حـدیث شریف کساء، نمی از فضائل پنج تن آل عبا علیهم السلام
به نقل از: مبلغان، آبان و آذر 1396، شماره 221، نوشته مجید فولادی
مقدمه
آیـات و روایـات فـضایل بیشمار اهلبیت علیهم السلام، آن قدر زیاد است که بیان خلاصة آن نیز در توان بشر معمولی نـیست تا چه رسد به شرح و توصیف آن. اما وظیفة ما فراهم ساختن زمینة جـاری ساختن زمزمی از آب حیات و ابـلاغ گـوشه ای از این فضایل به اندیشة تشنة بشری است تا در پرتو نور آن، راه را از بیراهة ظلمتها تشخیص داده، و سیراب از معارف ناب گردند.
حدیث شریف کساء یکی از آن احادیث نورانی فضایل است که خواندن، شنیدن و برپایی مجالس آن بـرکات فراوان و عمل به آموزه های تربیتی اش فرد، خانواده و جامعة بشری را به رشد و سعادت و کمال می رساند.
فضیلت در فضیلت
زمان صدور «حدیث شریف کساء» همزمان با نزول «آیة مباهله»؛ یعنی 24 ذیالحجه سال نهم هـجری اسـت. از زیباییهای این دو مناسبت مهم، نزول «آیة تطهیر» است. بنابراین، نزول آیة مباهله، صدور حدیث کساء را در پی داشت و صدور حدیث کساء موجبات نزول آیة تطهیر را فراهم ساخت[1] و این هر سه فضیلت آسـمانی در شـأن یک خانوادة خدایی از خاندان وحی و نبوت و جایگاه رفیع امامت؛ یعنی اهلبیت عصمت و طهارت، پنج تن آل عبا علیهم السلام شرف صدور یافت.
شرح ماجرا
ورود هیئت مسیحیان نجران به مـدینه و بحث و مجادله با رسول خدا صلی الله علیه و آله منجر به مباهله شد.[2] پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به فـرمان خـداوند مـتعال مأمور شد تا با آوردن عزیزان خود به میدان مباهله، با مـسیحیان نـجران رو در رو شود. در این میدان رسول خدا صلی الله علیه و آله عزیزان خود (فاطمه، علی، حسن و حسین علیهم السـلام) را در کـنار هـم جمع نموده و عبای خویش را بر روی آنان کشیدند و خطاب به خداوند منان عـرضه داشـت: خـدایا! هر پیامبری اهل و خاندانی دارد، و اینان خانوادة من هستند. از تو میخواهم آنان را از هر نوع شـر و بـدی و نـاپاکی دور ساخته، به پاکی و طهارت مطلق برسانی.[3]
در این هنگام جبرئیل به امر خدای عزوجل فـرود آمـد و به دنبال استجابت دعای پیامبر صلی الله علیه و آله آیة تطهیر را در شأن ایشان نازل فـرمود و ایـن چـنین در یک روز (24 ذیالحجه) و در لحظاتی کوتاه؛ اما باشکوه، بر هزاران هزار فضیلت ارزشمند اهلبیت عصمت و طـهارت عـلیهم السلام، سه فضیلت دیگر نیز افزوده شد.
حدیث کساء
این حدیث در چند نـوبت و در مـکانهای مـختلف، از جمله در خانة حضرت زهرا علیها السلام با تشریفاتی خاص صادر شده و امروزه بین شیعیان مـشهور و مـعروف گشته و چراغ مجالس و نقل محافل آنان است و عالمان خبیر و فقیهان کارآزموده، بـه خـواندن آن اهتمام ویژه و توصیة فراوان می نمایند.
از برکات قرائت حدیث کساء، کرامات عدیده و معجزات عجیبه است. ضـمن آن کـه (همان طور که در متن خود حدیث آمده) حاجات فراوانی را برآورده و گرفتاریها و شـداید پیـچیدهای را مرتفع میسازد. وَ فیهِمْ مَهْمُومٌ اِلَّا وَ فَرَّجَ اللَّهُ هَمَّهُ وَ لا مَغْمُومٌ اِلَّا وَ کَشَفَ اللَّهُ غَمَّهُ وَ لا طالِبُ حاجَةٍ اِلَّا وَ قَضَی اللَّهُ حـاجَتَهُ...
سـند حدیث کساء مشهور
«عوالم العلوم»[4] تنها منبعی است که سند حدیث کسـاء مـعروف را نقل کرده است:
«رأیت بخطِّ الشیخ الجلیل السـیّد هـاشم، عـَن شیخه السَیّد ماجِدِ البَحرانی، عَن الحسنِ بنِ زینـ الدین الشـّهید الثانی، عن شیخه المقدس الأردبیلی، عن شیخه علی بن عبدالعالی الکرکی، عن الشیخ علی بن هـلال الجـزائری، عن الشیخ أحمد بن فهد الحـلّی، عـن الشیخ عـلی بن الخـازن الحـائری، عن الشیخ ضیاء الدین علی بن الشّهید الأوّل، عـن أبـیه، عن فخر المحققین، عن شیخه و والده العلامة الحلّی، عن شـیخه المـحقق، ابن نما الحلّی، عن شیخه محمّد بن إدریسـ الحـلّی، عـن ابـن حمزة الطـوسی صاحب ثاقب المـناقب، عـن الشیخ الجلیل محمّد بن شهر آشوب، عن الطبرسی صاحب الاحتجاج، عن شیخه الجلیل الحسن بن محمّد بن الحسن الطـوسی، عـن أبـیه شیخ الطائفه، عن شیخه المفید، عن شـیخه ابـن قولویه القـمی، عـن شـیخه الکلینـی، عن علی بن إبراهیم، عن أبیه إبراهیم بن هاشم، عن أحمد بن محمّد بن أبی نصر البزنطی، عن قاسم بن یحیی الجلاّء الکوفی، عن أبی بصیر، عن أبان بن تغلب البکری، عن جابر بن یزید الجـعفی، عن جابر بن عبداللّه الأنصاری، عن فاطمة الزهراء علیها السلام بنت رسول الله صلی الله علیه و آله».[5]
شناخت احادیث صحیح
ممکن است برخی گمان کنند تواتر و فراوانی سند در حدیث کساء مختصر، نشانة اعتبار و قـوت آن و عـدم تواتر در سند حدیث کساء مفصل،[6] نشانة ضعف سندی و عدم اعتبار حدیث کساء مفصل است؛ اما محدثان کبیر و عالمان خبیر در فقه الحدیث، برای بررسی صحت و سقم احادیث و روایات و ادعیه و زیـارات، تـا 15 روش را مطرح نمودهاند که بررسی سندی تنها یکی از آن روش هاست.
مضامین حدیث، سبک شناسی، استحکام متن، عدم تعارض با قرآن و روایات، تطابق با روایات دیـگر، عـمل اصحاب، احادیث من بلغ، تـطابق بـا اصول اعتقادی و عقلی و... برخی از روش های فقه الحدیث در اعتبار و صحت یک حدیث اند. چه بسا احادیثی که دارای سند کامل و متواتر بوده؛ اما هیچ یک از اصـحاب بـه دلیل تعارض آن با آیـات و تـناقض با روایات دیگر به آن عمل نکرده اند و بالعکس، احادیثی که سند مرسله و ناقص داشته و یا به اصطلاح خبر واحد بوده اند؛ اما به دلایل مختلف، مانند مواردی که در بالا به آن اشاره شـد، مـورد توجه محدثان، عالمان و فقیهان از زمان ائمه علیهم السلام تاکنون بوده است.
اعتبار سند و عظمت محتوا
حدیث شریف کساء مشهور، از جمله احادیثی است که به دلیل مضامین بلند آن در معرفی فضایل حـضرات پنـج تن عـلیهم السلام، تطبیق تک تک فقرات آن با احادیث مستند دیگر، عدم تعارض با آیات قرآن، همخوانی آن با اصـول اعتقادی و مسلَّم مکتب اهلبیت علیهم السلام، ظهور و بروز کرامات و معجزات فـراوان پس از قرائت آن، عالمان و فقیهان وارسته را از بررسی سـندی آن بـه طور کامل بی نیاز ساخته است، گرچه هیچ اشکال اساسی نیز به سند آن نمی توان وارد نمود.
رجوع به مراجع
با توجه به آن که ائمه اطهار علیهم السلام به منظور حـفظ نـظام شیعه در زمان غیبت، عموم شیعیان را به مراجعه به فقهای عظام و مراجع اعلم توصیه فرموده اند، بدیهی است هنگام ظهور و بروز مسائل جدید یا اختلاف در مسائل، تنها مرجع اصلی حل اخـتلاف و روشـن شدن ابهام را فقهای عظام و مراجع اعلم شیعه مقرر کرده اند. همان گونه که عموم شیعیان از دیرباز تاکنون در تمامی مسائل مهم، نظر این بزرگواران را به عنوان نایبان عام حضرت مهدی عـلیه السـلام جـویا شده و میشوند.
بنابراین، اظهار نـظر دیـگران (خـواه از اهل علم باشند یا غیر اهل علم) در مسائل مهمی، از جمله مباحث امامت و ولایت، صحیح نیست، تا چه رسد به اقدام عـملی. گـرچه نـقد و نظر عالمانه، آن هم تنها در مراکز علمی (نه عـمومی) بـلا اشکال است.
اتفاق نظری قابل توجه و قابل استناد
در میان عالمان شیعه، هر یک بر اساس استعداد خود در یک یـا چـند عـلم متخصص شده اند. برخی در حدیث، تفسیر، و برخی دیگر در فقه و کـلام یا اخلاق علمی و عملی، عرفان و... متخصص گشته اند. نکتة قابل توجه آن که حدیث شریف کساء در میان تمام عـالمان فـرهیخته، اعـم از فقیه، مفسّر، محدث، کلامی و... از ارزش و اعتبار بالایی برخوردار بوده و بر قـرائت آن تـوصیه فرموده اند، چنان که خود نیز به قرائت آن مداومت نمودهاند و این نشانه ای آشکار بر صحت و اعتبار ایـن حـدیث اسـت.
نظر علما و مراجع عظام در خصوص حدیث کساء معروف
مقام معظم رهبری حـفظه الله در ضـمن عـیادت از حضرت آیت الله مجتهدی تهرانی رحمه الله، برای شفای ایشان هفتاد مرتبه سورة حمد و نیز حدیث شـریف کـساء را قـرائت فرمودند.[7]
مرحوم حضرت آیت الله بهجت رحمه الله: حدیث کساء سند معتبری دارد. این حدیث، نه تنها ضعف مـحتوایی نـدارد؛ بلکه مضامین عالیة آن دلالت بر صدور آن از جانب معصوم علیه السلام دارد؛ بلکه از معجزات حضرت زهـرا عـلیها السـلام است. خواندن این حدیث در تمام مواقع برای حوایج و مشکلات مهمّه کارساز و معجزهآسا میباشد. کسی کـه مـقداری عاقل باشد، متوجه خواهد شد که این حدیث سند نمی خواهد (و نیازی به بـررسی سـندی نـدارد).[8]
حضرت آیت الله سید رضا بهاءالدینی رحمه الله در زمان جنگ تحمیلی که شهرستان درود آماج بمباران حزب بـعث عـراق بود، به امام جمعة وقت درود، حجتالاسلام و المسلمین حاج شیخ عبدالقائم شوشتری فـرمودند: مـردم را به مصلای نماز جمعه دعوت کنید و حدیث شریف کساء را قرائت کنید! پس از عمل به توصیة ایشان، بـمباران شـهرستان درود برای همیشه متوقف شد. نکتة جالب توجه آن که وقتی هواپیمای مـتجاوز سـقوط کرد و خلبان آن دستگیر شد، در اعترافات خود گـفت: بـرای بـمباران شهرستان درود میآمدیم؛ ولی شهر را پیدا نمیکردیم.[9]
حضرت آیت الله تـبریزی رحـمه الله: حدیث شریف کساء، مُجرّب (تجربه شده) و معروف است و علما به آن عمل کـردهاند. حـدیث کساء به نحو معروف جـزء مـعتقدات شیعة اثـنی عـشری اسـت و منکر آن باید استغفار کند تا خـداوند مـتعال رحمی به او بنماید در روزی که «یَوْمَ لا یَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُون إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بـِقَلْبٍ سـَلیمٍ»[10] نجات پیدا کند. این مرجع تـقلید در پاسخ به کسانی کـه الحـاق حدیث کساء معروف به آخـر «مـفاتیح الجنان» را تصرف در مفاتیح میدانند، میفرمایند: «الحاق آن به مفاتیح الجنان جزء آن محسوب نمیشود و اشـکال نـدارد.» بدیهی است اضافه نمودن دعـا یـا سـورهای از قرآن به ابـتدا یـا انتهای یک کتاب تـوسط نـاشر، چنانچه امروزه مرسوم است، تصرف در اصل آن کتاب نامیده نمیشود. به خصوص اگر از مؤلف یـا وارث مـؤلف اجازه گرفته شود. طبق نقل بـرخی از بـزرگان، مرحوم مـحدث زاده، فـرزند حـاج شیخ عباس قمی( رضـایت خود را در خصوص این عمل اعلام فرموده اند.[11]
حضرت آیت الله وحید خراسانی حفظه الله: صدور اصل حدیث شـریف کـساء و دلالت آن بر عصمت مطلقة خمسة طیبه صـلوات الله عـلیهم بـرای اهـل روایت و درایت قـابل انکار نیست و خـواندن آن بـه کیفیتی که ذکر شده، در بعضی از کتب حدیث، رجاءً از مصادیق اخبار من بلغ است، هرچند سند آن نـیز قـوی اسـت.[12]
علامه شیخ آقابزرگ تهرانی رحمه الله: این حـدیث نـزد شـیعیان قـدر و مـنزلت بـزرگی دارد. آنان به این حدیث تبرّک میجویند و به خاطر عظمت و جلالتش آن را سینه به سینه محفوظ نگاه می دارند.[13]
حضرت آیت الله میلانی حفظه الله: از نظر شرعى مىتوان به خواندن حدیث کسـاء موجود، به مقتضاى اخبار «من بلغ» به قصد رجاء نظر داد و این قرائت اجر دارد، و در صورت قول به قاعدة تسامح در ادلّة سنن، به طور رسمى مىتوان به استحباب خواندن آن فتوا داد. از طـرف دیگـر، عبارات آن بیانگر مقامات و منازلى براى اهلبیت علیهم السلام است و هر کدام از فرازهاى آن شاهد دارد و از نظر کتاب و سنّت قابل اثبات است. از سوى دیگر، مردم این حدیث را مـىخوانند و آثـار آن را مىبینند و این حدیث آثار و برکاتى دارد که در خـارج بـراى ما محسوس است. اگر کسى این امر را منکر شود، گویى شفاعت یا اثر تربت سیّدالشهدا علیه السلام را انکار کرده است.[14]
«احادیث مَن بَلَغ» یا قاعدة «تسامح در ادلة سـنن»
امـام صادق علیه السلام مـیفرمایند: «مـَنْ سَمِعَ شَیْئاً مِنَ الثَّوَابِ عَلَى شَیْءٍ فَصَنَعَهُ کَانَ لَهُ وَ إِنْ لَمْ یَکُنْ عَلَى مَا بَلَغَهُ»[15] کسى که بشنود عملى ثواب دارد و آن را انجام دهد، ثواب آن را مىبرد، اگرچه آن عمل چنین ثوابی نـداشته بـاشد.»
روایاتی مانند روایت فوق به «اخبار من بلغ» معروفاند و نتیجه و مضمون آن به «تسامح در ادلة سنن» مشهور شده است. حاصل این روایات آن است که چنان چه مسلمانى بشنود یا در کتابى ببیند که اگر کسى فـلان عـملی را انجام دهـد، فلان پاداش را در دنیا یا آخرت مىبرد، خدا آن پاداش را به او مىدهد. اگرچه واقع و حقیقت چنان نباشد و آن روایت اشتباه باشد؛ زیرا کرم و فـضل خدا و اهلبیت علیهم السلام آن قدر زیاد است که اگر بندهاى نسبت به ایـشان حـُسن ظـنّ پیدا کند و امیدوار شود، نا امیدش نخواهند ساخت.
از اینرو، فقها و عالمان فقه الحدیث گفتهاند: دربارة مستحبات (سنن) لازم نـیست که هـمواره به دنبال اخبار صحیح و موثق بگردیم؛ به خلاف واجبات و محرمات که جز با خـبر صـحیح و مـوثق ثابت نمیشوند.[16] بنابراین، به فرمودة برخی مراجع و عالمان خبیر، قرائت حدیث شریف کساء، طبق قـاعدة تسامح در ادلة سنن مستحب است و چنانچه سند آن (نه مضمون و محتوا) ضعیف هم بـاشد، قرائت کنندة آن به ثـواب و پاداشـی که در متن حدیث آمده (طبق احادیث من بلغ) خواهد رسید. هرچند به فرمودة برخی مراجع، انسان عاقل برای حدیثی مانند کساء به دنبال سند نمی گردد.
منابع دیگر حدیث کساء معروف
بـه گمان برخی، تنها منبعی که حدیث کساء را نقل کرده، کتاب عوالم العلوم (قرن 12) است و یک منبع به تنهایی نمیتواند دلیلی بر اعتبار یک حدیث باشد. بدیهی است عدم توانایی در تحقیق یـا نـدانستن و ندیدن، دلیل بر عدم وجود نمیباشد، چنان چه امروزه با کاملتر شدن تحقیق محققان ارجمند علوم آل محمد صلی الله علیه و آله در کتب و کتابخانههای معتبر، منابع دیگری نـیز بـرای این حدیث شریف کشف شده است. از جمله:
1. المنتَخَب فی جَمعِ المراثی و الخُطَب، معروف به منتخب طریحی (قرن 11): فخرالدین محمد بن علی نجفی، معروف به شیخ طریحی، متولد نجف اشـرف و مـتوفای 1085ق.
مـحدث شهیر، حاج شیخ عباس قـمی رحـمه الله بـا تتبعی که در کتب مختلف حدیثی و روایی داشته، حدیث کساء معروف را از خصایص کتاب منتخب طریحی دانسته و البته سند دیگری برای آن نمیشناسد؛[17] امـا بـا وجـود عظمت مرحوم محدث قمی رحمه الله، دیگر محققان عـلوم اهـلبیت علیهم السلام به تحقیقات ایشان اکتفا نکرده و توانستهاند با بررسی بیشتر، منابع حدیث کساء مشهور را در آثاری از قرن های قـبل یـافته و سـند این حدیث را چند قرن دیگر به زمان معصومین علیهم السـلام نزدیک نمایند.
2. المناقب حسین علوی دمشقی حنفی (قرن 10): مرحوم آیت الله مرعشی نجفی رحمه الله در تعلیقه بر کتاب احقاق الحق تـصریح مـیکنند کـه من حدیث شریف کساء را به خط او دیدهام.[18]
3. غُرَرُ الأَخبار و دُرَرُ الآثار فـی مـناقب أبی الأئمة الأطهار علیهم السلام: تألیف محمّد بن أبی الحسن الدیلمی (قرن 8)، از بزرگان اصحاب امامیه در عـلوم مـختلف، خـصوصاً فقه، حدیث و عرفان است. بخشی از حدیث کساء منقول که در کتاب غرر الأخـبار آمـده، چـنین است:
«... فَقالَ جِبْرئیلُ علیه السلام: یا إِلهی وَ سَیِّدی وَ مَولای، وَ مَنْ تَحْتَ الْکِسآءِ؟ فَقالَ جَلَّ جَلالُه: فـاطِمَةُ وَ اَبـُوها وَ بـَعْلُها وَ بَنُوها. فَقالَ: یا رَبِّ اَتَاْذَنُ لی أَن أُنزِلَ إِلَیهِم وَ أُبَشِّرَهُم وَ أَکُونَ مَعَهُم؟ فَقالَ: نَعَمْ. فَنَزَلَ وَ قالَ: اَلسـَّلامُ عـَلَیکُم یا حَبیبی! یا مُحمَّد! أَتَأذَنُ لی أَن أَکُونَ مَعَکُم فَأَکُون سادِسکُم؟ فَقالَ: نَعَمْ، قَدْ اَذِنْتُ لَکَ. فَقالَ: یا حـَبیبی! یا مـُحمَّد! رَبـُّکَ یُقْرِئُکَ السَّلامَ وَ یَخُصُّکَ بِالتَّحِیَّةَ وَ الْأِکْرامِ وَ یَقُولُ: وَ عِزَّتی وَ جَلالی وَ عُلویّ وَ ارتِفاعی، ما خَلَقْتُ سَمآءً مـَبْنِیَّةً وَ لا اَرْضـاً مَدْحِیَّةً وَ لا شَمسا وَ لا قَمَراً وَ لا نَجماً وَ لا جَنَّةً وَ لاناراً اِلَّا لِأَجْلِکُمْ...».[19]
4. شواهد التنزیل لقواعد التفضیل (قرن 5): این کـتاب یکى از مـهمترین مـتون کهن، تألیف حاکم حسکانى، از علمای بزرگ اهل سنت است که به تفصیل به فضایل و مناقب امـیرالمؤمنین عـلى علیه السلام و خاندان مطهر ایشان پرداخته است. مؤلف، انگیزة خود از تألیف این کتـاب را ادعـاى یکى از عـلمای اهل سنت دانسته که نزول سورة هل أتى در شأن امام على و خاندان وى علیهم السلام را منکر شـده و ادعـا کردهـ است که در قرآن هیچ آیهاى در شأن ایشان نازل نشده و حسکانى از این موضوع ناراحت شده، تصمیم مـیگیرد پاسـخ این شـبهه را به صورت مستدل و مستند بدهد. لذا به جـمعآورى روایات پرداخـته و «شواهد التنزیل» را مینویسد.
البته مؤلف در پایان کتاب متذکر مىشود که چون با شتاب این کار علمى را انـجام داده، تـوفیق جمع آورى همة احادیث شأن نـزول فـضایل حضرت عـلى عـلیه السـلام را به دست نیاورده و در واقع آن چه که در دسـترس وى بـوده، مطرح کرده است. یکی از احادیثی که حاکم حسکانی نقل میکند، اشارهای هـرچند گـذرا به حدیث کساء و نزول آیة تـطهیر است که نشان مـیدهد پیـرامون این حدیث در منابع کهن نـیز سـخن به میان آمده است: و اما روایت جابر بن عبدالله انصاری رحمه الله که نـقل مـیکند: «نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَةُ عَلَى النَّبِیِ صـلی الله عـلیه و آله وَ لَیْسـَ فِی الْبَیْتِ إِلَّا فـَاطِمَةُ وَ الْحـَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ وَ عَلِیٌ: إِنَّما یُرِیدُ اللهُ لِیُذْهـِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً؛ فَقَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله : اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلِی»؛[20] (وقـتی آیة تـطهیر بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نـازل شـد، در خانه کسـى جـز فـاطمه، حسن و حسین و على عـلیهم السلام نبود، در آن حال پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: خدایا! اینان اهلبیت من هستند).
تلاش مـعاندین بـرای محو آثار اهلبیت علیهم السلام
بـه دلیـل وجـود خـیل کـثیری از دشمنان اهلبیت عـلیهم السـلام در طول تاریخ، بسیاری از آثار مربوط به مناقب ایشان یا به غارت رفته و یا در آتش کینه و حـسد جـاهلان و مـعاندان سوخته است و آن چه امروزه در دست محققان عـلوم آل الله قـرار دارد، بـخشی از آن آثـار ارزشـمند اسـت. به عنوان مثال، از 300 اثر ارزشمند مرحوم شیخ صدوق رحمه الله، تنها کمتر از 10 درصد آن موجود است و این مصیبت جانسوز در مورد آثار دیگر عالمان و کتب دیگر نیز تکرار شده اسـت. گرچه با تلاش شبانه روزی برخی از عالمان دلسوز شیعه، مانند: میر حامد حسین، علامه امینی، آیة الله مرعشی نجفی( و... بسیاری از آثار اهلبیت علیهم السلام در کتابخانه های سراسر عالم کشف و منتشر شـده اسـت.
بنابراین، حدیث کساء معروف نیز از جمله مطالب و معارفی است که با تحقیقات بیشتر و مفصلتر میتوان اسانید قویتری برای آن یافت و با تحقیق و جستجوی بیشتر، همان طور که سند آن از قـرن 12 بـه قرن 8 منتقل شده، امید است به قرن اول و دوم نیز منتقل شود تا برای بستن دهان یاوهگویان و گرفتن بهانه از دست بهانهجویان دلایل محکمتری ارائه گـردد.
آثـار، برکات و معجزات حدیث شریف کـساء
در فـرازهای پایانی حدیث شریف کساء، از لسان شریف حضرت زهرا علیها السلام چنین نقل شده است که: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: سوگند به خـدایى کـه مرا به حق بـه پیـامبرى برانگیخته و براى رسالت همراز خود ساخته، حکایت حدیث کساء در هیچ محفلى از محافل اهل زمین که جمعى از شیعیان و دوستان ما در آن باشند، یاد نمىشود، جز آنکه رحمت الهى بر آنان فرود مىآید و فرشتگان گرداگرد آنان جمع مىشوند و براى آنان آمرزش مى طلبند تا از آن مجلس پراکنده شوند، و ایـن خـبر در هیچ مـحفلى از محافل اهل زمین که جمعى از شیعیان و دوستان ما در آن باشند، یاد نمىشود، جز آنکه اگر اندوهگینى در میان آنـان باشد، خداوند اندوهش را برطرف مىسازد، و اگر غم زدهاى باشد، خداوند غـم او را مـىزداید، و اگـر حاجتمندى باشد، خداوند حاجتش را برآورده خواهد ساخت. در این هنگام حضرت على علیه السلام عرض کرد: در این صـورت، بـه خدا سوگند که ما رستگار و خوشبخت شدیم و نیز شیعیان ما در دنیا و آخرت رسـتگار و خـوشبخت شـدند، به خداى کعبه سوگند!
با توجه به این فراز مهم و اعتقادی که شیعیان به ایـن سخن اذعان داشته و دارند، بسیاری از گرفتاری های فردی، خانوادگی و اجتماعی محبان اهلبیت علیهم السـلام با تشکیل مجالس و مـحافل قـرائت حدیث شریف کساء، مرتفع و حاجات بسیاری برآورده شده و کتابهای متعددی در این زمینه تألیف شده است.[21]
نکته های معرفتی و امامتی حدیث شریف کساء
1. تعیین مصداق برای اهلبیت علیهم السلام
نزول آیة تطهیر در شـأن اهلبیت علیهم السلام و لزوم معرفی مصادیق آن به منظور جلوگیری از سوء استفادة مخالفان؛ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با حضور در خانة حضرت فاطمه علیها السلام و جمع کردن سایر پنج تن در زیر کساء و اجـازه نـدادن به همسران خود برای ورود در جمع خمسة طیبه علیهم السلام، با صراحت مصداق حقیقی و واقعی آیة تطهیر را مشخص ساختند و با تکرار این واقعه در مکانهای عمومی (میدان مباهله) و منازل مختلف، به تـأکید بـیشتر آن اقدام نموده، راه هر نوع عذر و بهانه را برای همیشة تاریخ بستند. بنابراین، کسانی که با سخن و نوشتار باطل خود مصداق اهلبیت علیهم السلام را همسران پیامبر صلی الله علیه و آله یا امت اسـلام مـعرفی کردهاند، در حقیقت به تکذیب خدا و رسول و تحریف قرآن و حدیث و تاریخ اقدام نموده اند.
مراجعه کنید به فرازهای:
«اَللَّهُمَّ اِنَّ هؤُلاءِ اَهْلُ بَیْتی وَ خآصَّتی وَ حآمَّتی...؛ خداوندا! اینان اهلبیت و خاصان و مخصوصان مـن هـستند.»؛
«فـَقالَ عَزَّوَجَلَّ: هُمْ فاطِمَةُ وَ اَبُوها وَ بـَعْلُها وَ بـَنُوها؛ آنـان فاطمه و پدر فاطمه و شوهر فاطمه و فرزندان فاطمه علیهم السلام هستند.»
2. اهلبیت علیهم السلام؛ محور عالم هستی
خداوند متعال در حدیث کساء، خمسة طـیبه عـلیهم السـلام را محور و سبب خلقت تمام عالم هستی معرفی فـرموده اسـت که اگر ایشان نبودند، هیچ مخلوقی (اعم از کهکشانها، افلاک، ماه و خورشید و حتی سایر انسانها) خلق نمیشد، و این امتیازی عـظیم و بـی نظیر بـرای پنج تن آل عبا علیهم السلام میباشد که هیچ موجودی در آن شـراکت نمی کند.
البته این قاعدة علمی و عقلی در تمام دنیا مرسوم است. به عنوان مثال، هـزینههای سـنگینی بـرای تأسیس دانشگاههای دنیا صرف میشود و صدها هزار نفر در آن تحصیل میکنند تـا تـعدادی معدود نخبة علمی از آن فارغ التحصیل شوند و همین تعداد اندک، تمام آن هزینههای سنگین را جبران میکند.
مـراجعه کـنید بـه فراز:
«فَقالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ: یا مَلائِکَتی وَ یا سُکَّانَ سَمواتی اِنی ما خـَلَقْتُ سـَمآءً مـَبْنِیَّةً وَ لا اَرْضاً مَدْحِیَّةً وَ لا قَمَراً مُنیراً وَ لا شَمْساً مُضِیئِةً وَ لا فَلَکاً یَدُورُ وَ لا بَحْراً یَجْری وَ لا فَلَکاً یَسْری اِلَّا فی مـَحَبَّةِ هـؤُلاءِ الْخـَمْسَةِ الَّذینَ هُمْ تَحْتَ الْکِسآءِ»[22] (خداى عزوجل فرمود: اى فرشتگان و اى ساکنان آسمان هاى من! من آسـمان بـرافراشته و زمین گسترده و ماه تابان و خورشید درخشان و چرخ گردان و کشتى روان و دریاى خروشان را نیافریدم، جـز بـه خـاطر دوستى این پنج تن که اینک در زیر عبا هستند).
3. اثبات مقام عصمت برای اهـلبیت عـلیهم السلام
با جمع شدن خمسة طیبه علیهم السلام در زیر کساء یمانی و نزول آیـة تـطهیر در شـأن آنان، مقام عصمت برای ایشان ثابت میشود؛ چراکه نتیجة اینها تطهیر، پاکی کامل و عصمت مـطلق اهـلبیت علیهم السلام از هر نوع ناپاکی، پلیدی و جهل است که این نوع از عـصمت تـنها بـه ایشان اختصاص دارد.
مراجعه کنید به فرازهای:
«فَاجْعَلْ صَلَواتِکَ وَ بَرَکاتِکَ وَ رَحْمَتَکَ وَ غُفْرانَکَ وَ رِضْوانَکَ عَلَیَّ وَ عَلَیْهِمْ وَاَذْهـِبْ عـَنْهُمُ الرِّجـْسَ وَ طَهِّرْهُمْ تَطهیراً؛ پس صلوات و برکات و رحمت و آمرزش و خشنودى خود را بر من و آنان قـرار دهـ، و هرگونه پلیدى را از آنان دور ساز و آنان را پاک و پاکیزه مقرر دار.»؛
«اِنَّ اللَّهَ قَدْ اَوْحی اِلَیْکُمْ یَقُولُ اِنَّما یُریدُ اللَّهـُ لِیـُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً؛ خداوند برای شما (آیة تطهیر را) وحـى فـرستاده و مىفرماید: جز این نیست که خداوند مـىخواهد هـرگونه پلیـدى را از شما خاندان دور سازد و شما را پاک و پاکیزه قرار دهـد.»
4. حـشر و نشر اهلبیت علیهم السلام با ملائکة مقرب الهی
حضور امین وحی الهی، حـضرت جـبرئیل علیه السلام در کنار اهلبیت عـلیهم السـلام و حشر و نـشر بـا ایـشان، از زیبایی های حدیث شریف کساء اسـت. خـصوصاً اینکه برای ورود به زیر کساء از خداوند و رسولش اذن میگیرد.
مراجعه کنید به فـرازهای:
«فـَقالَ جِبْرائیلُ: یا رَبِّ اَتَاْذَنُ لی اَهْبِطَ اِلَی الْأَرْضـِ لِأَکُونَ مَعَهُمْ سادِساً؛ جـبرئیل عـرضه داشت: پروردگارا! آیا مرا نـیز اجـازه مىدهى که به زمین فرود آیم تا ششمین نفر با آنان باشم؟»؛
«فَدَخَلَ جـِبْرائیلُ مـَعَنا تَحْتَ الْکِسآءِ؛ جبرئیل نیز هـمراه مـا زیـر عبا وارد شد.»
5. اثبات مقام امـامت بـرای اهلبیت علیهم السلام
الف) اشارة مـستقیم بـه مسئلة امـامت و وصـایت: در بـخشهایی از حدیث شریف کساء بـا صراحت به مسئلة جانشینی حضرت علی علیه السلام اشاره شده است. مراجعه کنید به فـرازهای:
«وَ عـَلَیْکَ السَّلامُ یا اَخی یا وَصِیّی وَ خـَلیفَتی وَ صـاحِبَ لِوائی»[23] (و سـلام بـر تـو اى برادرم، ای وصـى و جـانشین و صاحب پرچم من).
«وَ عَلَیْکَ السَّلامُ یا اَبَا الْحَسَنِ یا اَمیرَالمُؤْمِنینَ»[24] (و سلام بر تو اى ابالحسن! و اى امیرمؤمنان!)
ب) اشـارة غـیر مـستقیم به مسئلة امامت: به یقین کسانی کـه مـصداق آیـة تـطهیر در قـرآن و مـحور عالم خلقت در حدیث کساء معرفی شدهاند و از امتیاز بینظیر عصمت مطلق برخوردارند و از هر نوع خطا و لغزشی مصون هستند، شایستگی مقام والای امامت امت و جانشینی رسول خاتم صلی الله علیه و آله را دارا هـستند تا کسانی که سراپا عیب و نقص یا خطا و لغزش هستند.
مراجعه کنید به فرازهای:
«اِنَّهُمْ مِنّی وَ اَنَا مِنْهُمْ؛ آنان از من هستند و من هم از آنان.»؛
«فَقالَ عَزَّوَجَلَّ: هُمْ اَهْلُ بَیْتِ النـُّبُوَّةِ وَ مـَعْدَنُ الرِّسالَةِ؛ خداى عزوجل فرمود: آنان خاندان نبوت و معدن رسالت هستند.»
6. ارتباط معنادار رسول خاتم صلی الله علیه و آله با اهلبیت علیهم السلام
آنچه به وضوح در سراسر حدیث کساء به چـشم مـیخورد، رابطة عمیق اهلبیت علیهم السلام با رسول خدا صلی الله علیه و آله است، به نحوی که در خلقت جسمی و روحی، مادی و معنوی همانند هم بوده و هـر نـوع دوستی و دشمنی با هر یـک از آنـان، دوستی و دشمنی با رسول خدا صلی الله علیه و آله دانسته شده است. همان گونه که آزار و اذیت هر یک یا مسرور نمودن هر کدام از ایشان، به رسـول اکـرم صلی الله علیه و آله بـاز مـیگردد.
مراجعه کنید به فرازهای:
«لَحْمُهُمْ لَحْمی وَ دَمُهُمْ دَمی یُؤْلِمُنی ما یُؤْلمُهُمْ وَ یَحْزُنُنی ما یَحْزُنُهُمْ اَنَا حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَهُمْ وَ سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَهُمْ وَ عَدُوٌّ لِمَنْ عاداهُمْ وَ مُحِبٌّ لِمَنْ اَحَبَّهُمْ؛ گوشتشان از گوشت مـن، و خـونشان از خون من است. آنچه آنان را به درد آورد، مرا به درد مىآورد، و آنچه آنان را اندوهگین کند، مرا اندوهیگن مىکند. من در جنگم با کسى که با آنان بجنگد، و در صلح و صفایم با کسى که بـا آنـان در صلح و صـفا باشد. دشمنم با هر که با آنان دشمنى کند، و دوستم با کسى که آنان را دوست بدارد.»
7. اثـبات عظمت حضرت فاطمه علیها السلام
در کنار فضایل ممتاز اهلبیت علیهم السـلام در حـدیث کـساء، فضایل و امتیازات حضرت صدیقه کبری علیها السلام از درخشندگی خاصی برخوردار است. برای نمونه:
الف) راوی حدیث کساء معروف، حضرت فاطمه علیها السلام است؛
ب) پناه بردن رسول خدا صلی الله علیه و آله به فاطمه و خانة او. مراجعه کنید به فراز:
«فَقالَ: السَّلامُ عَلَیْکَ یا فاطِمَةُ... قالَ اِنّی اَجِدُ فـی بـَدَنی ضُعْفاً... یا فاطِمَةُ ایتینی بِالْکَساءِ الْیَمانی فَغَطّینی بِه... سلام بر تو اى فاطمه!... فرمودند: ضعفى شدید در خود احساس مىکنم... فرمودند: اى فاطمه! آن عباى یمانى را برایم بیاور و مرا با آن بپوشان.»
ج) نقل سخن خـداوند مـتعال توسط حضرت زهرا علیها السلام بدون واسطه. مراجعه کنید به فراز:
«فَقالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ: یا مَلائِکَتی وَ یا سُکَّانَ سَمواتی اِنی ما خَلَقْتُ سَمآءً مَبْنِیَّةً وَ لا اَرْضاً مَدْحِیَّةً وَ لا قَمَراً مُنیراً وَ لا شـَمْساً مـُضِیئِةً وَ لا فَلَکاً یَدُورُ وَ لا بَحْراً یَجْری وَ لا فَلَکاً یَسْری اِلَّا فی مَحَبَّةِ هؤُلاءِ الْخَمْسَةِ الَّذینَ هُمْ تَحْتَ الْکِسآءِ؛ در این هنگام خداى عزوجل فرمود: اى فرشتگان و اى ساکنان آسمانهاى من! من آسمان برافراشته و زمین گسترده و مـاه تـابان و خـورشید درخشان و چرخ گردان و کشتى روان و دریـاى خـروشان را نـیافریدم، جز به خاطر دوستى این پنج تن که اینک در زیر عبا هستند.»
د) تکمیل خمسة طیبه با حضرت فاطمه علیها السلام. بـا وجـودی کـه ایشان نه پیامبر بودند و نه امام؛ اما تـمام شـئونات نبوت و امامت؛ از عصمت، علم و ولایت را دارا بود و در میان اهلبیت علیهم السلام از جایگاه ویژه و با عظمتی برخوردارند و بدون ایشان جمع اهـلبیت عـلیهم السـلام کامل نمیشود.
مراجعه کنید به فراز:
«وَ قُلْتُ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یـا اَبَتاهُ یا رَسُولَ اللَّهِ اَتَاْذَنُ لی اَن اَکُونَ مَعَکُمْ تَحْتَ الْکِسآءِ قالَ وَ عَلَیْکِ السَّلامُ یا بِنْتی وَ یا بِضْعَتی قَدْ اَذِنـْتُ لَکـِ فـَدَخَلْتُ تَحْتَ الْکِسآءِ فَلَمَّا اکْتَمَلْنا جَمیعاً تَحْتَ الْکِسآءِ اَخَذَ اَبی رَسُولُ اللَّهـِ بـِطَرَفَیِ الْکِسآءِ وَ اَوْمَی ءَ بِیَدِهِ الْیْمنی اِلَی السَّمآءِ...؛ گفتم: سلام بر تو اى پدر جان! اى رسول خدا! آیا اجازه مىدهى کـه بـا شـما زیر این عبا باشم؟ به من فرمودند: سلام بر تو اى دختر من و پارة تـن مـن! بـه تو اجازه دادم. من هم با آنان در زیر عبا درآمدم. چون جمع ما کامل شـد و هـمگى بـه زیر عبا جمع شدیم، پدرم، رسول خدا صلی الله علیه و آله یک طرف عبا را گرفته و با دسـت راسـت خود به آسمان اشاره کردند و... .»
و) محور قرار دادن حضرت فاطمه علیها السلام توسط خـداوند مـتعال. مـراجعه کنید به فراز:
«هُمْ فاطِمَةُ وَ اَبُوها وَ بَعْلُها وَ بَنُوها؛ آنان فاطمه و پدر فاطمه و شوهر فاطمه و فـرزندان فـاطمه علیهم السلام هستند.»
8. نزول رحمت و برطرف شدن غم و گرفتاری
الف) هر کجا نام و یـاد اهـلبیت عـلیهم السلام برده شود، محل نزول رحمت و برکات خدای عزوجل خواهد بود. انتخاب اسامی مکانها و افـراد نـیز همین خاصیت را دارد. به عنوان مثال، در خانهای که اسامی و القاب اهلبیت علیهم السـلام بـرده شـود، اگرچه با صدا زدن فرزندان باشد، رحمت الهی نازل شده، هبوط فرشتگان را به دنبال خواهد داشـت.
مـراجعه کـنید به فراز:
«فَقالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله : وَ الَّذی بَعَثَنی بِالْحَقِّ نَبِیّاً وَ اصْطَفانی بـِالرَّسالَةِ نـَجِیّاً ما ذُکِرَ خَبَرُنا هذا فی مَحْفِلٍ مِنْ مَحافِلِ الْأَرْضِ وَ فیهِ جَمْعٌ مِنْ شَیعَتِنا وَ مُحِبّینا اِلَّا وَ نَزَلَتْ عـَلَیْهِمُ الرَّحـْمَةُ وَ حَفَّتْ بِهِمُ الْمَلائِکَةُ وَ اسْتَغْفَرَتْ لَهُمْ اِلی اَنْ یَتَفَرَّقُوا...؛ رسول خدا صلی الله علیه و آله فـرمودند: سـوگند به خدایى که مرا به حق بـه پیـامبرى بـرانگیخته و براى رسالت همراز خود ساخته، این حـکایت مـا در هیچ محفلى از محافل اهل زمین که جمعى از شیعیان و دوستان ما در آن باشند، یاد نـمىشود، جـز آنکه رحمت الهى بر آنـان فـرود مىآید و فـرشتگان گـرداگرد آنـان جمع مىشوند و براى آنان آمرزش مـىطلبند تـا از آن مجلس پراکنده شوند.»
ب) از دیگر خواص و آثار ذکر نام و یاد اهلبیت علیهم السـلام، ایـجاد نشاط و سرور باطنی و برطرف شدن غـم و اندوه و برآورده شدن حـاجات شـرکت کنندگان در این جلسات خواهد بـود.
مـراجعه کنید به فراز:
«وَ الَّذی بَعَثَنی بِالْحَقِّ نَبِیّاً وَ اصْطَفانی بِالرِّسالَةِ نَجِیّاً ما ذُکِرَ خـَبَرُنا هـذا فی مَحْفِلٍ مِنْ مَحافِلِ اَهـْلِ الْأَرْضـِ وَ فـیهِ جَمْعٌ مِنْ شـیعَتِنا وَ مـُحِبّینا وَ فیهِمْ مَهْمُومٌ اِلَّا وَ فَرَّجَ اللَّهـُ هـَمَّهُ وَ لا مَغْمُومٌ اِلَّا وَ کَشَفَ اللَّهُ غَمَّهُ وَ لا طالِبُ حاجَةٍ اِلَّا وَ قَضَی اللَّهُ حاجَتَهُ...؛ سوگند به خدایى که مـرا بـه حق به پیامبرى برانگیخته و براى رسـالت هـمراز خود سـاخته، ایـن خـبر ما در هیچ محفلى از مـحافل اهل زمین که جمعى از شیعیان و دوستان ما در آن باشند، یاد نمىشود، جز آنکه اگر اندوهگینى در مـیان آنـان باشد، خداوند اندوهش را برطرف مىسازد، و اگـر غـمزدهاى بـاشد، خـداوند غـمش را مىزداید، و اگر حـاجتمندى بـاشد، خداوند حاجتش را بر میآورد.»
نکته های تربیتی حدیث شریف کساء
در کنار تمام عظمت هایی که حدیث شریف کـساء بـا تـوجه به نکتههای اصولی، اعتقادی و امامتی دارد؛ فرازهای زیـبای ایـن حـدیث خـالی از نـکتههای تـربیتی نیز نیست. برخی از جلوههای تربیتی این حدیث شریف عبارت است از:
الف) حضور گرم و صمیمی همراه با عاطفه و محبت اعضای خانواده در کنار یکدیگر؛
ب) نحوة سخن گفتن اعضای خانواده بـا یکدیگر؛
ج) محور قرار دادن بانوی خانه توسط دیگر اعضای خانواده.
با توجه به اینکه در روایات، بانوی خانه مدیر داخلی خانواده معرفی شده است،[25] در حدیث شریف کساء به این نکتة بـا اهـمیت عنایت خاصی شده و تمام اعضای خانواده با مراجعه به بانوی خانه که در این حدیث، حضرت فاطمه علیها السلام میباشند، سؤالات و درخواست خود را مطرح میکنند و سخنگوی ماجرا و مدیریت کنندة ایـن حکایت زیـبا از ابـتدا تا انتها مادر خانواده و مـدیر خـانه میباشد.
نکتة قابل توجه دیگر اینکه گرچه استفاده از برخی واژهها به تناسب مقامات هر یک از اهلبیت علیهم السلام بوده؛ اما الگو قرار دادن آن برای تـمام خـانواده ها با استفاده از کلمات مـعادل و مـتناسب با شأن و منزلت هر خانوادهای، شایسته و لازم است. به عنوان مثال، اگر رسول خدا صلی الله علیه و آله به نوادگان خود میفرماید: «یا وَلَدی» و «یا صاحِبَ حَوْضی» و «یا شافِعَ اُمَّتی» و... متناسب با مقامات امـامان حـسن و حسین( در دنیا و آخرت است و دیگران میتوانند با واژههایی که بار عاطفی دارد، با فرزندان و نوادگان خود سخن بگویند. مانند: فرزند عزیزم، نور چشمانم، یادگار من و...
به هر صورت، استفاده از نکات تـربیتی حـدیث شریف کـساء و عمل به آن، در زمانی که هجمة کامل دشمنان دین بر فروپاشی نهاد مقدس خانواده متمرکز شده، از اهمیت مـضاعفی برخوردار است.
در حکایت زیبای کساء، سه نسل از نهاد مقدس خانواده در کـنار هـم قـرار میگیرند:
1. رسول خدا صلی الله علیه و آله به عنوان پدربزرگ؛
2. حضرت فاطمه و امیرالمؤمنین( به عنوان فرزند و داماد؛
3. امـامان حـسن و حسین( به عنوان نوادگان.
و در این میان، نحوة سخن گفتن صمیمی اعضای خانواده بـا یـکدیگر نـیز بسیار مهم و قابل توجه است که برخی از آن موارد در ادامه خواهد آمد:
الف) نحوة سخن گفتن پدر بـا دختر:
مراجعه کنید به فرازهای:
«اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا فاطِمَةُ؛ سلام بر تو اى فـاطمه!»
«وَ عَلَیْکِ السَّلامُ یا بـِنْتی وَ یـا بِضْعَتی؛ سلام بر تو اى دخترم! و ای پارة تن من!»
ب) نحوة سخن گفتن دختر با پدر؛
مراجعه کنید به فراز:
«اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبَتاهُ یا رَسُولَ اللَّهِ؛ سلام بر شما اى پدر جان! اى رسول خدا!»
ج) نحوة سـخن گفتن فرزند با مادر؛
مراجعه کنید به فراز:
«اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمَّاهُ؛ سلام بر تو اى مادر جان!
د) نحوة سخن گفتن مادر با فرزند؛
مراجعه کنید به فراز:
«عَلَیْکَ السَّلامُ یا قـُرَةَ عـَیْنی وَ ثَمَرَةَ فُؤادی؛ سلام بر تو اى نور دیده و ای میوة دلم!»
ﻫ) نحوة سخن گفتن نوادگان با پدربزرگ؛
مراجعه کنید به فرازهای:
«اِنّی اَشَمُّ عِنْدَکِ رائِحَةً طَیِّبَةً کَاَنَّها رائِحَةُ جَدّی رَسُولِ اللَّهِ؛ من بـوى خـوشى نزد شما استشمام میکنم، گویى عطر جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله است.»؛
«وَ قالَ: السَّلامُ یا جَدَّاهُ یا رَسُولَ اللَّهِ؛ سلام بر تو ای جد بزرگوار! اى رسول خدا!»؛
«وَ قالَ: السَّلامُ عـَلَیْکَ یـا جَدَّاهُ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مَنِ اخْتارَهُ اللَّهُ؛ سلام بر تو اى جد بزرگوار! سلام بر تو اى کسى که خدا او را برگزیده است.»
و) نحوة سخن گفتن پدربزرگ با نوادگان؛
مراجعه کنید بـه فـرازهای:
«وَ عـَلَیْکَ السَّلامُ یا وَلَدی وَ یا صاحِبَ حـَوْضی؛1 سـلام بـر تو اى فرزندم! و صاحب حوض من!»؛
«...یا وَلَدی وَ یا شافِعَ اُمَّتی؛ سلام بر تو اى فرزندم! و اى شفیع امت من!»
ز) نحوة سخن گفتن همسر بـا هـمسر؛
مـراجعه کنید به فرازهای:
«وَ قالَ: السَّلامُ عَلَیْکَ یا بـِنْتَ رَسـُولِ اللَّهِ؛ امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: سلام بر تو اى فاطمه! اى دختر رسول خدا!»؛
«فَقُلْتُ: وَ عَلَیْکَ السَّلامُ یا اَبَاالْحَسَنِ یا اَمـیرَالمُؤْمِنینَ؛ گـفتم: سـلام بر تو اى ابالحسن! اى امیرمؤمنان!»
ح) نحوة سخن گفتن داماد با ابـوالزوجة؛
مراجعه کنید به فرازهای:
«اِنّی اَشَمُّ عِنْدَکَ رائِحَةً طَیِّبَةً کَاَنَّها رائِحَةُ اَخی وَ ابْنَ عَمّی رَسُولِ اللَّهِ؛ من بـوى خـوشى نـزد تو استشمام میکنم، گویى عطر برادر و پسر عمویم، رسول خدا صـلی الله عـلیه و آله است.»؛
«وَ قالَ: السَّلامُ عَلَیْکَ یا رَسُولَ اللَّهِ اَتَاْذَنُ لی اَنْ اَکُونَ مَعَکُمْ تَحْتَ الْکِساءِ؛ سلام بر تـو اى رسـول خـدا! آیا اجازه مىدهى با شما در زیر این عبا باشم؟»
ط) نحوة سخن گفتن ابـوالزوجه بـا دامـاد؛
مراجعه کنید به فراز:
«قالَ لَهُ: وَ عَلَیْکَ السَّلامُ یا اَخی یا وَصِیّی وَ خَلیفَتی وَ صـاحِبَ لِوائی؛ رسـول خـدا صلی الله علیه و آله فرمودند: و سلام بر تو اى برادر و وصى و جانشین من و صاحب پرچم من!»
9. اذن ورود
عـلاوه بـر رعایت ادب و احترامی که اعضای خانوادة نبوت در حدیث شریف کساء با یکدیگر دارند، رعـایت ادب و احـترام هـمگی ایشان به ساحت مقدس رسول خدا صلی الله علیه و آله با درخواست اجازه برای تشرف بـه سـاحت مقدس نبوی نیز حایز اهمیت است.
مراجعه کنید به فرازهای:
«اَتَاْذَنُ لی اَنْ اَدْخـُلَ مـَعَکَ تـَحْتَ الْکِساءِ؛ آیا اجازه مىدهى که با شما زیر این عبا باشم؟»؛
«اَتَاْذَنُ لی اَنْ اَدْخُلَ مَعَکُما تـَحْتَ الْکـِساءِ؛ آیا اجازه مىدهى که با شما دو نفر زیر این عبا باشم؟»؛
«اَتَاْذَنُ لیـ اَنـْ اَدْخـُلَ مَعَکُم تَحْتَ الْکِساءِ؛ آیا اجازه مىدهى که با شما زیر این عبا باشم؟».
10. راهکار نهایی
امـید اسـت هـمان گونه که در حرم مطهر امام رضا علیه السلام یک شب به قـرائت حـدیث شریف کساء اختصاص یافته و در برخی مساجد قم نیز شب های دوشنبه(یک شنبه شب ها) بـه قـرائت حدیث شریف کساء اختصاص یافته است، این سنت حسنه و نورانی در تمام مـساجد و مـراکز فرهنگی کشور اجرا شود تا در پرتو نـورانیت آن مـشکلات فـردی و اجتماعی برطرف گردد2.
منظور از حوض، همان حـوض کـوثر در بهشت است که رسول خدا( میفرمایند: قرآن و اهلبیتم فردای قیامت بر سر حـوض کـوثر در بهشت گرد هم میآیند.
قـرائت حـدیث شریف کـساء در بـرخی مـساجد قم به این نحو است کـه بـعد از نماز عشاء، امام جماعت بر روی منبر نشسته و حدیث کساء را قرائت نموده و پس از آن بـه مـدت 15 دقیقه به صورت مختصر و مفید فـضائل اهل بیت( را بیان مـی کـند.
[1] الصراط المستقیم إلى مستحقی التقدیم، علامه علی بن یـونس عـاملى نباطی بیاضی، المکتبة الحیدریة، نجف اشرف، 1384ق، ج 1، ص 186؛ به نقل از صحیح مسلم: «اَنَّ النَّبی لَما خَرَجَ بِالاَربَعَهِ اِلَی المُباهَلَةِ قالَ اَللّهُمَّ هؤُلاءِ أَهلُ بَیتی سپس در ادامه مینویسد: وَ ذَکَرَ الشیخُ المُفید أَنَّ النَّبی صـَلّی اللهـُ عـَلَیهِ وَ آلِهِ وَضَعَ الکساءَ عَلَیهِم ثـُمَّ قـالَ: هـؤُلاءِ أَهلُ بَیتی فَأَنزَلَ اللهُ آیَهَ التَّطهیرَ» همچنین علامه مجلسی( در «لوامع صاحبقرانى» مشهور به «شرح فقیه»، ج 6، ص 256 از سید بن طاوس( نقل کرده اسـت: مـباهله در روز 24 ذى الحـجه واقع شده و سنت است که این روز را روزه بدارد، به شـکرانه اینـ نعمت که مباهله برای اصحاب کساء واقع شد و آیه تطهیر نازل شد با آیه مباهله در شأن اهلالبیت( و سنت است که غسل کند و جـامهاى پاکیزه بـپوشد و از بـوى خوش استفاده کند.
[2] حکایت مباهله را در کتاب «اسرار مباهله، محمد رضـا انـصاری» از انتشارات دلیل ما، قم،1385ش، مطالعه کـنید.
[3] و این همان حدیث کـساء اسـت که اهلبیت( در زیر عبای رسـول خـدا( جمع شدند.
[4] عوالم العلوم اثر مرحوم شیخ عبدالله بن نورالدین بحرانی، از شاگردان عـلامه مـجلسی( میباشد. بحرانی از محدثان و متکلمان امـامیه اسـت و مـرحوم خوانساری در «روضات الجـنات» او را «شـیخ محدث ماهر، متتبع جـلیل، مـتبحر نبیل» مینامد. گواه این مدعا آن است که بحرانی با بهره جستن نیک از فضای فـرهنگی و اجـتماعی مساعد عصر صفوی، نخست در تدوین «بـحار الانـوار» یار و هـمکار عـلامه مـجلسی( شد و آنگاه خود بـه تدوین دائرة المعارف بزرگی به نام عوالم العلوم و المعارف در یکصد جلد پرداخت.
[5] عـوالم العـلوم والمعارف والاحوال من الآیات والاخبار والاقوال، شیخ عبدالله بحرانی،بنیاد فرهنگی هنری امام رضا(، تهران، 1392ش، ج 2/11، ص930.
[6] فقیه نـامدار شـیعه مرحوم حضرت آیة الله سید محمد کاظم طباطبائی یزدی(صاحب عروه)( در پاسخ به سـؤالی کـه پیـرامون نقلهای مختلف حدیث کساء از ایشان شد، فرمودند: و اما مکان وقوع این قضیه، پس اخبار در آن مختلف است. از چـند خبر مستفاد مىشود که در خانه ام سلمه بوده است. و از خبرى بر مىآید که در خـانه زینب، زوجه حضرت پیغـمبر صـلى اللّه علیه و آله بوده است و از خبرى استفاده مىشود که در مسجد بوده .در عرض خبر منتخب این است که: در خانه صدیقه طاهره( بوده .و ممکن است رفع منافات ما بین آنها به این که: این قضیه چند دفعه واقع شده، یا پیش از نزول آیهـ تطهیر یا بعد از آن …پس از این اختلافات، ممکن است استفاده شود تعدد وقوع این قضیه که یک دفعه آنها در خانه حضرت فاطمه( بوده است. السؤال و الجواب، من فتاوی السید محمد کاظم طباطبایی یزدی، ج1، ص407.
[7] خبرگزاری نسیم، تابناک و جهان، شنبه 18/9/1391.
[8] حدیث کساء و آثار شگفت آن، سید عـلی مـحمد ابـطحی، انتشارات حبل المتین، چاپ پنجم، اردیبهشت 1390، ص272؛ به نقل از: الذریعة فی تصانیف الشیعه، مرحوم شیخ آقـا بـزرگ تـهرانی، ج 24، ص 205.
[9] امام شناسی، حسین گنجی، آشیانه مهر، مجمع جهانی شیعه شناسی، قم، چاپ اول، 1394ش، ج 2، ص 86.
[10] شعراء/ 88 - 89: «قیامت روزى است که هیچ مال و اولادى سـود نـمىدهد، مگر کسى که دلى سالم [از رذایل وخبایث] به پیشگاه خدا بیاورد.»
[11] حدیث کساء و آثار شگفت آن، ص 269.
[12] همان، ص 290.
[13] همان، ص 102.
[14] سایت رسمی دفتر حضرت آیت الله سید علی حسینی میلانی
[15] اصول کافی،محد بن یعقوب کلینی، دارلکـتب الاسـلامیه، تهران، 1407ق، ج 2، ص 87.
[16] شرح اصول کافى، مرحوم کلینی(، ترجمه و شرح حاج سید جواد مصطفوى، دفتر نشر فرهنگ اهل بیت(، تهران، ج 3، ص 139
[17] مـنتهی الآمـال، حاج شیخ عباس قمی، انتشارات نقش نگین، ج۱، ص۸۲۰.
[18] احقاق الحق، مرحوم قاضی نورالله شوشتری، انـتشارات کـتابخانه آیة الله مرعشی نجفی، قم، ج 2، صص 523 - 557.
[19] غرر الأخبار و درر الآثار، حسن بن محمد دیـلمی، انـتشارات دلیل ما، قم، 1427ق، ص 298.
[20] شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، عبید الله بن عبد الله حسکانی، التـابعة لوزارة الثـقافة و الإرشاد الإسلامی، مجمع إحیاء الثقافة الإسلامیة، تهران، 1411ق، ج 2، ص 29.
[21] ر.ک: حدیث کساء و آثار شگفت آن.
[22] کـلیات مـفاتیح الجنان، حاج شیخ عـباس قـمی، حدیث مهر، قم، چاپ چهارم، بهار 1390، متن کامل حدیث شریف کساء، ص 113
[23] این کلمات توسط رسول خدا( به امیرالمؤمنین عـلی( گـفته شده و با صراحت ایشان را به عنوان وصی و جانشین و صاحب پرچم خود معرفی فـرمودهاند.
[24] لقـب مـقدس «امیرالمؤمنین» توسط خداوند متعال در جریان حجة الوداع به حضرت علی( داده شد و خطاب قرار دادن حضرت علی( تـوسط حضرت فاطمه( با لقب «امیرالمؤمنین» یک سال قبل از حجة البلاغ، نشان از ارتباط عـمیق و معنادار حضرت فاطمه( بـا عـالم معنا دارد، همان گونه که در همین حدیث شریف وجود مقدس حضرت زهرا( بدون واسطه از خداوند متعال نقل میفرماید که: «فَقالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ: یا مَلائِکَتی وَ یا سُکَّانَ سَماواتی.»
[25] رسـول خدا( میفرمایند: «اَلمرأَةُ سَیِّدَةُ بَیتِها؛ زن، فرمانرواى خانة خویش است.» نهج الفصاحة (مجموعه کلمات قصار حضرت رسول صلّی الله علیه و آله، ابوالقاسم پاینده، دنیاى دانش، تهران، 1363ش، ص 614.