یادداشت‌های یک طلبه

یادداشت‌های یک طلبه

امام رضا علیه‌السلام: «رحمت خدا بر آن بنده‏‌اى که امر ما را زنده گرداند (به این صورت که) تعالیم ما را فرا گیرد و آنها را به مردم بیاموزد؛ زیرا اگر مردم زیبایی‌هاى سخن ما را بدانند، بى‌گمان از ما پیروى می‌کردند». (عیون أخبار الرضا علیه‌‏السلام، ج1، ص307)

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

خواستگاری

امیرالمؤمنین علیه‌السلام شخصاً برای خواستگاری حضرت زهرا سلام‌‌الله‌علیها محضر رسول خداصلی الله علیه و آله شرفیاب گردید و در حالی که حجب و حیا، سراسر بدن او را فراگرفته بود با ادای چند جمله توانست مقصود خود را به او بفهماند. پیامبرصلی الله علیه و آله با تقاضای علی علیه السلام موافقت کرد و فرمود: «شما مقداری صبر کنید تا من این موضوع را با دخترم در میان بگذارم». وقتی مطلب را به دختر خود گفت، سکوت، سراپای زهرا علیها السلام را فراگرفت. پیامبرصلی الله علیه و آله برخاست و فرمود: «اللَّه اکبر سُکوتُها إقرارُها».[1]

دارائی حضرت علی علیه السلام

دارائی علی علیه السلام در آن روز جز یک شمشیر و زره چیز دیگری نبود.[2] علی علیه السلام مأمور شد که زره خود را بفروشد و مقدمات و مخارج عروسی را فراهم آورد. او با کمال صمیمیت زره خود را فروخت و پول آن را به خدمت رسول خداصلی الله علیه و آله آورد. پیامبرصلی الله علیه و آله مشتی از آن را بدون آنکه بشمارد به بلال داد، که برای زهرا علیها السلام، مقداری عطر بخرد و باقیمانده را در اختیار ابی بکر و عمار گذارد، تا از بازار مدینه برای داماد و عروس لوازم زندگی تهیه نمایند. آنان به دستور پیامبرصلی الله علیه و آله برخاستند و اشیای زیر را که در حقیقت جهیزیه زهرا علیها السلام بود، خریداری نمودند وبه محضر پیامبرصلی الله علیه و آله آوردند.[3]

صورت جهیزیه دختر پیامبرصلی الله علیه و آله

1- پیراهنی که به هفت درهم خریداری شده بود. 2- روسری (مقنعه) که قیمتش یک درهم بود. 3- قطیفه مشکی که تمام بدن را کفایت نمی‌کرد. 4- یک سریر عربی (تخت) که از چوب و لیف خرما بود. 5- دوتشک از کتان مصری که یکی پشمی و دیگری از لیف خرما بود. 6- چهار بالش که دو تای آن از پشم و دوتای دیگر از لیف خرما بود. 7- پرده. 8- حصیر هجری. 9- دست آس. 10- مشکی از پوست. 11- کاسه چوبی برای شیر. 12- ظرف پوستی برای آب. 13- سبوی سبز رنگ. 14- کوزه های متعدد. 15- دو بازوبند نقره ای. 16- یک ظرف مسی.

وقتی چشم پیامبرصلی الله علیه و آله به آنها افتاد فرمود: « اللهم بارک لقوم جل آنیتهم الخزف » (خداوندا، زندگی را بر گروهی که بیشتر ظروف آنها سفال است، مبارک گردان).[4] مهریه دختر پیامبرصلی الله علیه و آله، مَهرُالسُّنه است که همان پانصد درهم می باشد.[5]

مراسم عروسی

گروهی از طرف داماد و عروس دعوت شدند. و علی علیه السلام به افتخار همسر گرامی خود ولیمه ای ترتیب داد. پس ازصرف غذا، رسول گرامی صلی الله علیه و آله فاطمه علیها السلام در حالی که شرم و حیا سراسر وجود او را فراگرفته بود، شرفیاب محضر پیامبرصلی الله علیه و آله گردید. عرق حجب و خجالت از پیشانی او می ریخت. وقتی چشم او به پیامبرصلی الله علیه و آله افتاد، پای او لغزید و نزدیک بود به زمین بخورد. پیامبرصلی الله علیه و آله دست دختر گرامی خود را گرفت و در حق او دعا فرمود و گفت: «خداوند تو را از تمام لغزشها مصون بدارد».[6] آنگاه چهره زهرا علیها السلام را باز کرد و دست عروس را در دست داماد نهاد و چنین گفت: «بارک اللَّه لک فی ابنة رسول اللَّه یاعلی نعمة الزوجة فاطمة». سپس رو به فاطمه علیها السلام کرد و گفت «نعم البعل علی». دست دختر خود را گرفت در دست علی علیه السلام گذارد. فضائل علی علیه السلام را برای دختر خود بازگو کرد، از شخصیت دختر خود و اینکه اگر علی علیه السلام آفریده نشده بود، همشأنی برای او نبود، یادآور شد.

بعداً کارهای درون خانه را بر عهده فاطمه گذارد، و وظائف خارج از خانه را بر دوش علی علیه السلام نهاد!

در این موقع بنا به گفته بعضی، به زنان مهاجر و انصار دستور داد که دور ناقه دختر او را بگیرند و به خانه شوهر برسانند و بنا بر نقلی پیامبر به سلمان دستور داد که مهار شتر زهرا علیها السلام را بگیرد و بکشد.[7]

وقتی داماد و عروس به حجله رفتند، در حالی که هر دو از کثرت شرم به زمین می نگریستند. پیامبرصلی الله علیه و آله وارد شد، ظرف آبی به دست گرفت، به عنوان تفأل بر سر و بر اطراف بدن دختر پاشید. زیرا آب مایه حیات است و در حق هر دو دعا فرمود: «اللهُمّ هذِهِ ابنَتِی و أَحَبُّ الخَلقِ إلیَّ، اللّهُمَّ و هذا أخی و أَحَبُّ الخَلقِ إلَیَّ، اللهُمَّ اجعَلهُ وَلیّاً و ...» (پروردگارا! این دختر من و محبوب ترین مردم نزد من است. پروردگارا! علی نیز گرامی ترین مسلمانان نزد من است. خداوندا، رشته محبت آن دو را استوارتر فرما ...).[8]

بعد از ازدواج 

انس بن مالک نقل کرده پیامبرصلی الله علیه و آله ششماه تمام هنگام طلوع فجر از خانه بیرون می آمد و رهسپار مسجد می گشت و مرتب در آندم مقابل در خانه فاطمه علیها السلام می ایستاد و می فرمود: « الصلاة یا اهل البیت، إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً»» (اهل بیت من! به یاد نماز باشید. خداوند می خواهد از شما اهل بیت، همه گونه پلیدی را دور کند).[9]

از امام باقر علیه‌السلام روایت شده که: «لَمَّا تَزَوَّجَ عَلِیٌّ فَاطِمَةَ ع بَسَطَ الْبَیْتَ کَثِیباً وَ کَانَ فِرَاشُهُمَا إِهَابَ کَبْشٍ وَ مِرْفَقَتُهُمَا مَحْشُوَّةً لِیفاً وَ نَصَبُوا عُوداً یُوضَعُ عَلَیْهِ السِّقَاءُ فَسَتَرَهُ بِکِسَاءٍ»[10] (وقتی حضرت على با حضرت زهرا ازدواج کرد در کف خانه‏اش شن گسترده بود و فرش آنها پوست گوسفندى و بالش آنها پوستى آکنده از لیف خرما بود و چوبى هم بدیوار زده بودند که بند مشک را بدان مى‏آویختند و پوشش على علیه السلام کسائى بود).


[1] بحارالانوار، ج 43، ص 93؛ به نقل از فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام، ص 251

[2] إعلام الورى بأعلام الهدى، ص71؛ به نقل از فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام، ص 251

[3] فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام، ص 251

[4] بحارالانوار، 43/ 94؛ به نقل از فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام، ص 251

[5] وسائل الشیعه، ج 15/ 8؛ به نقل از فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام، ص 251

[6] بحارالانوار، ج 43/ 96؛ به نقل از فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام، ص 252

[7] فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام، ص 252

[8] بحارالانوار»، ج 43/ 96؛ به نقل از فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام، ص 252

[9] مسند احمد»، ج 2/ 259؛ به نقل از فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام، ص 252

[10] مکارم الأخلاق ص131؛ به نقل از فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام، ص 251

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.