نظر قرآن درباره سرانجام حضرت عیسی علیهالسلام
درسی از صفحه صد و سوم قرآن کریم
خداوند در قرآن کریم عقیدهی مسیحیان مبنی به صلیب کشیده شدن و کشته شدن حضرت عیسی علیهالسلام را چنین ردّ میکند که:
«وَ قَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِیحَ عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لکِنْ شُبِّهَ لَهُمْ وَ إِنَّ الَّذِینَ اخْتَلَفُوا فِیهِ لَفِی شَکٍّ مِنْهُ ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلَّا اتِّباعَ الظَّنِّ وَ ما قَتَلُوهُ یَقِیناً بَلْ رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَیْهِ وَ کانَ اللَّهُ عَزِیزاً حَکِیماً» (سوره نساء، آیه 157 و 158)
(عذاب و لعنت ما آنان را فرا گرفت، به خاطر) سخنى که (مغرورانه) مى گفتند: «ما عیسى بن مریم، فرستاده ى خدا را کشتیم»! در حالى که آنان عیسى را نه کشتند و نه به دار آویختند، بلکه کار بر آنان مشتبه شد (و کسى شبیه به او را کشتند) و کسانى که درباره ى عیسى اختلاف کردند خود در شک بودند و جز پیروى از گمان، هیچ یک به گفته ى خود علم نداشتند و به یقین او را نکشته اند؛ بلکه خداوند او را به سوى خود بالا برد و خداوند عزیز و حکیم است.
و اگر مى بینیم قرآن مخصوصاً روى مسئله مصلوب نشدن مسیح ع تکیه کرده است، بااینکه ظاهراً موضوع ساده اى به نظر مى رسد به خاطر همین است که عقیده خرافى فداء و بازخرید گناهان امت را بهشدت بکوبد مسیحیان را از این عقیده خرافى بازدارد تا نجات را درگرو اعمال خویش ببینند، نه در پناه بردن به صلیب.
مسیحیان کنونى مسیح ع را پیامبرى که براى هدایت و تربیت و ارشاد خلق آمده باشد نمى دانند، بلکه او را فرزند خدا و یکى از خدایان سه گانه می دانند که هدف اصلى آمدن او به این جهان فدا شدن و بازخرید گناهان بشر بوده است، مى گویند: او آمده تا قربانى گناهان ما شود، او بدار آویخته و کشته شد تا گناهان بشر را بشوید و جهانیان را از مجازات نجات دهد، بنابراین راه نجات را منحصراً در پیوند با مسیح و اعتقاد به این موضوع مى دانند! به همین دلیل گاهى مسیحیت را مذهب نجات یا فداء مى نامند و مسیح را ناجى و فادى لقب مى دهند و اینکه مى بینیم مسیحیان روى مسئله صلیب فوقالعاده تکیه مى کنند و شعارشان صلیب است از همین نقطهنظر هست.
ولى هیچیک از مسلمانان در بطلان این عقیده تردید ندارند، زیرا:
اولاً: مسیح ع پیامبرى همچون سایر پیامبران خدا بود، نه خدا بود و نه فرزند خدا، خداوند یکتا و یگانه است و شبیه و نظیر و مثل و مانند و همسر و فرزند ندارد.
ثانیاً «فداء» و قربانى گناهان دیگران شدن مطلبى کاملاً غیر منطقى است هر کس درگرو اعمال خویش است و راه نجات نیز تنها ایمان و عمل صالح خود انسان است.
ثالثاً: عقیده «فدا» گناهکارپرور و تشویقکننده به فساد و تباهى و آلودگى است.
رابعاً: قرائنى در دست است که مسئله مصلوب شدن عیسى ع را تضعیف مىکند ... (ادامه بحث در منبع معرفی شده)
منبع: تفسیر نمونه، ج 199 الی 203