جانها فدای دین
از امام صادق علیهالسلام روایت شده: در وصیت رسولخدا صلّیاللهعلیهوآله به علىعلیهالسلام آمده بود:
«یَا عَلِیُّ أُوصِیکَ فِی نَفْسِکَ بِخِصَالٍ فَاحْفَظْهَا عَنِّی ... وَ الْخَامِسَةُ بَذْلُکَ مَالَکَ وَ دَمَکَ دُونَ دِینِکَ»
(اى على من تو را درباره خودت به چند خصلت سفارش میکنم؛ آنها را از سخن من حفظ کن ... پنجمین وصیتم به تو این است که مال و جانت را براى دینت نثار کن).
این وصیت همان کاری بود که امام حسین علیهالسلام نمود و در راه دفاع از دین جان خودش و عزیزانش و مالش را فدا کرد.
سؤال این است که با وجود اینکه بر اساس آیه « وَلا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ»[1] انسان باید خودش را از هلاکت نجات دهد و براساس اینکه یکی از اعتقادات شیعیان تقیه کردن در مواضع لازم است و همچنین براساس اینکه نهی از منکر در هنگام درخطر بودن جان لازم نیست، چرا امام حسین علیهالسلام حاضر شدند جان خوشان و جان نفر از عزیزان خود از بنیهاشم و دهها نفر از اصحابشان را به خطر بیاندازند و شهید شوند؟!
پاسخ این است که تهدیدی که از سوی خلافت یزید و رویکارآمدن یزیدیان متوجه اسلام شده بود، آنچنان خطرناک بود که برای برطرف کردن آن، حتی امام معصوم و یاران عزیزش حاضر شدند جانسان را فداء کنند. برای پی بردن به این مسأله بهتر است بعضی از بیانات حضرت سیدالشهداء علیهالسلام را مرور کنیم.
بعد از احضار امام حسین علیهالسلام توسط حاکم مدینه (ولید) برای بیعت کردن با یزید و امتناع امام علیهالسلام، بامداد فردا مروان با امام علیهالسلام روبرو شد و به حضرت عرض کرد: «اى ابا عبد اللَّه. نصیحتى کنمت از من بشنو و بپذیر». حضرت فرمود: «آن چیست؟ بگو تا بشنوم». مروان گفت: «تو را فرمان بیعت با یزید امیر المؤمنین مىدهم، چه براى دین و دنیایت بهتر است». حضرت امام حسین علیه السلام فرمود:
«إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُون وَ عَلَى الْإِسْلَامِ السَّلَامُ إِذْ قَدْ بُلِیَتِ الْأُمَّةُ بِرَاعٍ مِثْلِ یَزِید»[2]
(انّا للَّه و انّا الیه راجعون، چه مصیبتى بالاتر از این که مسلمانان بسرپرستى همچون یزید دچار شدند پس باید با اسلام وداع نمود).
همچنین روایت شده حضرت اباعبداللهالحسین علیهالسلام در مسیر کربلاء در منزل بَیضة خطاب به اصحاب خوش و اصحاب حرّ فرمودند:
«ألا و إنّ هؤلاء قَدْ لَزِمُوا طَاعَةَ الشَّیْطَان و ترکوا طاعةَ الرَّحْمَنِ وَ أَظْهَرُوا الْفَسَادَ وَ عَطَّلُوا الْحُدُودَ وَ اسْتَأْثَرُوا بِالْفَیْءِ وَ أَحَلُّوا حَرَامَ اللَّهِ وَ حَرَّمُوا حَلَالَ اللّه و أنا أحقّ من غیّر»[3]
(آگاه باشید که این زمام داران ظالم [یزید و یزیدیان] فرمانبردارى از شیطان را برگزیدهاند و فرمانبردارى از خداوند رحمن را ترک کردهاند و فساد را آشکار کرده [و آشکارا فساد میکنند] و حدود [مقررات] خدا را به تعطیلی کشانده [و رها کردهاند] و اموال عمومی را به انحصار خویش در آورده اند و حرام خدا را حلال کردهاند و حلال خدا را حرام کردهاند؛ و من سزاوارترین فردی هستم که باید در مقابل این اعمال ایستاده و اوضاع را تغییر دهم).
برخی از رجزهای شهدای کربلا در هنگام نبرد نیز حکایت از همینجاننثاری آنان در راه حفظ دین دارد. برای نمونه نقل شده که حضرت عباس علیهالسلام در هنگام نبرد این رجز را میخواندند که: «وَ اللَّهِ إِنْ قَطَعْتُمُ یَمِینِی- إِنِّی أُحَامِی أَبَداً عَنْ دِینِی»[4] (به خداى سوگند اگر چه دست راست مرا از پیکرم جدا سازید باز هم براى همیشه و تا آخرین نفس از دین و آیین خویش دفاع خواهم کرد).