تابوتی که حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها از دیدن آن خندید!
چهارشنبه, ۲۹ آبان ۱۴۰۴، ۱۱:۳۱ ب.ظ
از ابن عبّاس روایت شده: هنگامی که بیمارى حضرت فاطمه سلام الله علیها شدّت یافت، به اسماء بنت عمیس فرمود: «أَ لَا تَرَیْنَ إِلَى مَا بَلَغْتُ فَلَا تَحْمِلِینِی عَلَى سَرِیرٍ ظَاهِرٍ» (مى بینى که من در چه حالى هستم! مبادا مرا روى تخته اى بگذارید که جنازه ام ظاهر باشد).
اسماء گفت: نه به جان خودم سوگند، بلکه نظیر آن تابوتى را براى تو درست مى کنم که در حبشه دیده ام.
حضرت زهرا به وى فرمود: «فَأَرِینِیهِ» (پس نمونه آن را به من نشان بده).
اسماء فرستاد تا از بازار شاخه هاى تازه خرما آوردند. آنگاه آن تابوتى را که در حبشه دیده بود، ساخت و آن اوّلین تابوتى بود که ساخته شد.
اسماء میگوید: «فَتَبَسَّمَتْ وَ مَا رُئِیَتْ مُتَبَسِّمَةً إِلَّا یَوْمَئِذٍ» (حضرت زهرا پس از دیدن آن تابوت خندان شد و هیچ وقت غیر از آن موقع خندان نشده بود).[1]
در روایت دیگری از اسماء بنت عمیس روایت شده که گفت: فاطمه دختر رسول خدا صلّی الله علیه و آله به وى فرمود: «إِنِّی قَدِ اسْتَقْبَحْتُ مَا یُصْنَعُ بِالنِّسَاءِ أَنَّهُ یُطْرَحُ عَلَى الْمَرْأَةِ الثَّوْبُ فَیَصِفُهَا لِمَنْ رَأَى» (من این عمل را زشت مى دانم که یک پارچه روى جنازه زنان مى اندازند زیرا هر کسى از حجم و وصف آن جنازه آگاه مى شود).
اسماء گفت: اى دختر رسول خدا! من نظیر آن تابوتى را که در سرزمین حبشه دیده ام، به تو نشان مى دهم. آنگاه فرستاد تا شاخه هاى تازه خرما آوردند و او تابوتى نیکو ساخت و یک پارچه روى آن انداخت.
حضرت زهرا فرمود: «مَا أَحْسَنَ هَذَا وَ أَجْمَلَهُ لَا تُعْرَفُ بِهِ الْمَرْأَةُ مِنَ الرَّجُلِ» (چقدر این تابوت خوب است، زیرا جنازه اى که در میان آن باشد تشخیص داده نمى شود که جنازه زن یا جنازه مرد است).[2]
[1] اربلى، على بن عیسى، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج 1، ص 503؛ 2جلد، بنى هاشمى - تبریز، چاپ: اول، 1381ق.
[2] اربلى، على بن عیسى، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج 1، ص 503؛ و 5042جلد، بنى هاشمى - تبریز، چاپ: اول، 1381ق.
