یکی از دلایل قساوت قلب از منظر قرآن
خداوند در قرآن کریم، بعضی از مؤمنین را به خاطر قساوتى که دل هایشان را گرفته و در مقابل ذکر خدا و حقى که از ناحیه او نازل شده (قرآن) خاشع و نرم نمى شود، مورد عتاب قرار داده است. در این آیه خداوند حال چنین مؤمنینی را به حال اهل کتاب تشبیه مى کند که کتاب خدا بر آنان نازل شد و در اثر آرزوهاى طولانى دلهایشان دچار قساوت گردید:[1]
«أَ لَمْ یَأْنِ لِلَّذینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ وَ ما نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَ لا یَکُونُوا کَالَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلُ فَطالَ عَلَیْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ کَثیرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ»[2]
خشوع قلب که در فقرۀ «أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ آمده»، عبارت است از تاثیرى که قلب آدمى در قبال مشاهده عظمت خداوند به خود میپذیرد.[3]
منظور از «ذِکْر اللَّهِ»، هر چیزى است که خدا را به یاد آدمى بیاندازد.[4]
منظور از «ما نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ»، قرآن است، که از ناحیه خداى تعالى نازل شده است.[5]
«وَ لا یَکُونُوا» عطف است بر جمله «أَنْ تَخْشَعَ» و معناى آن این است که: «آیا وقت آن نرسیده که مؤمنین مانند اهل کتاب نباشند»؟![6]
جمله «فَطالَ عَلَیْهِمُ الْأَمَدُ» (زمان بر آنها طولانى شد) ممکن است اشاره به فاصله زمانى میان آنها و پیامبرانشان باشد و یا طول عمر و درازى آرزوها و یا عدم نزول عذاب الهى در زمان طولانى و یا همه اینها؛ چرا که هر یک مىتواند عاملى براى غفلت و قساوت و آن هم سببى براى فسق و گناه گردد.[7]
«فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ کَثیرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ» یعنی دل هاى مسلمانان مانند دلهاى اهل کتاب دچار قساوت میشود و قلب قاسى از آنجا که در مقابل حق خشوع و تاثر و انعطاف ندارد، از زى عبودیت خارج میشود و در نتیجۀ آن با بیباکی مرتکب گناه و فسق مى شود.[8]
نکتۀ مهمی که میتوان از این آیه استفاده کرد عبارت است از اینکه:
غفلتی که انسان در اثر عواملی همچون آرزوهای طولانی دچار آن میشود، باعث قساوت قلب انسان و عدم تأثیر پذیری از یاد خدا و قرآن کریم میشود و او را فسق و ارتکاب معصی میکشاند و تا زمانی که انسان از این غفلت بیدار نشود، در برابر آیات الهی خاشع نخواهد بود.