یکی از شواهد خارقالعادة بودن معجزه
درسی از صفحه صد و شصت و چهار قرآن کریم
یکی از راههای شناخت پیامبران و اثبات صادق بودن آنان در ادعایشان «مُعجزه» است.
در کتابهای کلام و عقاید، معجزه به امری گفته میشود که:
اولاً خارق العادة باشد (یعنی بر خلاف قوانین طبیعی طبیعی است).
ثانیاً آورندهی آن ادعای هماوردی کند (یعنی ادعا کند که کسی نمیتواند همانند آن را بیاورد).
ثالثاً مطابق با ادعا باشد (یعنی همان ادعایی که کرده محقق شود؛ مثلاً اگر بگوید چاه را پر از آب میکنم، همان امر اتفاق بیافتد، نه اینکه آب چاه کم شود).
رابعاً به غیر از مدّعی نبوت، کسی نتواند همانند آن را بیاورد.
رفتار ساحران فرعون هنگام مشاهدهی معجزهی حضرت موسی علیهالسلام نشان میدهد که معجزه چه امر خارق العادهای است که دیگران حتی ساحران نیز نمیتوانند همانند آن را بیاورند. چرا که اگر از معجزه حضرت موسی از نوع سحر و شعبه بازی بود، ساحران نیز می توانستند آن را انجام دهند یا حداقل در مقابل آن اینچنین خضوع نکرده و ایمان نمی آوردند. طوری که براساس آیات قرآن حتی تهدید فرعون هم آنان را از ایمان به فرعون منصرف نکرد.
در قرآن کریم عکسالعمل ساحران هنگام مشاهدهی معجزهی حضرت موسی علیهالسلام را اینچنین بیان میفرماید که:
«وَ أُلْقِیَ السَّحَرَةُ ساجِدِینَ قالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعالَمِینَ رَبِّ مُوسى وَ هارُونَ» (آیات 120 الی 122 سوره اعراف)
ساحران (همگى) به سجده افتادند و گفتند ما به پروردگار جهانیان ایمان آوردیم؛ پروردگار موسى و هارون.