یادداشت‌های یک طلبه

یادداشت‌های یک طلبه

امام رضا علیه‌السلام: «رحمت خدا بر آن بنده‏‌اى که امر ما را زنده گرداند (به این صورت که) تعالیم ما را فرا گیرد و آنها را به مردم بیاموزد؛ زیرا اگر مردم زیبایی‌هاى سخن ما را بدانند، بى‌گمان از ما پیروى می‌کردند». (عیون أخبار الرضا علیه‌‏السلام، ج1، ص307)

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

پیامد نسبت‌ ناروا دادن به دیگران

يكشنبه, ۲۶ آذر ۱۴۰۲، ۰۷:۴۵ ب.ظ

حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در خطبه فدکیه، حکمت نهی خداوند از از نسبت‌ ناروا دادن به دیگران را چنین بیان فرموده است:

«و (جَعَلَ اللهُ) اجْتِنابَ القَذْفِ حِجاباً عَنْ اللَعْنَة» [خداوند «از نسبت‌ ناروا دادن به دیگران» نهی کرد تا خود را در معرض لعنت پروردگار قرار ندهید].

«قَذْفُ‏» در لغت به معنی دور افکندن است و استعاره از عیبجویى و ناسزا گفتن شده است. [1] در اصطلاح فقهی نیز عبارت است از نسبت ناروا دادن و متهم ساختن فردی به جرم زنا و لواط. [2]

در روایتی از امام صادق علیه السلام نیز «قذف» در کنار نومیدى از رحمت خداست (در دنیا) و یأس از مرحمت او (در آخرت) و ایمنى از مکر خدا (یعنى از عذاب او) و قتل نفسى که خدا حرام کرده و نافرمانى پدر و مادر و خوردن مال یتیم بنا حق و خوردن ربا بعد از دانستن و تعرب بعد از هجرت و فرار از جهاد، یکی از گناهان کبیره شمرده شده است. [3]

از فرمایش حضرت زهرا چنین استفاده می‌شود که یکی از پیامدهای قذف، این است که قذف کننده مشمول «لعنت» واقع می‌شود. «لعنت» نیز به معنی اعلان تنفر و بیزاری از طرف مقابل و آرزوی دور شدن او از رحمت خداوند است.[4] بنابراین کسی که به دیگری نسبت ناروای زنا و لواط بزند، از رحمت خدا دور خواهد بود.

امام صادق علیه‌السلام از حکیمی چنین نقل می کند: «الْبُهْتَانُ عَلَى الْبَرِیِّ أَثْقَلُ مِنَ الْجِبَالِ الرَّاسِیَاتِ»[5] [تهمت زدن به بی گناه از کوه های عظیم نیز سنگین تر است].

روایت شده حضرت امام صادق علیه‌السلام دوستى داشت که آن حضرت را به هر جا که میرفت رها نمی‌کرد و از او جدا نمی‌شد. روزى در بازار کفاش‌ها همراه حضرت می‌رفت و دنبالشان غلام او که از اهل سند بود مى‏آمد، ناگاه آن مرد به پشت سر خود متوجه شده و غلام را خواست و او را ندید و تا سه مرتبه بدنبال برگشت و او را ندید، بار چهارم که او را دید گفت «یَا ابْنَ الْفَاعِلَةِ أَیْنَ کُنْتَ» (اى زنا زاده کجا بودى؟) حضرت‏ امام صادق علیه‌السلام دست خود را بلند کرده و به پیشانى خود زد (فَرَفَعَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع یَدَهُ فَصَکَّ بِهَا جَبْهَةَ نَفْسِهِ) و فرمود: «سُبْحَانَ اللَّهِ تَقْذِفُ أُمَّهُ قَدْ کُنْتُ أَرَى أَنَّ لَکَ وَرَعاً فَإِذَا لَیْسَ لَکَ وَرَعٌ فَقَالَ جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّ أُمَّهُ سِنْدِیَّةٌ مُشْرِکَةٌ فَقَالَ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ لِکُلِّ أُمَّةٍ نِکَاحاً تَنَحَّ عَنِّی‏ [سبحان اللَّه مادرش را بزنا متهم کنى؟ من خیال می‌کردم تو خوددار و پارسائى و اکنون مى‏ بینم که ورع و پارسائى ندارى؟ عرض کرد: قربانت گردم مادرش زنى است از اهل سند و مشرک است؟ فرمود: مگر ندانسته که هر ملتى براى خود ازدواجى دارند، از من دور شو]. عمرو بن نعمان (راوى حدیث) گوید: « قَالَ فَمَا رَأَیْتُهُ یَمْشِی مَعَهُ حَتَّى فَرَّقَ الْمَوْتُ بَیْنَهُمَا» [دیگر او را ندیدم که با آن حضرت راه برود تا تا آنگاه که مرگ میان آنها جدائى انداخت]. و در روایت دیگرى است که فرمود: « إِنَّ لِکُلِّ أُمَّةٍ نِکَاحاً یَحْتَجِزُونَ بِهِ مِنَ الزِّنَا»[6] [(آیا ندانسته که) براى هر امتى ازدواجى است که به وسیله آن از زنا جلوگیرى کنند].[7]

مصادیقی از افتراها در قرآن کریم:

انتساب فرزند نامشروع به شوهر (ممتحنه، آیه 12)

انتساب گناه خود به دیگری (احزاب، آیه 58)

نسبت بی عفتی به زنان (نساء، آیه 156)


[1] مفردات ألفاظ القرآن، ص 661

[2] الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة (المحشى - کلانتر)، ج‌9، ص: 166

[3] الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص: 280

[4] تفسیر نمونه، ج ‏5، ص 43

[5] الأمالی (مرحوم شیخ صدوق)، ص: 245

[6] الکافی (ط - الإسلامیة) ؛ ج‏2 ؛ ص324، ، 4جلد، کتاب فروشى علمیه اسلامیه - تهران، چاپ: اول، 1369 ش

[7] ترجمه مصطفوى ؛ ج‏4 ؛ ص15

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.