چند روایت از رسول اکرم صلّی الله علیه و آله درباره اهمیت یتیمنوازی
جمعه, ۲۴ فروردين ۱۴۰۳، ۰۹:۵۶ ق.ظ
1. «مَنْ مَسَحَ عَلى رَأْسِ یَتیمٍ کانَ لَهُ بِکُلِّ شَعْرَة تَمُرّ بِهِ عَلى یَدِهِ نُورٌ یَوْمَ الْقِیامَة»[1]
[هرکس براى نوازش، دست بر سر یتیمى کشد به تعداد موهایى که دست او از آن مى گذرد در روز قیامت نور (و حسنه اى) خواهد داشت].
2. «إِنَّ الْیَتِیمَ إِذَا بَکَى اهْتَزَّ لَهُ الْعَرْشُ فَیَقُولُ الرَّبُّ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى مَنْ هَذَا الَّذِی أَبْکَى عَبْدِیَ الَّذِی أَسْلَبْتُهُ أَبَوَیْهِ فِی صِغَرِهِ فَوَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی لَا یُسْکِتُهُ أَحَدٌ إِلَّا أَوْجَبْتُ لَهُ الْجَنَّة»[2]
[هنگامى که یتیم بگرید عرش الهى بلرزد و خداوند تبارک تعالى گوید: چه کسى این بنده مرا که در کودکى پدر و مادرش را از او گرفتهام گریانید؟ پس بعزّت و جلالم سوگند کسى او را از گریه خاموش نسازد جز اینکه بهشت را بر او واجب و حتمى خواهم ساخت].
3. «أَلَا مَنْ کَانَ فِی مَنْزِلِهِ یَتِیمٌ فَأَشْبَعَهُ أَوْ کَسَاهُ وَ لَمْ یُؤْذِهِ وَ لَمْ یَضْرِبْهُ یُقْبَلُ مِنْهُ عَمَلُهُ»[3]
[هر کس در منزلش یتیمى باشد و او را سیر کند و یا او را بپوشاند و آزارش ندهد و مضروبش نسازد خداوند عمل او را قبول مىکند].
4. «مَنْ ضَمَّ یَتِیماً بَیْنَ أَبَوَیْنِ مُسْلِمَیْنِ حَتَّى یَسْتَغْنِیَ- فَقَدْ وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ الْبَتَّةَ»[4]
[هر کس یتیمى را که از پدر و مادرى مسلمان متولد شده خود منضم نماید و او را بىنیاز سازد، خداوند بهشت را براى او لازم مىکند و این پاداش حتمى است].
5. «إِذَا بَکَى الْیَتِیمُ فِی الْأَرْضِ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَنْ أَبْکَى عَبْدِی هَذَا الْیَتِیمَ الَّذِی غَیَّبْتُ أَبَوَیْهِ أَوْ أَبَاهُ فِی الْأَرْضِ- فَتَقُولُ الْمَلَائِکَةُ- سُبْحانَکَ لا عِلْمَ لَنا إِلَّا ما عَلَّمْتَنا فَیَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أُشْهِدُکُمْ مَلَائِکَتِی أَنَّ مَنْ أَسْکَتَهُ بِرِضَاهُ فَأَنَا ضَامِنٌ لِرِضَاهُ مِنَ الْجَنَّةِ»[5]
[هرگاه یتیمى در زمین گریه کند خداوند مىفرماید. کدام شخص این یتیم را که پدرش را از دست داده بگریه آورده است، فرشتگان گویند: ما نمىدانیم مگر آنچه را که خود بما تعلیم فرمودى در این جا خداوند مىفرماید اى فرشتگان من گواهى دهید هر کس او را ساکت کند و وى را راضى سازد من او را وارد بهشت مىکنم]. گفتند: یا رسول اللَّه چگونه او را راضى کنیم؟ فرمود: «یَمْسَحُ رَأْسَهُ أَوْ یُطْعِمُهُ تَمْرَةً» [دستى بصورت او بکشید و یک دانه خرما به او بدهید].
6. «خَیْرُ بَیْتٍ فِی الْمُسْلِمِینَ بَیْتٌ فِیهِ یَتِیمٌ یُحْسَنُ إِلَیْهِ وَ شَرُّ بَیْتٍ فِیهِ یَتِیمٌ یُسَاءُ إِلَیْهِ»
[بهترین خانه مسلمانان خانه ایست که در آن یتیمى باشد و به آن احسان شود. و بدترین خانهها آن خانه ایست که در آن یتیمى باشد و با او بدرفتارى شود]. بعد فرمود: «أَنَا وَ کَافِلُ الْیَتِیمِ فِی الْجَنَّةِ وَ هُوَ یُشِیرُ بِإِصْبَعِهِ»[6] [من و نگهدارنده یتیم در بهشت با هم هستیم].
7. مردى خدمت حضرت رسول صلى اللَّه علیه و آله از قساوت قلب خود شکایت کرد. حضرت فرمود:
«إِذَا أَرَدْتَ أَنْ یَلِینَ قَلْبُکَ فَأَطْعِمِ الْمِسْکِینَ وَ امْسَحْ رَأْسَ الْیَتِیمِ»[7]
[هر گاه خواستى قلبت ملایم شود فقراء را طعام بده و بر سر یتیمى دست بکش].
8. مردى عرض کرد: یا رسول اللَّه دلم قساوت دارد؟ فرمود:
«فَأَدْنِ مِنْکَ الْیَتِیمَ وَ امْسَحْ رَأْسَهُ وَ أَجْلِسْهُ عَلَى خِوَانِکَ یَلِنْ قَلْبُکَ وَ تَقْدِرْ عَلَى حَاجَتِکَ»[8]
[یتیمى را به خودت نزدیک کن به سرش دست بکش و او را بر سفره خود بنشان دلت نرم مى شود].
9. «أَشْبِعِ الْیَتِیمَ وَ الْأَرْمَلَةَ وَ کُنْ لِلْیَتِیمِ کَالْأَبِ الرَّحِیمِ وَ کُنْ لِلْأَرْمَلَةِ کَالزَّوْجِ الْعَطُوفِ تُعْطَ کُلَّ نَفَسٍ تَنَفَّسْتَ فِی الدُّنْیَا قَصْراً فِی الْجَنَّةِ کُلُّ قَصْرٍ خَیْرٌ مِنَ الدُّنْیَا وَ مَا فِیهَا»
[یتیمان و بیوهزنان را سیر کنید با یتیم مانند پدر رفتار نمائید و با بیوه زنان مانند شوهران باشید، اگر این کار را بکنید خداوند به شما قصرى در بهشت خواهد داد که از هر چه در دنیاست بهتر است].
10. از امیرالمؤمنین علیهالسلام روایت شده که: «لَمَّا احْتُضِرَ رَسُولُ اللَّهِ ص ... فَکَانَ آخِرُ شَیْءٍ سَمِعْتُهُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص یَقُولُ ص إِلَیْکَ إِلَیْکَ ذِی الْعَرْشِ لَا إِلَى الدُّنْیَا أُوصِیکُمْ بِالضَّعِیفَیْنِ خَیْراً الْیَتِیمِ وَ الْمَمْلُوکِ»[9]
[هنگامی که پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله در حال احتضار بود، آخرین چیزی که از ایشان شنیدم این بود که میفرمود: «به سوی خدا و آخرت حرکت کنید، نه به سوی دنیا؛ شما را وصیت میکنم به دو ضعیف، یتیم و مملوک (برده و کنیز که زیردست انسان هستند) نیکی کنید].
[1] تفسیر نور الثقلین، ج5، ص: 597
[2] ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، النص، ص: 200
[3] مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار ، طبرسى، على بن حسن، ص 167
[4] همان
[5] همان
[6] همان
[7] همان
[8] همان، ص 168
[9] الجعفریات (الأشعثیات)، ص 211 و 212