یکی از حقوق بدهکار که بر گردن طلبکار است
درسی از صفحه چهل و هفتم قرآن کریم
مردی خدمت امام صادق علیهالسلام رسید.
امام علیهالسلام از او پرسید: «چه شده که برادرت از تو شکایت دارد»؟!
پاسخ داد: «من از او طلب داشت و از اینکه حقم را طلب کردم شاکی است»
امام فرمود: «گویا هنگامی که حقت را طلب کردی مرتکب هیچ خطایی نشدهای»؟! (هرچند حقت را طلب کردهای ولی تو در نحوۀ گرفتن حقت خطاء کردهای)
آنگاه فرمودند: آیا کلام خداوند را در قرآن ندیده اى که میفرماید «صاحبان خرد کسانی هستند که از بدى حساب مى ترسند[1]»؟ به نظر تو آیا آنان از ظلم خدا بر خود مى ترسند؟ نه به خدا قسم؛ آنها از این نمى ترسند؛ بلکه از حسابرسی دقیق خدا مىترسند؛ به همین خاطر است که خداوند نام آن را «بدى حساب» گذاشته است.
سپس فرمودند: بلى؛ هر که از برادر دینى اش اینچنین حسابرسى کند، به او بدى نموده است.[2]
آری هرچند طلبی که انسان بر گردن دیگری دارد، حق انسان است ولی انسان حق ندارد آن را به هر نحوی که دلش خواست از او اخذ کند.
گرفتن طلب حق طلبکار است ولی حفظ کرامت بدهکار حق دیگری است که برگردن طلبکار است.
یکی از حقوق بدهکاری که توان ادای دینش را ندارد، این است که برای اداء دینش به او مهلت داده شود؛ وظیفهای خداوند در قرآن کریم بر طلبکاران معین کرده است:
«إِنْ کانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلى مَیْسَرَةٍ وَ أَنْ تَصَدَّقُوا خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ»:[3]
و اگر (بدهکار) قدرت پرداخت بدهیاش را نداشته باشد، او را تا هنگام توانایى، مهلت دهید؛ و اگر آن طلب را به او ببخشید بهتر است اگر (به منافع این کار) آگاه باشد.