یادداشت‌های یک طلبه

یادداشت‌های یک طلبه

گاهی مطلبی تأثیرگذار می‌خوانم؛ سخنانی حکیمانه می‌شنوم؛ با نکاتی جالب مواجه می‌شوم.
اینجاست که حیفم می‌آید این مطالب را از دست دهم؛ نمی‌خواهم فراموششان کنم؛ و البته دوست دارم دیگران نیز از این مطالب بهره‌مند شود؛
مخصوصاً اگر این مطالب، کلام‌الله باشند که به عبارت خود قرآن «أحسن الحدیث» است؛
و یا فرمایشات معصومین علیهم‌السلام باشند که خودشان دربارۀ آن فرموده‌اند: «حدیث ما دل‌ها را زنده می‌کند».
این وبلاگ وسیله‌ای است برای این هدف تا چنین مطالبی ثبت‌ و منتشر شوند.

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «هشام بن عبدالملک» ثبت شده است

روایت شده است که هشام پسر عبد الملک در روزگار خلافت پدرش حج گزارد و چون طواف کرد خواست به حجر الاسود دست بکشد. از شدت ازدحام نتوانست. براى او منبرى نهادند و مردم شام اطرافش را گرفتند. در همین حال على بن حسین (ع) در حالى که ازار و ردایى بر تن داشت و از همگان زیباتر و خوشبوتر بود آمد و میان پیشانى او بر اثر سجده همچون زانوى شتر (بز) پینه بسته بود. شروع به طواف فرمود و چون به محل حجر الاسود رسید مردم به پاس حرمت و هیبت ایشان کنار رفتند تا به حجر الاسود دست کشد (استلام کند). این کار هشام را به خشم آورد. مردى از شامیان از هشام پرسید: این کیست که مردم این چنین هیبت او را نگهداشتند و براى او راه گشادند و از کنار حجر الاسود کناره گرفتند؟ هشام براى اینکه مردم شام به امام سجاد راغب نشوند، گفت نمىشناسمش. فرزدقشاعر آنجا بود. گفت: ولى من او را مىشناسم. آن مرد شامى گفت: اى ابو فراس او کیست؟ و فرزدق چنین سرود:

  • ۱۲ شهریور ۰۰ ، ۱۱:۰۷