از حضرت امام رضا علیهالسلام روایت شده که فرمودند:
«مَنْ تَذَکَّرَ مُصَابَنَا وَ بَکَى لِمَا ارْتُکِبَ مِنَّا کَانَ مَعَنَا فِی دَرَجَتِنَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ مَنْ ذُکِّرَ بِمُصَابِنَا فَبَکَى وَ أَبْکَى لَمْ تَبْکِ عَیْنُهُ یَوْمَ تَبْکِی الْعُیُونُ وَ مَنْ جَلَسَ مَجْلِساً یُحْیَا فِیهِ أَمْرُنَا لَمْ یَمُتْ قَلْبُهُ یَوْمَ تَمُوتُ الْقُلُوبُ»[1]
[هر کس یاد مصیبت ما کند و بگرید بدان چه با ما کردند روز قیامت با ما در درجه ما است و هر که یاد مصیبت ما کند و بگرید و بگریاند دیده اش گریان نشود روزى که همه دیده ها گریان است و هر که بنشیند در مجلسى که امر ما در آن زنده مىشود دلش نمیرد روزى که دلها بمیرد].
از حضرت امام رضا علیهالسلام نیز روایت شده که به فضیل پرسیدند: «تَجْلِسُونَ وَ تُحَدِّثُونَ»؟ [شما خاندان آیا گرد هم مینشینید و ذکر أحادیث ما میکنید؟]. فضیل گفت: «قربانت گردم آرى».
حضرت فرمودند: «إِنَّ تِلْکَ الْمَجَالِسَ أُحِبُّهَا، فَأَحْیُوا أَمْرَنَا یَا فُضَیْلُ، فَرَحِمَ اللَّهُ مَنْ أَحْیَا أَمْرَنَا» [به راستى که این نوع مجالس را دوست دارم و بدان علاقمندم، آرى امر ما را زنده کنید ای فضیل؛ پس خدا رحم کند به کسی که امر ما را احیا کند].
سپس فرمودند: «یَا فُضَیْلُ، مَنْ ذَکَرَنَا أَوْ ذُکِرْنَا عِنْدَهُ فَخَرَجَ مِنْ عَیْنِهِ مِثْلُ جَنَاحِ الذُّبَابِ، غَفَرَ اللَّهُ لَهُ ذُنُوبَهُ وَ لَوْ کَانَتْ أَکْثَرَ مِنْ زَبَدِ الْبَحْرِ»[2] [هر کس ما را یاد کند یا نزد او یادى از ما بشود و باندازه بال مگسى از دیدهاش اشک جارى گردد، خداوند همه گناهان او را اگر چه باندازه کفهاى دریا باشد بیامرزد].
از مسمع بن عبد الملک کردین بصرى نقل کرده که وى گفت: حضرت ابو عبد اللَّه علیه السّلام به من فرمودند: « یَا مِسْمَعُ أَنْتَ مِنْ أَهْلِ الْعِرَاقِ أَ مَا تَأْتِی قَبْرَ الْحُسَیْنِ ع» [اى مسمع تو از اهل عراق هستى، آیا به زیارت قبر حسین علیه السّلام مى روى؟]. عرض کردم: «خیر، من نزد اهل بصره مردى مشهور هستم و نزد ما کسانى هستند که طرفدار خلیفه بوده و دشمنان ما از گروه ناصبى ها و غیر ایشان بسیار هستند و من از اینکه حال من را نزد پسر سلیمان گزارش کنند و در نتیجه او با من کارى کند که عبرت دیگران گردد در امان نیستم. لذا احتیاط کرده و به زیارت آن حضرت نمى روم».
حضرت فرمودند: «أَ فَمَا تَذْکُرُ مَا صُنِعَ بِهِ» [آیا یاد مى کنى مصائبى را که براى آن جناب فراهم کرده و آزار و اذیت هائى که به حضرتش روا داشتند]؟ عرض کردم: «بلى به خدا قسم و بخاطر یاد کردن مصائب آن بزرگوار چنان غمگین و حزین مى شوم که اهل و عیالم اثر آن را در من مشاهده مى کنند و چنان حالم دگرگون مى شود که از خوردن طعام و غذا امتناع نموده و بوضوح علائم حزن و اندوه در صورتم نمایان مى گردد».
حضرت فرمودند: «رَحِمَ اللَّهُ دَمْعَتَکَ- أَمَا إِنَّکَ مِنَ الَّذِینَ یُعَدُّونَ مِنْ أَهْلِ الْجَزَعِ لَنَا وَ الَّذِینَ یَفْرَحُونَ لِفَرَحِنَا وَ یَحْزَنُونَ لِحُزْنِنَا وَ یَخَافُونَ لِخَوْفِنَا وَ یَأْمَنُونَ إِذَا أَمِنَّا أَمَا إِنَّکَ سَتَرَى عِنْدَ مَوْتِکَ حُضُورَ آبَائِی لَکَ- وَ وَصِیَّتَهُمْ مَلَکَ الْمَوْتِ بِکَ وَ مَا یَلْقَوْنَکَ بِهِ مِنَ الْبِشَارَةِ أَفْضَلُ وَ لَمَلَکُ الْمَوْتِ أَرَقُّ عَلَیْکَ وَ أَشَدُّ رَحْمَةً لَکَ مِنَ الْأُمِّ الشَّفِیقَةِ عَلَى وَلَدِهَا قَالَ ثُمَّ اسْتَعْبَرَ وَ اسْتَعْبَرْتُ مَعَه» [خدا رحمت کند اشکهاى تو را (یعنى خدا بواسطه این اشک ها تو را رحمت نماید)، بدان که قطعا تو از کسانى محسوب مىشوى که به خاطر ما جزع نموده و به واسطه سرور و فرح ما مسرور گشته و بخاطر حزن ما محزون گردیده و بجهت خوف ما خائف بوده و هنگام مأمون بودن ما در امان هستند، توجه داشته باش حتما و به زودی هنگام مرگ اجدادم را بالاى سرت خواهى دید که ملک الموت سفارش تو را خواهند نمود و بشارتى که به تو خواهند داد برتر و بالاتر از هر چیزى است و خواهى دید که ملک الموت از مادر مهربان به فرزندش به تو مهربان تر و رحیم تر خواهد بود].
مسمع مىگوید: سپس حضرت گریستند و اشکهاى مبارکشان جارى شد و من نیز با آن جناب اشک ریختم.
آن گاه فرمودند: «یَا مِسْمَعُ إِنَّ الْأَرْضَ وَ السَّمَاءَ لَتَبْکِی مُنْذُ قُتِلَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع رَحْمَةً لَنَا وَ مَا بَکَى لَنَا مِنَ الْمَلَائِکَةِ أَکْثَرُ وَ مَا رَقَأَتْ دُمُوعُ الْمَلَائِکَةِ مُنْذُ قُتِلْنَا وَ مَا بَکَى أَحَدٌ رَحْمَةً لَنَا وَ لِمَا لَقِینَا إِلَّا رَحِمَهُ اللَّهُ قَبْلَ أَنْ تَخْرُجَ الدَّمْعَةُ مِنْ عَیْنِهِ فَإِذَا سَالَتْ دُمُوعُهُ عَلَى خَدِّهِ فَلَوْ أَنَّ قَطْرَةً مِنْ دُمُوعِهِ سَقَطَتْ فِی جَهَنَّمَ لَأَطْفَأَتْ حَرَّهَا حَتَّى لَا یُوجَدَ لَهَا حَرٌّ وَ إِنَّ الْمُوجَعَ لَنَا قَلْبُهُ لَیَفْرَحُ یَوْمَ یَرَانَا عِنْدَ مَوْتِهِ فَرْحَةً لَا تَزَالُ تِلْکَ الْفَرْحَةُ فِی قَلْبِهِ حَتَّى یَرِدَ عَلَیْنَا الْحَوْضَ وَ إِنَّ الْکَوْثَرَ لَیَفْرَحُ بِمُحِبِّنَا إِذَا وَرَدَ عَلَیْهِ حَتَّى إِنَّهُ لَیُذِیقُهُ مِنْ ضُرُوبِ الطَّعَامِ مَا لَا یَشْتَهِی أَنْ یَصْدُرَ عَنْهُ» [اى مسمع از هنگامى که امیر المؤمنین علیه السّلام شهید شدند زمین و آسمان بر ما ترحم نموده و مىگریند و موجودى بیشتر از فرشتگان بر ما گریه نکرده است، ایشان اشک هایشان لا ینقطع جارى بوده و هرگز قطع نمى شود. توجّه داشته باش احدى بخاطر ترحم بما و به جهت مصائبى که بر ما وارد شده گریه نمىکند مگر آنکه قبل از آمدن اشگ از چشمش حقتعالى او را رحمت خواهد نمود و وقتى اشگها بر گونه هایش جارى گشت در صورتى که یک قطره از آنها در جهنّم بیفتد حرارت و آتش آن را خاموش و آرام مىکند که دیگر براى آن حرارتى پیدا نمى شود. دانسته باش کسى که به خاطر ما قلبش دردناک شود در روزى که موت و مرگش فرا برسد و ما را مشاهده نماید سرور و نشاطى برایش پیدا شود که پیوسته این سرور در او بوده تا در کنار حوض بر ما وارد گردد و هنگامى که محبّ و دوستدار ما اهل بیت بر حوض کوثر وارد شود سرور و فرح خاصّى در کوثر پیدا شود به حدّى که انواع و اقسام اطعم هاى را به او چشانده که وى مایل نیست طعم آن غذاها زائد گردد].[3]
[1] ابن بابویه، محمد بن على، الأمالی، ص 73؛ 1جلد، کتابچى - تهران، چاپ: ششم، 1376ش.
[2] حمیرى، عبد الله بن جعفر، قرب الإسناد، ص 36؛ 1جلد، مؤسسة آل البیت علیهم السلام - قم، چاپ: اول، 1413 ق.
[3] ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ص 101 الی 103، 1جلد، دار المرتضویة - نجف اشرف، چاپ: اول، 1356ش؛ ترجمه ذهنى تهرانى، ص 329 الی 334.