از حضرت اباعبدالله علیهالسلام روایت شده که در مسیر کربلا در منزلی به نام ذىحسم فرمودند:
- ۲۲ مرداد ۰۱ ، ۰۰:۳۰
از حضرت اباعبدالله علیهالسلام روایت شده که در مسیر کربلا در منزلی به نام ذىحسم فرمودند:
از امام صادق علیهالسلام روایت شده: در وصیت رسولخدا صلّیاللهعلیهوآله به علىعلیهالسلام آمده بود:
مرحوم سیدبنطاوس نقل کرده است که: در شب عاشورا حسین ع و یارانش تا صبح ناله میکردند و مناجات می نمودند و زمزمه ناله شان همچون آواى بال زنبور عسل شنیده میشد پاره اى در رکوع و بعضى در سجده و جمعى ایستاده و عدّه اى نشسته مشغول عبادت بودند ...
بانو «رَباب» سلاماللهعلیها دختر امرئ القیس بن عدی الکلبیة، همسر حضرت اباعبداللهالحسین علیهالسلام بود و از بهترین زنان و بافضیلتترین آنان بود...
یکی از درسهایی که از زندگی حضرت اباعبداللهالحسین علیهالسلام میتوان گرفت، خانواده دوستی آن حضرت است. روایت شده که آن حضرت، همسرشان «رباب بنت امرئ القیس» که مادر حضرت سکینه بود و دخترش حضرت سکینه را خیلی دوست میداشت و به آن حضرت منتسب است که دراینباره این شعر را فرمودند که:
از حُمَیْد بْن مُسْلِم که یکی از راویان و شاهدان عینی واقعه تلخ روز عاشورا ۶۱ هـ.ق در کربلا بود نقل شده که درباره رشادت و شجاعت حضرت سیدالشهداء علیهالسلام در لحظات آخر عمر و در اوج مظلومیت و تنهایی میگوید:
مرحوم سیدبنطاوس نقل میکند که در شب عاشورا وقتی حضرت سیدالشهداء علیهالسلام را از اصحابشان برداشتند و به آنها اجازه دادند تا از تاریکی شب استفاده کرده و لشکرگاه را ترک کنند، اصحاب آن حضرت با جملاتی زیبایی اعلام وفاداری کردند و اعلام کردند که از آن حضرت دست برنمیدارند.
نقل شده که در روز عاشورا وقتی حضرت امام حسین علیه السلام به تنهایی با دشمن میجنگید دشمنان بین امام علیه السّلام و خیمه هایش را جدا نمودند، به طورى که به خیمه ها نزدیک شدند؛ در این هنگام امام حسین علیه السلام صدا زد ...
در روز عاشورا، زمانی که یاران حضرت سیدالشهدا علیهالسلام به شهادت رسیدند، در هنگامیکه آن حضرت یکه و تنها با یزیدیان پیکار میکردند، شمر و همراهانش (لعنهم الله) بهطرف حضرت یورش بردند و بین ایشان و خیمه اش حائل شدند.
در این هنگام آن حضرت خطاب به آنان فرمودند:
در تاریخ عاشورا نیز چنین نقل شده که وقتی یاران امام حسین علیهالسلام به شهادت رسیدند، آن حضرت به تنهایی با تعداد کثیری از دشمن میجنگد تا اینکه میان او و خیمهگاهش فاصله انداختند. در این هنگام امام بر آنان فریاد کشید:
بر پایه برخى از گزارشها در روز عاشورا هنگامیکه امام حسین علیهالسلام با کوفیان، اتمام حجّت میکرد و آنها با ایجاد سروصدا، تلاش میکردند که از سخنرانى ایشان ممانعت کنند، امام علیهالسلام حرامخواری آنان را عاملی برای نافرمانی و استنکاف از شنیدن حق معرفی کرده و فرمودند:
از امام سجاد علیهالسلام نقل شده که فرمود: شبى که پدرم در فرداى آن شب به شهادت رسید بیمار بودم و عمهام زینب سلامالله علیها از من پرستارى مىکرد. در این حال پدرم خود را از اصحاب کنار کشیده به خیمه آمد، درحالیکه جُوَیْن غلام ابوذر غفاری همراهش بود و شمشیر آن حضرت را اصلاح و آماده میکرد و خود آن حضرت نیز این اشعار را میخواند:
در شب عاشورا گروهى از لشکریان عمر بن سعد براى اطلاع از احوال امام حسین علیهالسلام و یاوران او نزدیک خیام آن حضرت آمدند.
در آن هنگام حضرت امام حسین علیهالسلام به تلاوت قرآن مشغول بود و این آیه را تلاوت کرد که:
برای اینکه بدانیم چرا امام حسین علیهالسلام این توصیف بینظیر را درباره اصحابشان فرمودند بهتر است گزارشی از گفتگوی یاران حضرت با ایشان در عصر تاسوعا را مرور کنیم تا بدانیم اصحاب آن حضرت دارای چه معرفت و بصیرت عمیقی نسبت به مسئله امامت داشتند.
سال ۶۰ هجری پس از مرگ معاویه، وَلِید بن عُتْبَة والی مدینه نامهای از طرف یزید دریافت کرد و مأمور شد که حسین بن علی علیهالسلام را مجبور به بیعت نماید.
ولید نیز در پی این دستور امام حسین علیهالسلام را احضار کرد و ایشان را به بیعت با یزید فراخواند.
امام حسین علیهالسلام به حاکم مدینه فرمودند: