چند نکتهی لطیف دربارۀ اینکه علی (ع)، جان پیغمبر (ص) است
بر اساس آیه مباهله، علی (علیهالسلام) بهمنزله جان رسول خدا معرفی شده است:
«فَمَنْ حَاجَّکَ فیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکاذِبینَ»[1]
هرگاه بعد از علم و دانشى که (درباره مسیح) به تو رسیده، (باز) کسانى با تو به محاجّه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود آنگاه مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.[2]
دربارۀ اینکه علی علیهالسلام بهمنزله جان رسول خدا صلیالله علیه وآله است چند نکتهی لطیف وجود دارد:
1. کسی که بهمنزله نفس پیغمبر باشد، باید با آن حضرت سنخیت روحی داشته باشد. افزون بر این، اطلاع ویژه علی علیهالسلام از حالات پیغمبر اکرم صلیالله علیه وآله و سلم در غار حرا که خلوتگاه مخصوص آن حضرت برای اُنس باخدا و عبادت او بود و همچنین آگاهی وی از کم و کیف وحی، از همین سنخیت حکایت میکند.[3]
2. در این آیه «أبناء» به معنای پسران و مصداق «نساء» دختران است، بنابراین مصداق «أنفُسَنا» باید کسی باشد که از پسر و دختر به صاحب دعوت نزدیکتر است. «أنفُسَنا» یعنی «خودمان» و از تعبیری مانند «حسین منّی و أنا من حسین» و «علی منّی و أنا من علی» بالاتر است. تأمل در آیه موردبحث نشان میدهد که پس از رسول خدا صلیالله علیه وآله و سلم کسی برتر از امیرالمؤمنین علیهالسلام نیست.[4]
3. اگر میخواهیم بدانیم نفس پیغمبر بودن یعنی چه، به دو روایت زیر بهعنوان نمونهای از روایات متعدد توجه کنید:
از رسول خدا صلیالله علیه وآله روایت شده که دربارهی حضرت علی علیهالسلام فرمودند:
«یَا عَلِیُّ مَنْ قَتَلَکَ فَقَدْ قَتَلَنِی وَ مَنْ أَبْغَضَکَ فَقَدْ أَبْغَضَنِی وَ مَنْ سَبَّکَ فَقَدْ سَبَّنِی لِأَنَّکَ مِنِّی کَنَفْسِی رُوحُکَ مِنْ رُوحِی وَ طِینَتُکَ مِنْ طِینَتِی إِنَّ اللَّهَ تبارکوتعالی خَلَقَنِی وَ إِیَّاکَ وَ اصْطَفَانِی وَ إِیَّاکَ وَ اخْتَارَنِی لِلنُّبُوَّةِ وَ اخْتَارَکَ لِلْإِمَامَةِ فَمَنْ أَنْکَرَ إِمَامَتَکَ فَقَدْ أَنْکَرَ نُبُوَّتِی یَا عَلِیُّ أَنْتَ وَصِیِّی وَ أَبُو وُلْدِی وَ زَوْجُ ابْنَتِی وَ خَلِیفَتِی عَلَى أُمَّتِی فِی حَیَاتِی وَ بَعْدَ مَوْتِی أَمْرُکَ أَمْرِی وَ نَهْیُکَ نَهْیِی»[5]
اى على هر که تو را بکشد مرا کشته و هر که تو را بخشم آورد مرا بخشم آورده و هر که تو را دشنام دهد مرا دشنام داده است؛ زیرا تو جان منى، روحت از روح من و طینتت از طینت من است. بهراستی خداى تبارکوتعالی مرا با تو آفریده و مرا با تو برگزیده و مرا براى نبوت اختیار کرده و تو را براى امامت. هر که منکر امامت تو است منکر نبوت من است. اى على تو وصى من و پدر فرزندان من و شوهر دختر من و در زمان حیات من خلیفه من بر امتم هستی و پس از مرگم فرمانت فرمان من و نهیت نهی من است.
در روایتی در دیگر دربارهی ایشان فرمودند:
«هَذَا خَیْرُ أَهْلِی وَ أَقْرَبُ الْخَلْقِ مِنِّی لَحْمُهُ مِنْ لَحْمِی وَ دَمُهُ مِنْ دَمِی وَ رُوحُهُ مِنْ رُوحِی وَ هُوَ الْوَزِیرُ مِنِّی فِی حَیَاتِی وَ الْخَلِیفَةُ بَعْدَ وَفَاتِی کَمَا کَانَ هَارُونُ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِیَّ بَعْدِی»[6]
این (علی علیهالسلام) بهترین اهل من و نزدیکترین خلائق به من است؛ گوشتش از گوشت من است و خونش از خون من و روحش از روح من؛ و او است که در زمان حیاتم وزیر من است و بعد از وفاتم خلیفه و جانشین من است چنانکه هارون نسبت به موسی بوده؛ جز آنکه هیچ پیغمبرى بعد از من نیست.
[1] سوره آلعمران، آیه 61
[3] ادب فنای مقربان جلد 5، صفحه 166
[4] تسنیم، جلد 14، صفحه 459
[5] الأمالی (للصدوق)، ص 95
[6] التوحید (للصدوق)، ص: 311