هفت صفت پیامبر اکرم (ص) در آیه 157 سوره اعراف
درسی از صفحه صد و هفتاد قرآن کریم
خداوند در قرآن کریم یکی از صفات کسانی که مشمول رحمت واسعه پروردگار هستند را پیروى از پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله معرفی کرده است (الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ).
سپس براى پیامبر اکرم ص، هفت صفت بیان مىکند:
1. پیامبری که دارای مقام رسالت است (الرَّسُولَ).
رسول کسى است که علاوه بر مقام نبوت، مامور به دعوت و تبلیغ به سوى آئین خدا و ایستادگى در این مسیر مىباشد.
2. او پیامبر خدا است (النبىّ).
نبى به کسى گفته مىشود که پیام خدا را بیان مىکند و به او، وحى نازل مىشود (هر چند مامور به دعوت و تبلیغ نباشد).
در حقیقت رسالت مقامى است بالاتر از نبوت، بنابر این در معنى رسالت، نبوت هم افتاده است، ولى چون آیه در مقام تشریح و توضیح و تفصیل پیامبر ص است، آن دو را مستقلا ذکر کرده. در واقع آنچه به طور سربسته در مفهوم رسول افتاده، به صورت مستقل و روشن به عنوان تجزیه و تحلیل صفات او ذکر شده است.
3. پیامبرى که درس نخوانده و از میان توده جمعیت برخاسته، از سرزمین مکه ام القرى، کانون اصلى توحید طلوع کرده است (الأُمّى).
درباره مفهوم «امّى» که از ماده «ام» بمعنى مادر یا «امت» به معنى جمعیت گرفته شده است در میان مفسران گفتگو است. جمعى آن را به معنى درس نخوانده مىدانند، یعنى به همان حالتى که از مادر متولد شده باقى مانده و مکتب استادى را ندیده است، و بعضى آن را به معنى کسى که از میان امت و توده مردم برخاسته، نه از میان اشراف، و مترفین و جباران، و بعضى به مناسبت اینکه مکه را «ام القرى» مىگویند این کلمه را مرادف «مکى» دانستهاند.
روایات اسلامى که در منابع مختلف حدیث وارد شده نیز بعضى آن را به معنى درس نخوانده و بعضى آن را به معنى مکى تفسیر کردهاند.
ولى هیچ مانعى ندارد که کلمه «امّى» اشاره به هر سه مفهوم بوده باشد؛ چراکه استعمال یک لفظ در چند معنى، هیچگونه مانعى ندارد، و در ادبیات عرب شواهد فراوانى براى این موضوع وجود دارد.
4. «پیامبرى که صفات و علامات و نشانهها و دلائل حقانیت او را در کتب آسمانى پیشین (تورات و انجیل) مشاهده مىکنند» (الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِیلِ).
5. «پیامبرى که محتواى دعوت او با فرمان عقل کاملا سازگار است، به نیکیها و آنچه خرد آن را مىشناسد و نزدش معروف است، دعوت مىکند، و از بدیها و زشتیها و آنچه خرد ناشناس مىشمرد، نهى مىنماید» (یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ).
6. محتواى دعوت او با فطرت سلیم هماهنگ است، «طیبات و آنچه را طبع سلیم مىپسندد، براى آنها حلال مىشمرد، و آنچه خبیث و تنفرآمیز مىباشد بر آنها تحریم مىکند» (وَ یُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّباتِ وَ یُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبائِثَ).
7. او بسان مدعیان دروغین نبوت و رسالت که هدفشان به زنجیر کشیدن تودههاى مردم و استعمار و استثمار آنها است، نیست، نه تنها بندى بر آنها نمىگذارد، بلکه «بارها را از دوش آنان برمىدارد و غل و زنجیرهایى را که بر دست و پا و گردنشان سنگینى مىکرد، مىشکند» (وَ یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتِی کانَتْ عَلَیْهِمْ).
منبع: تفسیر نمونه، ج 6، ص 395 الی 398
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم