يكشنبه, ۳ تیر ۱۴۰۳، ۰۵:۲۷ ق.ظ

امشب بشیر از جـانب حـی تعالی آمده
گویدکه یاسینی دگر از صلب طاها آمده
یــا کوثـــری از دامــن ام ابیهــــا آمـــده
چــارم علـی در مجمع اولاد زهــرا آمـده
از نسل مصباح الهدی هادی به دنیا آمده
نور هدایت تافته هم در عرب هم در عجم
کهف التقی،بـدرالشرف، نورالهدا، ابنالرضا
رخ رحمـه للعالمیـن هیبت علـــی مرتضی
قرآن از پـا تـا بـه سـر توحیـد از سر تا به پا
هردیده بر او یک حرم هردل براو یک سامرا
هـم وجـه ذات کبریـــا هـم نجل ختمالانبیا
آیینۀ حسن قدم بگذاشت در عالم قد
از آیــۀ «اللهُ نور» افکنـده گل سیمــای او
نام دل آرایش علــی، قلب محمّد جای او
درچشم عرش کبریا پیداست جای پای او
دل،حج بجـا آرد ولـی در طوف سامرای او
جود و کرم،بذل وعطا،یک قطره ازدریای او
عالم اگر سائل شود در پیش بذل اوست کم
چشم عطا بردرگه وچشم کرم بردامنش
یعقوبهـا بینـا شونـد از نفخـۀ پیراهنش
نـور الهـی در دلش روح محمّــد در تنش
قـرآن، کتـاب منقبت مداح ذات ذوالمنش
شیرین دعای جامعه ازمنطق شورافکنش
بیـن زیارات دگر این جامعه گشته علم
باغ بهشت من بود صحن و سرای سامره
مـرغ دلم دائـم زنــد پــر در هــوای سامره
تا چهـره بگذارم شبی بر جایجای سامره
سعی وصفا و مروهام باشد صفای سامره
ای کاش یارب میشدم عمری گدای سامرا
هر چند دائم خویش را بینم کنار آن حرم
ای آفتـاب شهــر دل روی جهــان آرای تو
ای گشته زیبایی خجل ازطلعت زیبای تو
روی خدا را اهـل دل دیدند در سیمای تو
نـور خـدا میتابد از سـرداب سامـرای تو
دُر کـرامت ریختــه از لعـل گوهــر زای تو
در زیر بارِ منتت پشت فلک گردیده خم
تو وجـه حــی داوری یابنالجواد ابنالرضا
تو احمدی تـو حیدری یابنالجواد ابنالرضا
توجسم ایمان راسری یابنالجوادابنالرضا
تو روح را بـال و پــری یابنالجواد ابنالرضا
از هرچه گویم برتـری یابنالجواد ابنالرضا
چون مینگارم وصف تو در دست میلرزد قلم
من عبد بیپا و سرم اما سر و سرور تویی
ساحل تویـی دریا تویـی کشتی تویـی لنگــر تویی
گم گشتگان را تا ابد هادی تویی رهبر تویی
علم وکمال وفضل راگردون تویی محورتویی
لب تشنگان نور را ساقی تویی ساغر تویی
باشد که از لطف و عطا جامی کنی بر ما کرم
تو هادی و بـا نور خود ما را هدایت میکنی
تو دوستان خویش را مست ولایت میکنی
در گیرودار حشر، هم از ما حمایت میکنی
برخصم خود هم بس که آقایی عنایت میکنی
برما عنایت نـه! که لطف بینهایت میکنی
ای وصف تو خیرالکلام ای لطف تو خیرالنعم
ای داده ذات حق تـو را بـر خلق عالم برتری
جــد امــام منتظــر! بـاب امــام عسکری!
جوشد ز تیغ مهدیات نور عدالتگستری
از ما سراسر تیرگی از تو همه روشنگری
«میثم» کند با مدح تو پیوسته گوهرپروری
باشد که جوشد مدح تو از خامۀ او دمبهدم
شاعر: غلامرضا سازگار، متخلص به «میثم»