یادداشت‌های یک طلبه

یادداشت‌های یک طلبه

گاهی مطلبی تأثیرگذار می‌خوانم؛ سخنانی حکیمانه می‌شنوم؛ با نکاتی جالب مواجه می‌شوم.
اینجاست که حیفم می‌آید این مطالب را از دست دهم؛ نمی‌خواهم فراموششان کنم؛ و البته دوست دارم دیگران نیز از این مطالب بهره‌مند شود؛
مخصوصاً اگر این مطالب، کلام‌الله باشند که به عبارت خود قرآن «أحسن الحدیث» است؛
و یا فرمایشات معصومین علیهم‌السلام باشند که خودشان دربارۀ آن فرموده‌اند: «حدیث ما دل‌ها را زنده می‌کند».
این وبلاگ وسیله‌ای است برای این هدف تا چنین مطالبی ثبت‌ و منتشر شوند.

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

نام: محمد (علیه‌السلام)

کنیه: ابوجعفر (علیه‌السلام)

لقب: تقى و جواد (علیه‌السلام)

میلاد: ماه رمضان سال 195 هـجری قمری هفدهم رمضان دیده به جهان گشود.[1] برخى نیز تولد آن حضرت را در نیـمه رمضان همان سال در شب جمعه نوشته اند.[2] برخی هم تولد آن حضرت را در نیمه رجب در روز جمعه همان سال نوشته‌اند.[3]

محل تولد: شهر «مدینه».[4]

نام مادر و شخصیت او: ماد آن حضرت أمّ ولد بود و نامش «سبیکـه»[5] که از خانـدان «ماریه قبطـیه» همسر پیامبر اسلام به شمار مى رود،[6] از نظر فضائل اخلاقى در درجه والایى قرار داشت و برترین زنان زمان خود بود،[7] به طورى که امام رضا(علیه السلام) از او به عنوان بانویى منزه و پاکدامن و بافضیلت یاد مى کرد.[8]

مدت امامت بعد از شهادت پدر: هفده سال.[9]

سنّ حضرت هنگام شهادت پدر: حدود هشت سال

خلفاى معاصر حضرت: پیشواى نهم در دوران امامت خود با دو خلیفه عباسى یعنى «مأمون» (193ـ 218) و «معتصم» (218 ـ227) معاصر بوده است و هر دو نفر او را به اجبار از مدینه به بغداد احضار کردند و طبق شیوه سیاسى اى که مأمون در مورد امام رضا به کار برده بود، او را در پایتخت زیر نظر قرار دادند.[10]

سنّ ازدواج و نام همسر و چگونگی ازدواج: مؤمن خلیفه عباسی براساس یک طرح توطئه آمیز امام جواد (علیه السلام) را درسال 204 هـ.ق یعنى یک سال پس از شهادت امام رضا(علیه السلام) از مدینه به بغداد آورد و به دنبال مذاکراتى که در جلسه مناظـره امـام با یحیى بن اکثم گذشت، دختر خود «امّ الفضل» را به همسرى حضرت در آورد! و در سال 215هـ .ق، در تکریت به خانه حضرت جواد منتقل شد.[11]

تاریخ و سنّ شهادت: امام در ذی‌القعدة سال 220 هجری قمری[12] در آخر ذى‌القعده[13] و بنابر قولی در ششم ذی‌الحجة به شهادت رسیدند[14] و هنگام شهادت بیش از بیست و پنج سال و چند ماه نداشت.[15]

نحوه شهادت: «معتصم» برادر مأمون که پس از مأمون به خلافت رسیده بود درسال 220 هجرى امام را از مدینه به بغداد آورد تا از نزدیک مراقب او باشد. در مجلسى که معتصم براى تعیین محل قطع دست دزد، تشکیل داده بود، امام را نیز شرکت داد و قاضى بغداد (ابن ابى دُؤاد) و دیگران شرمنده شدند. چند روز بعد از آن «ابن ابى دؤاد» از حسد و کینه توزى نزد معتصم رفت و گفت: از باب خیرخواهى، به شما تذکر مى دهم که جریان چند روز قبل به صلاح حکومت شما نبود، زیرا درحضور همه دانشمندان و مقامات عالى مملکتى فتواى ابوجعفر (امام جواد)، یعنى فتواى کسى را که نیمى از مسلمانان او را خلیفه و شما را غاصب حق او مى دانند، بر فتواى دیگران ترجیح دادى و این خبر میان مردم منتشر و خود دلیل قاطعى بر حقانیت او نزد شیعیانش شد. معتصـم که مایـه ابراز هـر نـوع دشمنى با امـام را در نهاد خـود داشت، از سخنان «ابن ابى دؤاد» بیش تر تحریک شد و در صدد قتل امام برآمد و سرانجام منظور پلید خود را عملى ساخت و امام را توسط منشى یکى از وزرایش مسموم و شهید شدند.[16]

برخی نیز دلیل شهادت حضرت سمّی می‌دانند که «امّ فضل» همسر آن حضرت در انگوری آن حضرت خورد می‌دانند. امّ فضل که از آن حضرت صاحب فرزند نشده بود، وقتی مشاهده کرد که آن حضرت از غیر او صاحب فرزند شده، حسادت کرد و این جنایت را مرتکب شد.[17]

محل دفن: قبرستان قریش در بغداد در کنار قبر جدّش موسى بن جعفر(علیهما السلام).



[1] کلینى، الکافى، ج1، ص 492; شیخ مفید، الإرشـاد، ص316؛ طبرسى، إعلام الورى بأعلام الهُدى، ص 344

[2] محمد بن جریر بن رستم طبرى آملى، دلائل الإمامة، ص: 383

[3] طبرسى، إعلام الورى بأعلام الهُدى، ص 344

[4] محمد بن جریر بن رستم طبرى آملى، دلائل الإمامة، ص: 383

[5] شیخ مفید، الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج‏2، ص: 273

[6] کلینى، همان کتاب، ص315 و 492; ابن شهرآشوب، مناقب آل ابى طالب، ج4، ص379؛ به نقل از سیره پیشوایان، مهدی پیشوایى، جلد 1، ص 559

[7] مسعودى، اثبات الوصیة، ص209؛ به نقل از سیره پیشوایان، مهدی پیشوایى، جلد 1، ص 559

[8] قدّست امّ ولدته قد خلقت طاهرة مطهرة (مجلسى، بحارالأنوار، ج50، ص15)؛ به نقل از سیره پیشوایان، مهدی پیشوایى، جلد 1، ص 559

[9] شیخ مفید، الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج‏2، ص: 273

[10] سیره پیشوایان، مهدی پیشوایى، جلد 1، ص 560

[11] نگاهى به زندگانى سیاسى امام جواد(علیه السلام) صفحه90، به نقل از کتاب «بغداد» تألیف ابوالفضل احمد بن ابى طاهر کاتب، ص 142ـ 143)؛ به نقل از سیره پیشوایان، مهدی پیشوایى، جلد 1، ص 584

[12] شیخ مفید، الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج‏2، ص: 273

[13] کلینى، الکافى، ج1، ص 492؛ فتال نیشابورى؛ روضة الواعظین و بصیرة المتعظین (ط - القدیمة) ؛ ج‏1 ؛ ص243

[14] فتال نیشابورى؛ روضة الواعظین و بصیرة المتعظین (ط - القدیمة) ؛ ج‏1 ؛ ص243

[15] شـیخ مفید، الإرشـاد، ص326; مجلـسى، هـمان کتاب، ص7; محمد بن جریر بن رستم طبرى، دلائل الإمامة، ص 2؛ به نفل از سیره پیشوایان، مهدی پیشوایى، جلد 1، ص 591

[16] عیاشى، کتاب التفسیر، تصحیح و تعلیق: حاج سید هاشم رسولى محلاتى، ج1، ص320; مجلسى، همان کتاب، ص7; پیشواى نهم...، ص41; قزوینى، همان کتاب، ص382. در مورد چگونگى شهادت حضرت جواد اقوال دیگرى نیز هست که به خاطر رعایت اختصار، از ذکر آن ها خوددارى شد. جهت اطلاع بیش تر رجوع شود به: ابن شهرآشوب، مناقب آل ابى طالب، ج4، ص 380; مجلسى، بحارالأنوار، ج50، ص8 و9; فتّال نیشابورى، روضة الواعظین، ص267. به نقل از سیره پیشوایان، مهدی پیشوایى، جلد 1، ص 591

[17] محمد بن جریر بن رستم طبرى آملى، دلائل الإمامة، ص 395