عذابی با طعم ثروت و رفاه!
درسی از صفحه صد و نود و شش قرآن کریم
چند روزی بود که از سفر به یکی از کشورهای پیشرفته اروپایی برگشته بود.
رفاه، امکانات و اوضاع ایده آل مردم آن کشور، خیلی شگفتزدهاش کرده بود.
هر جا مینشست ازآنجا میگفت؛ از زندگی مرفه مردمش و از پیشرفتها و امکانات فراوانش.
میگفت: قضیه چیست؟! ما که مسلمانیم اینقدر مشکلات و گرفتاری داریم؛ ولی آنها که کاری با دین و شریعت ندارند اینقدر در رفاه و آسایشاند!
میپرسید: اگر واقعاً این انسانهای بیدین مغضوب خداوند هستند، پس چرا اینهمه در ناز و نعمت هستند؟! اگر خدا اینها را دوست ندارد، پس چرا اینچنین اسباب پیشرفت و رفاه آنها را فراهم میکند؟!
به او گفتم: دوست داری جواب سؤالت را از قرآن بدهم؟
جواب داد: ممنون میشم؛ چه کلامی بهتر از کلام حق.
گفتم: خدا در قرآن میفرماید:
فَلا تُعْجِبْکَ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ بِها فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ تَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَ هُمْ کافِرُونَ
(سوره توبه، آیه 55)
اموال و فرزندانِ (منافقین) تو را به شگفت نیاوَرَد. جز این نیست که خدا مى خواهد در زندگى دنیا به وسیله اینها عذابشان کند و جانشان در حال کفر بیرون رود.
خداى تعالى در این آیه پیغمبر گرامى اش را از اینکه شیفته اموال و اولاد منافقین گردد نهى مى کند. آنگاه این معنا را چنین تعلیل مىکند که این اموال و اولاد- که قهرا انسان را به خود مشغول مى کند- نعمتى نیست که مایه سعادت آنان گردد، بلکه نقمتى است که ایشان را به شقاوت مىکشاند، چون خداوندى که این نعمتها را به ایشان داده، مقصودش این بوده که ایشان را در زندگى دنیا عذاب نموده جان آنان را در حال کفر بگیرد. (تفسیر المیزان)
آرى، زندگى وقتى مایه سعادت است که حیات طیبه بوده و توأم باایمان و عمل صالح باشد.
ولی اگر نتیجه آن، اعراض آدمى از پروردگار خود باشد، درواقع با زیادشدن امکانات و رفاه، روزبروز بر عصیان او افزوده میشود. بهتبع آن مادیات و رفاه دنیوی را سعادت میپندارد و با همین خیال فاسد سرگرم زخرف دنیا میشود و نهایتاً در حال کفر و عصیان جان سپرده و در عذاب غیرقابل وصف آخرت گرفتار خواهند شد.
بنابراین رفاه، پیشرفت و ثروت انسانهای کافر و گمراه دلیل بر این نیست که مورد لطف و رحمت خداوند قرارگرفتهاند. زیرا چهبسا این مادیات عاملی است برای سقوط بیشازپیش آنان در منجلاب کفر و گمراهی.
علاوه براین بسیاری از پیشرفتهای این جوامع در اثر سختکوشی، تدبیر و دانشاندوزی آنهاست. چیزی که اگر مسلمانان هم نسبت به آن اهتمام داشتند، اوضاع بهتری داشتند. زیرا بعضی از گرفتاریها و اوضاع نابسامان دنیوی مسلمانان در اثر عدم تدبیر و تلاش آنان است.