یادداشت‌های یک طلبه

یادداشت‌های یک طلبه

گاهی مطلبی تأثیرگذار می‌خوانم؛ سخنانی حکیمانه می‌شنوم؛ با نکاتی جالب مواجه می‌شوم.
اینجاست که حیفم می‌آید این مطالب را از دست دهم؛ نمی‌خواهم فراموششان کنم؛ و البته دوست دارم دیگران نیز از این مطالب بهره‌مند شود؛
مخصوصاً اگر این مطالب، کلام‌الله باشند که به عبارت خود قرآن «أحسن الحدیث» است؛
و یا فرمایشات معصومین علیهم‌السلام باشند که خودشان دربارۀ آن فرموده‌اند: «حدیث ما دل‌ها را زنده می‌کند».
این وبلاگ وسیله‌ای است برای این هدف تا چنین مطالبی ثبت‌ و منتشر شوند.

طبقه بندی موضوعی
پیوندها


از ابوهریره چنین نقل شده است که: با عده‌ای از اصحاب در محضر رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله) بودیم که حضرت فرمودند:

«مَنْ‏ أَرَادَ أَنْ‏ یَنْظُرَ إِلَى‏ آدَمَ‏ فِی عِلْمِهِ، وَ إِلَى نُوحٍ فِی فَهْمِهِ، وَ إِلَى إِبْرَاهِیمَ فِی خَلَّتِهِ، وَ إِلَى مُوسَى فِی مُنَاجَاتِهِ، وَ إِلَى عِیسَى فِی سُنَّتِهِ، وَ إِلَى مُحَمَّدٍ (ص) فِی تَمَامِهِ وَ کَمَالِهِ فَلْیَنْظُرْ إِلَى هَذَا الرَّجُلِ الْمُقْبِلِ»

هرکس که نظر کند به آدم (علیه‌السلام) در علمش، و نظر کند به نوح (علیه‌السلام) در فهمش، و به ابراهیم (علیه‌السلام) در دوستی‌اش با خداوند، و به موسی (علیه‌السلام) در مناجات کردنش با خداوند، و به عیسی (علیه‌السلام) در سنتش، و نظر کند به محمد (صلی‌الله علیه و آله) در تمامیت و کمالش، پس نظر کند به مردی که قرار است وارد شود.

با شنیدن این سخن، جمعیت گردن‌های خود را برای مشاهده کسی که خواهد آمد دراز کردند.

در این هنگام حضرت علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام) وارد شد.[1]

 

در این روایت یکی از خصوصیات برجسته هرکدام از انبیاء اولوالعزم علیهم‌السلام به حضرت علی علیه‌السلام نسبت داده شده است.

علم حضرت آدم علیه‌السلام به امیرالمؤمنین علیه‌السلام نسبت داده شده است؛ همان علمی که خداوند درباره‌اش فرمود:

«وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها»[2] (خداوند تمام نام‌ها را به آدم آموخت)

فهم حضرت نوح علیه‌السلام به امیرالمؤمنین علیه‌السلام نسبت داده شده است؛ همان فهمی که حضرت نوح علیه‌السلام به سبب آن آینده قومش را پیش‌بینی کرد و به خداوند عرض کرد:

«رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْکافِرِینَ دَیَّاراً إِنَّکَ إِنْ تَذَرْهُمْ یُضِلُّوا عِبادَکَ وَ لا یَلِدُوا إِلَّا فاجِراً کَفَّاراً»[3] (پروردگارا! احدى از کافران را بر روى زمین مگذار، چراکه اگر آن‌ها را به حال خود واگذارى بندگانت را گمراه مى ‏کنند و جز افرادى فاجر و کافر نسلى از آن‌ها متولد نخواهد شد».

خُلّیت و دوستی حضرت ابراهیم علیه‌السلام با خداوند به امیرالمؤمنین علیه‌السلام نسبت داده شده است؛ همان خلیتی که خداوند به حضرت ابراهیم علیه‌السلام عطا کرد:

«وَ اتَّخَذَ اللَّهُ إِبْراهیمَ خَلیلاً»[4] (خداوند ابراهیم را دوست گرفت‏)

مناجات حضرت موسی علیه‌السلام به امیرالمؤمنین علیه‌السلام نسبت داده شده است؛ همان میقاتی که چهل شب طول کشید:

«وَ واعَدْنا مُوسى‏ ثَلاثینَ لَیْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ میقاتُ‏ رَبِّهِ أَرْبَعینَ لَیْلَةً»[5] (و با موسى، سى شب وعده گذاشتیم و آن را با دَه شب دیگر تمام کردیم. تا آنکه وقت معینِ پروردگارش در چهل شب به سرآمد)

سنت حضرت عیسی علیه‌السلام به امیرالمؤمنین علیه‌السلام نسبت داده شده است؛ یکی از سنت‌های حضرت عیسی علیه‌السلام زهد آن حضرت بود.

امیرالمؤمنین علیه‌السلام دراین‌باره می‌فرماید:

«فَلَقَدْ کَانَ یَتَوَسَّدُ الْحَجَرَ وَ یَلْبَسُ الْخَشِنَ وَ یَأْکُلُ الْجَشِبَ وَ کَانَ إِدَامُهُ الْجُوعَ وَ سِرَاجُهُ بِاللَّیْلِ الْقَمَرَ وَ ظِلَالُهُ فِی الشِّتَاءِ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا وَ فَاکِهَتُهُ وَ رَیْحَانُهُ مَا تُنْبِتُ الْأَرْضُ لِلْبَهَائِمِ وَ لَمْ تَکُنْ لَهُ زَوْجَةٌ تَفْتِنُهُ وَ لَا وَلَدٌ یَحْزُنُهُ وَ لَا مَالٌ یَلْفِتُهُ وَ لَا طَمَعٌ یُذِلُّهُ دَابَّتُهُ رِجْلَاهُ وَ خَادِمُهُ یَدَاه‏»[6]

(حضرت عیسی علیه‌السلام سنگ را بالش سر قرار مى‏داد و جامه زبر و خشن مى‏پوشید و غذاى غیر لذیذ مى‏خورد. نان‌خورشش گرسنگى و چراغ شب تارش ماه و سرپناهش در زمستان مشرق و مغرب زمین و میوه و سبزى‏اش گیاهى بود که زمین براى چهارپایان مى‏رویانید. نه زنى داشت که او را فریفته خود کند، نه فرزندى که او را به غصّه بنشاند، نه ثروتى که او را از آخرت بازدارد و نه طمعى که او را به خوارى اندازد. مرکب او دو پایش و خدمتکارش دو دستش بود)

تمامیت و کمال اشرف کائنات حضرت محمد صلی‌الله علیه و آله نسبت به دیگران نیز به امیرالمؤمنین علیه‌السلام نسبت داده شده است.



[1] المسترشد فی إمامة علی بن أبی طالب علیه‌السلام؛ ص 287

[2] سوره بقره، آیه 31

[3] سوره نوح، آیه 26 و 27

[4] سوره نساء، آیه 125

[5] سوره اعراف، آیه 142

[6] نهج البلاغة (نسخۀ صبحی صالح)؛ ص 227

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.