم از حکومت وقت
عامل دیگری که در مسلمان شدن ایرانیان نقش داشت، نارضایتی ایرانیان از حکومت وقت بود. حقیقت این است که مهمترین عامل شکست حکومت ساسانى را باید ناراضى بودن ایرانیان از وضع دولت و آیین و رسوم اجحاف آمیز آن زمان دانست. اجتماع آن روز ایران یک اجتماع طبقاتى عجیبى بود با همه عوارض و آثارى که در این گونه اجتماعات هست، تا آنجا که حتى آتشکدههاى طبقات مختلف با هم فرق داشت. کیش و قانون آن روز هرگز اجازه نمىداد که یک بچه کفشدوز و یا کارگر بتواند باسواد بشود؛ تعلیم و تعلم تنها در انحصار اعیان زادگان و موبدزادگان بود. دین زرتشت در اصل هرچه بود، به قدرى در دست موبدها فاسد شده بود که ملت باهوش ایران هیچ گاه نمىتوانست از روى صمیم قلب به آن عقیده داشته باشد و حتى- آنچنانکه محققین گفتهاند- اگر هم اسلام در آن وقت به ایران نیامده بود، مسیحیت تدریجاً ایران را مسخّر مىکرد و زرتشتىگرى را از میان مىبرد.
بى علاقگى مردم ایران نسبت به حکومت و دستگاه دینى و روحانیتشان، سبب مىشد که سربازان آنها در جنگها با میل و رغبت علیه مسلمانان نجنگند و حتى در بسیارى از موارد به آنها کمک کنند.
منبع: کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران، مرحوم شهید آیةالله مطهری