راز محبوبیت امام حسین علیهالسلام
خداوند در قرآن کریم میفرماید:
«إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدّاً»[1] (به یقین، کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام داده اند، [خداى] رحمان براى آنان [دردلها] محبّتى قرار خواهد داد)
بعضى از مفسران این آیه را مخصوص امیر مؤمنان على ع و بعضى شامل همه مؤمنان دانسته اند. بعضى گفته اند منظور این است که خداوند محبت آنان را در دل هاى دشمنانشان مىافکند، و این محبت رشته اى مى شود در گردنشان که آنها را به سوى ایمان مى کشاند. بعضى دیگر آن را به معنى محبت مؤمنان نسبت به یکدیگر که باعث قدرت و قوت و وحدت کلمه مىشود دانسته اند. بعضى آن را اشاره به دوستى مؤمنان نسبت به یکدیگر در آخرت دانسته، و مىگویند آنها آن چنان به یکدیگر علاقه پیدا مىکنند که از دیدار هم برترین شادى و سرور به آنان دست مىدهد.[2] ولى اگر با وسعت نظر به مفاهیم وسیع آیه بیندیشیم خواهیم دید که همه این تفسیرها در مفهوم آیه جمع است بىآنکه با هم تضادى داشته باشند.[3]
از رسول خدا صلّیالله علیه و آله روایت شده که فرمودند:
«إنّ اللَّه تعالى إذا أحبّ عبدا دعا جبریل فقال إنّی أحبّ فلانا فأحبّه فیحبّه جبریل ثمّ ینادی فی السّماء فیقول إنّ اللَّه یحبّ فلانا فأحبّوه فیحبّه أهل السّماء ثمّ یوضع له القبول فی الأرض و إذا أبغض عبدا دعا جبریل فیقول إنّی أبغض فلانا فأبغضه فیبغضه جبریل ثمّ ینادی فی أهل السّماء إنّ اللَّه تعالى یبغض فلانا فأبغضوه فیبغضونه ثمّ توضع له البغضاء فی الأرض»[4]
(هنگامى که خداوند کسى از بندگانش را دوست دارد به فرشته بزرگش جبرئیل مىگوید من فلان کس را دوست دارم او را دوست بدار، جبرئیل او را دوست خواهد داشت، سپس در آسمانها ندا مىدهد که اى اهل آسمان! خداوند فلان کس را دوست دارد او را دوست دارید، و به دنبال آن همه اهل آسمان او را دوست مىدارند، سپس پذیرش این محبت در زمین منعکس مىشود؛ و هنگامى که خداوند کسى را دشمن بدارد به جبرئیل مىگوید من از او متنفرم، او را دشمن بدار، جبرئیل او را دشمن مىدارد، سپس در میان اهل آسمانها ندا مىدهد که خداوند از او متنفر است او را دشمن دارید، همه اهل آسمانها از او متنفر مىشوند، سپس انعکاس این تنفر در زمین خواهد بود».
سرور مؤمنان حضرت سیدالشهداء علیهالسلام نمونه کامل این مؤمنان بود که خداودند محبتش را در دلهای مؤمنین قرار داده. از امام باقر علیهالسلام روایت شده که فرمودند:
«نَظَرَ النَّبِیُّ ص إِلَى الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ ع وَ هُوَ مُقْبِلٌ فَأَجْلَسَهُ فِی حِجْرِهِ وَ قَالَ (رسول خدا صلّیالله علیه و آله به حسین بن علی علیهماالسلام نگاه کردند در حالی که او به سمت ایشان روی می آوردند، پس ایشان حضرت حسین علیه السلام را در دامان خود نشانیدند و فرمودند:)
«إِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ حَرَارَةً فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لَا تَبْرُدُ أَبَداً» (همانا نسبت به قتل حسین علیهالسلام در دل مؤمنان حرارتی هست که هیچگاه سرد نمیشود). سپس فرمودند:
«بِأَبِی قَتِیلُ کُلِ عَبْرَةٍ قِیلَ (پدرم فدای کشتهی هر اشکی شود).
گفته شد: ای پسر رسول الله ص کشته هر اشک کیست؟ حضرت فرمودند:
«لَا یَذْکُرُهُ مُؤْمِنٌ إِلَّا بَکَى»[5] (هیچ مومنی او را یاد نمی کند مگر اینکه برای او گریه میکند).
گفتار فرزدقِ شاعر، درباره محبت کوفیان به حضرت سیدالشهداء علیهالسلام با وجود شکستن بیعت و جنگ با آن حضرت، حکایت از همین محبت آن حضرت است که در دلهای مخالفین انداخته شده است. از فرزدق روایت شده که گفت: در سال شصت هجرى بهمراه مادرم براى بجا آوردن حج بمکه میرفتم. در حرم (حدود مکه که جزء حرم است) وارد شدم ناگاه حسین بن على علیه السلام را دیدار کردم که با شمشیر و اسلحه از مکه بیرون میرود.
حضرت فرمود: مرا از مردمى که در پشت سر دارى (مردم عراق) آگاه کن (که در باره یارى ما چگونه هستند)؟
من عرض کردم: «الْخَبِیرَ سَأَلْتَ قُلُوبُ النَّاسِ مَعَکَ وَ أَسْیَافُهُمْ عَلَیْکَ»[6] (از مرد آگاهى پرسیدى [و من خوب آنان را مىشناسم] دلهاى مردم با شما است ولى شمشیرهاشان با دشمنانتان میباشد.