ویژگیهای «نفس أمّارة»، «شیطان» و «قلب و چشم قَسیّ» در مناجاة الشاکین امام زینالعابدین علیهالسلام
امام زین العابدین علیهالسلام در ضمن «مناجاة الشاکین»[1] که یکی از مناجاتهای خمس عشرة است، هر کدام از «نفس أمّارة»، «شیطان» و «قلب و چشم قَسیّ» را با ویژگیهایی توصیف نمودهاند. در آنجا که محضر پروردگار عرضه میدارند:
«إِلَهِی إِلَیْکَ أَشْکُو نَفْساً بِالسُّوءِ أَمَّارَةً وَ إِلَى الْخَطِیئَةِ مُبَادِرَةً وَ بِمَعَاصِیکَ مُولَعَةً وَ بِسَخَطِکَ مُتَعَرِّضَةً تَسْلُکُ بِی مَسَالِکَ الْمَهَالِکِ وَ تَجْعَلُنِی عِنْدَکَ أَهْوَنَ هَالِکٍ کَثِیرَةَ الْعِلَلِ طَوِیلَةَ الْأَمَلِ إِنْ مَسَّهَا الشَّرُّ تَجْزَعُ وَ إِنْ مَسَّهَا الْخَیْرُ تَمْنَعُ مَیَّالَةً إِلَى اللَّعِبِ وَ اللَّهْوِ مَمْلُوَّةً بِالْغَفْلَةِ وَ السَّهْوِ تُسْرِعُ بِی إِلَى الْحَوْبَةِ وَ تُسَوِّفُنِی بِالتَّوْبَةِ»
خدای من؛ به تو شکایت مىکنم از نفس زشتم که مرا بسیار به بدیها وا مىدارد و به هر خطا سبقت مىگیرد و به معصیتت بسیار حریص است و مرا به معرض خشم و غضب مىافکند و مرا دائم به راه هلاکت مىکشاند و نزد توام خوارترین هلاک شدگان خواهد؛ این نفس زشت طفره و تعللش در طاعت بسیار و حرص آن به دنیا دراز است. اگر شرى به او روى آورد بیتابى نموده و اگر خیرى به او رسد منع احسان مىکند؛ بسیار مایل به لهو و لعب است و پر از غفلت و فراموشى به سرعت مرا به مهالک و خطرات مىکشاند و توبهام را به وعده و تأخیر مىافکند.
«إِلَهِی أَشْکُو إِلَیْکَ عَدُوّاً یُضِلُّنِی وَ شَیْطَاناً یُغْوِینِی قَدْ مَلَأَ بِالْوَسْوَاسِ صَدْرِی وَ أَحَاطَتْ هَوَاجِسُهُ بِقَلْبِی یُعَاضِدُ لِیَ الْهَوَى وَ یُزَیِّنُ لِی حُبَّ الدُّنْیَا وَ یَحُولُ بَیْنِی وَ بَیْنَ الطَّاعَةِ وَ الزُّلْفَى»
خدای من؛ به سوى تو شکایت مىکنم از دشمنى نفس که مرا گمراه مىکند و از شیطانى که مرا به راه باطل مىکشد و سینهام را پر از وسوسه و خیالات فاسده مىگرداند و اوهام او بر دلم احاطه مىکند تا به هوا پرستیم مدد کرده و حب دنیا را بر من جلوه مىدهد و میان من و طاعت و مقام قربت جدایى مىافکند.
«إِلَهِی إِلَیْکَ أَشْکُو قَلْباً قَاسِیاً مَعَ الْوَسْوَاسِ مُتَقَلِّباً وَ بِالرَّیْنِ وَ الطَّبْعِ مُتَلَبِّساً وَ عَیْناً عَنِ الْبُکَاءِ مِنْ خَوْفِکَ جَامِدَةً وَ إِلَى مَا یَسُرُّهَا طَامِحَة»
خدای من؛ به تو شکایت مىکنم از دلى سخت که به دست وسوسه بگردد و زنگار خودسرى و خوى زشت در پوشد و از چشمى که از خوف تو اشک (شوق) نریزد و به هر چه خوشش آید نظر اندازد.