کرامتی عجیب از امام محمدتقی علیهالسلام
از یکی از دو امام بزرگوار ابوالحسن الرضا و ابوالحسن الهادی علیهماالسلام روایتشده که فرمودند:
مَنِ اتَّقَى اللَّهَ یُتَّقَى وَ مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ یُطَاعُ:
هر که از خدا پروا کند (بترسد)، (دیگران) از او پروا میکنند (میترسند) و هر که از خدا اطاعت کند، دیگران از او اطاعت میکنند.
و در ادامه فرمودند:
مَنْ أَرْضَى الْخَالِقَ لَمْ یُبَالِ بِسَخَطِ الْمَخْلُوقِ وَ مَنْ أَسْخَطَ الْخَالِقَ فَقَمَنٌ أَنْ یُسَلِّطَ اللَّهُ عَلَیْهِ سَخَطَ الْمَخْلُوقِ:1
هر که خدا را راضی کند، از خشم مخلوق باک نخواهد داشت و هر که خدا را به خشم آورد، پس سزاوار است که خدا خشم مخلوق را بر او بگمارد.
یکی از القاب حضرت امام محمد بن علیٍ الجواد علیهالسلام، «تقیّ» است.
تقیّ بر وزن فعیل صفت مشبَّهه است. صفت مشبَّهه نیز از نظر علم صرف دلالت بر ثبوت (دوام و پایداری) صفت برای صحاب آن صفت می کند و غالباً به معنای فاعل است.
بنابراین تَقِیّ به معنای شخص باتقوا و کسی است که از خداوند پروا میکند و این تقوا نیز در آن شخص ثابت و دائمی است.
ازآنجاکه این امام بزرگوار مثل سایر معصومین علیهمالسلام پرهیزکار و بلکه امام پرهیزکاران است، ایشان را به این نام ملقّب کردهاند.
مرحوم شیخ صدوق درباره وجهتسمیه امام تقیّ علیهالسلام میفرماید:
سُمِّیَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ الثَّانِی (علیهالسلام) التَّقِیَّ لِأَنَّهُ اتَّقَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَوَقَاهُ شَرَّ الْمَأْمُونِ لَمَّا دَخَلَ عَلَیْهِ بِاللَّیْلِ سَکْرَانَ فَضَرَبَهُ بِسَیْفِهِ حَتَّى ظَنَّ أَنَّهُ قَدْ قَتَلَهُ فَوَقَاهُ اللَّهُ شَرَّهُ:2
امام محمّد بن علىِّ دوم (امام نهم علیهالسلام) را «تقى» لقب دادند، چون وى از خدا ترسید و پروردگار نیز او را از گزند مأمون حفظ کرد، آن زمانى که مأمون شبانه در حال مستى بر او شبیخون زد، و چنان شمشیر بر بدن آن حضرت ضربه زد که گمان برد او را کشته است؛ و حالآنکه خداوند آن حضرت را از شر مأمون حفظ کرد.
مرحوم ابن شهر آشوب در کتاب مناقب آل ابی طالب علیهم السلام این ماجرا را چنین حکایت میکند:
از بانو حکیمه دختر حضرت رضا علیهالسلام نقلشده که گفت:
پس از درگذشت برادرم حضرت جواد علیهالسلام، به خاطر کاری روزى نزد ام الفضل همسر امام جواد رفتم و درباره فضائل حضرت جواد علیهالسلام صحبت کردیم.
ام الفضل جریانى از حضرت جواد علیهالسلام نقل کرد و گفت:
یکشب نشسته بودم زنى از بهترین زنان وارد شد. پرسیدم کیستى؟ گفت: من از نسل عمار یاسر و همسر ابوجعفر حضرت محمّد تقى علیهالسلام هستم. چنان ناراحت شده و شیطان مرا وسوسه کرد که تصمیم به قتل حضرت گرفتم. پیش پدرم مأمون رفتم و جریان را به او تعریف کردم. دیدم پدرم مست شراب است و عقل از سرش رفته. خیلى خشمگین شد، شمشیرش را خواست و قسم یادکرد که با این شمشیر او را میکشم. رو بهجانب حضرت جواد علیهالسلام رفت و آن جناب را با شمشیر قطعهقطعه کرد. سپس بازگشت و خوابید.
زمانی که بیدار شده و به خود آمد مرا دید و پرسید اینجا چهکار میکنی؟ گفتم فرزند حضرت رضا علیهالسلام را کشتی. گفت: واى بر تو چه میگویی؟! گفتم بر او وارد شدی و با شمشیر خود آنقدر بر او ضرب زدی که او را کشتی. پدرم شدیداً مضطرب شد و خادمش یاسر را خواست. وقتی یاسر حاضر شد به او گفت این زن چه میگوید. یاسر گفت: هر چه او میگوید صحیح است.
مأمون خودش را زد و گفت: قسم به خدا پس نابود شدیم و خود را ابد رسوا کردیم. یاسر، وای بر تو، زود برو از او خبر بیاور.
یاسر باعجله دوید، فورى برگشت و گفت: بشارت باد. پرسید چطور؟ گفت: وقتى رفتم دیدم مشغول مسواک کردن است. چونکه میخواستم اعضای بدن حضرت را بررسی کنم که آیا صدمهای به او واردشده یا نه، به حضرت عرض کردم: آقا تقاضا دارم پیراهن خود را درآورده و به من عطا فرمانید. فرمود یک جامه بهت به تو خواهم داد. گفتم نه من غیر این پیراهن را نمیخواهم. پیراهن از تن خارج نمود و بدن خود را مشاهده کردم درحالیکه اثرى از شمشیر در بدنش نبود...3
آری خداوند باکسی که از او پروا کرده و متقی باشد اینچنین معامله میکند و او را از گزند ظلم ظالمان حفظ مینماید.
پاورقی:
1. الکافی (ط - الإسلامیة)، ج1، ص: 138
2. معانی الأخبار ؛ النص ؛ ص65
3. مناقب آل أبی طالب علیهم السلام (لابن شهرآشوب) ؛ ج4 ؛ ص394
به فدای متقی عالم،حضرت امام جواد...که هرچه تقوا پیشه هست خاک اویند