«امین» بودن حضرت محمّد (صلّیاللهعلیهوآله)
یکی از القاب رسول خدا صلّیاللهعلیهوآله، «أمین» است.
مرحوم علامه مجلسی در این باره مینویسد:
«وَ مِنْ أَسْمَائِهِ ص الْأَمِینُ وَ هُوَ مَأْخُوذٌ مِنَ الْأَمَانَةِ وَ أَدَائِهَا وَ صِدْقِ الْوَعْدِ وَ کَانَتِ الْعَرَبُ تُسَمِّیهِ بِذَلِکَ قَبْلَ مَبْعَثِهِ لِمَا شَاهَدُوهُ مِنْ أَمَانَتِهِ وَ کُلُّ مَنْ أَمِنْتَ مِنْهُ الْخُلْفَ وَ الْکَذِبَ فَهُوَ أَمِین»[1]
(از اسماء رسول خدا صلّیاللهعلیهوآله «امین» است. این نام به خاطر امانتدار بودن و صادقالوعد بودن آن حضرت بود و عرب با مشاهده این ویژگی پیامبر، این نام را قبل از بعثت بر آن حضرت نامگذاری کرده بودند؛ زیرا هر شخصی که از خلف وعده و دروغ ایمن باشد، امین است).
از رسول خدا صلّیاللهعلیهوآله روایت شده که فرمودند:
«إنّی لأمین الله فی سمائه و أرضه»[2] (من امین خدا در آسمان و زمین او هستم).
در ادامه دو نمونه از گزارشهایی که دلالت بر این ویژگی رسول خدا صلّیاللهعلیهوآله میکنند بیان میشود.
روایت شده (حضرت) خدیجه دختر خویلد، زنى بازرگان بود و شرف و مال داشت و مردان را در مال خویش به کار مىگرفت و چیزى از سود تجارت را به آنان میداد؛ چراکه قرشیان قومى بازرگان بودند.
وقتی (حضرت) خدیجه از راستگویى و امانت داری و نیک خویى رسول خدا صلّیاللهعلیهوآله خبر یافت، کسی را پیش آن حضرت فرستاد که با غلام وى که میسره نام داشت به کار تجارت سوى شام رود و سهمى بیشتر از تاجران دیگر به ایشان بدهد.
رسول خدا صلّیاللهعلیهوآله این پیشنهاد را پذیرفت و با مال خدیجه قصد شام کرد و میسره نیز همراه او بود.[3]
همچنین روایت شده که قبایل قریش (هنگام تعمیر بناء کعبه) سنگها را فراهم آوردند و هر قبیله به صورت جداگانه سنگ فراهم مىکرد. هنگامی که به محل حجر الاسود رسیدند، اختلاف پیدا کردند و که هر قبیله مىخواست سنگ را به جاى آن گذارد تا آنجا که کار به صف بندى رسید و سخن از جنگ کردند؛ طوری که بنى عبد الدار کاسهاى پر از خون بیاوردند و با بنى عدى بن کعب، پیمان مرگ بستند و دست در خون فرو بردند و قرشیان چهار یا پنج روز بر این حال به سر کردند. پس از آن در مسجد گرد آمدند و مشورت کردند و بر سر انصاف آمدند. به گفته بعضى راویان در آن هنگام ابو امیة بن مغیره که سالمندترین قرشیان بود گفت: «اى قرشیان نخستین کسى که از در مسجد داخل شود در این کار مورد اختلاف میان شما داورى کند». در این هنگام نخستین کسى که از در درآمد رسول خدا صلّیاللهعلیهوآله بود و چون او را دیدند گفتند: «هذا الأمین رضینا، هذا محمد» (این امین است، به داورى او رضایت مىدهیم، او محمد ص است).
هنگامی که رسول خدا صلّیاللهعلیهوآله به نزد آنها رسید و از ماجرا باخبر شد فرمود: «جامهاى بیارید». جامه را برگرفت و سنگ را در آن نهاد. حضرت فرمود «مردم هر قبیله یک گوشه از جامه را بگیرند و بردارند» و چنین کردند، و چون تا محل نصب سنگ بالا بردند، حضرت آن سنگ را به دست خویش به جاى خودش نهاد و بنا را بر روى آن بالا بردند.
اینچنین بود که قرشیان پیمبر خدا را پیش از آنکه وحى بر او نازل شود امین نام داده بودند.[4]
[1] بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج 16، ص118
[2] عیاشى، محمد بن مسعود، تفسیر العیّاشی، ج2، ص 251؛ 2جلد، المطبعة العلمیة - تهران، چاپ: اول، 1380 ق.
[3] أبو جعفر محمد بن جریر الطبری (م 310)؛ تاریخ الأمم و الملوک، ج 2، ص 280؛ تحقیق محمد أبو الفضل ابراهیم ، بیروت، دار التراث ، ط الثانیة، 1387/1967
[4] أبو الفداء اسماعیل بن عمر بن کثیر الدمشقى (م 774)؛ البدایة و النهایة، ج 2، ص 303؛ بیروت، دار الفکر، 1407/ 1986