زمینه هاى تزکیه و تهذیب نفس از لسان قرآن کریم
خداوند در قرآن کریم زمینه هاى تزکیه و تهذیب نفس را اینچنین بیان میفرماید:
1. ازدواج
«وجاءَهُ قَومُهُ یُهرَعونَ الَیهِ ومِن قَبلُ کانوا یَعمَلونَ السَّیّاتِ قالَ یقَومِ هؤُلاءِ بَناتى هُنَّ اطهَرُ لَکُم فاتَّقُوا اللَّهَ ولا تُخزونِ فى ضَیفى الَیسَ مِنکُم رَجُلٌ رَشید»[1] (و قوم او شتابان به سویش آمدند، و پیش از آن کارهاى زشت مىکردند. [لوط] گفت: «اى قوم من، اینان دختران منند. آنان براى شما پاکیزهترند. پس از خدا بترسید و مرا در کار مهمانانم رسوا مکنید. آیا در میان شما آدمى عقلرس پیدا نمىشود؟»).
جلوگیرى نکردن از ازدواج زنان مطلّقه، زمینه طهارت فزونتر براى جامعه:
«و اذا طَلَّقتُمُ النّساء فبلغن اجلهُنَّ فلا تعضُلوهُنَّ ان ینکِحن ازوجهُنَّ اذا ترضوا بینهُم بِالمعروفِ ذلِک یوعظُ بِهِ من کانَ مِنکُم یُؤمِنُ بِاللَّهِ والیومِ الأخِرِ ذلِکُم ازکى لَکُم واطهرُ واللَّهُ یعلمُ وانتُم لا تعلمون»[2] (و چون زنان را طلاق گفتید، و عدّه خود را به پایان رساندند، آنان را از ازدواج با همسران [سابق] خود، چنانچه بخوبى با یکدیگر تراضى نمایند، جلوگیرى مکنید. هر کس از شما به خدا و روز بازپسین ایمان دارد، به این [دستورها] پند داده مىشود. [مراعات] این امر براى شما پربرکتتر و پاکیزهتر است، و خدا مىداند و شما نمىدانید).
2. انفاق در راه رضاى خدا
«الَّذى یُؤتى مالَهُ یَتَزَکّى* وَ ما لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَةٍ تُجْزى* إِلاَّ ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلى»[3] (همان که مالِ خود را مىدهد [براى آنکه] پاک شود و هیچ کس را به قصد پاداشیافتن نعمت نمىبخشد، جز خواستنِ رضاى پروردگارش که بسى برتر است [منظورى ندارد]).
3. ایمان و عمل صالح
«و مَن یَأتِهِ مُؤمِنًا قَد عَمِلَ الصلِحتِ فَاولکَ لَهُمُ الدَّرَجتُ العُلى* جنَّت عدن تجرى من تحتها الأنهر خلدین فیها و ذلک جزاء من تزکّى»[4] (و هر که مؤمن به نزد او رود، در حالى که کارهاى شایسته انجام داده باشد، براى آنان درجات والا خواهد بود، بهشتهاى عدن که از زیر [درختان] آن جویبارها روان است. جاودانه در آن مىمانند، و این است پاداش کسى که به پاکى گراید).
4. بعثت پیامبر صلّیاللهعلیهوآله
«رَبَّنا وَ ابْعَثْ فیهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِکَ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ یُزَکِّیهِمْ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزیزُ الْحَکیم»[5] (پروردگارا، در میان آنان، فرستادهاى از خودشان برانگیز، تا آیات تو را بر آنان بخواند، و کتاب و حکمت به آنان بیاموزد و پاکیزهشان کند، زیرا که تو خود، شکست ناپذیر حکیمى).
«کَما أَرْسَلْنا فیکُمْ رَسُولاً مِنْکُمْ یَتْلُوا عَلَیْکُمْ آیاتِنا وَ یُزَکِّیکُمْ وَ یُعَلِّمُکُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ یُعَلِّمُکُمْ ما لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ»[6] (همان طور که در میان شما، فرستادهاى از خودتان روانه کردیم، [که] آیات ما را بر شما مىخواند، و شما را پاک مىگرداند، و به شما کتاب و حکمت مىآموزد، و آنچه را نمىدانستید به شما یاد مىدهد).
«هُوَ الَّذى بَعَثَ فِى الامّیّینَ رَسولًا مِنهُم یَتلوا عَلَیهِم ءایتِهِ و یُزَکّیهِم ویُعَلّمُهُمُ الکِتبَ والحِکمَةَ وان کانوا مِن قَبلُ لَفى ضَللٍ مُبین»[7] (اوست آن کس که در میان بىسوادان فرستادهاى از خودشان برانگیخت، تا آیات او را بر آنان بخواند و پاکشان گرداند و کتاب و حکمت بدیشان بیاموزد، و [آنان] قطعاً پیش از آن در گمراهى آشکارى بودند).
5. تشریع احکام و واجبات
«یایُّهَا الَّذین ءامنُوا اذا قُمتُم الى الصَّلوةِ فاغسِلوا وُجوهکُم وایدِیکُم الى المرافِقِ وامسحوا بِرُءوسِکُم وارجُلکُم الى الکعبینِ وان کُنتُم جُنُبًا فاطَّهَّروا وان کُنتُم مرضى او على سفرٍ اوجاء احدٌ مِنکُم مِن الغاطِ او لمستُمُ النّساء فلم تجِدوا ماءً فتیمَّموا صعیدًا طیّبًا فامسحوا بِوُجوهِکُم وایدیکُم مِنهُ ما یُریدُ اللَّهُ لِیجعل علیکُم مِن حرجٍ ولکِن یُریدُ لِیُطهّرکُم ولِیُتِمَّ نِعمتهُ علیکُم لعلَّکُم تشکُرون»[8] (اى کسانى که ایمان آوردهاید، چون به [عزم] نماز برخیزید، صورت و دستهایتان را تا آرنج بشویید؛ و سر و پاهاى خودتان را تا برآمدگى پیشین [هر دو پا] مسح کنید؛ و اگر جُنُباید خود را پاک کنید [=غسل نمایید]؛ و اگر بیمار یا در سفر بودید، یا یکى از شما از قضاى حاجت آمد، یا با زنان نزدیکى کردهاید و آبى نیافتید؛ پس با خاک پاک تیمّم کنید، و از آن به صورت و دستهایتان بکشید. خدا نمىخواهد بر شما تنگ بگیرد، لیکن مىخواهد شما را پاک، و نعمتش را بر شما تمام گرداند، باشد که سپاس [او] بدارید).
6. تعلیم حکمت و کتب آسمانى به مردم و تلاوت آیات خدا
«رَبَّنا وَ ابْعَثْ فیهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِکَ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ یُزَکِّیهِمْ ...»[9] (پروردگارا، در میان آنان، فرستادهاى از خودشان برانگیز، تا آیات تو را بر آنان بخواند، و کتاب و حکمت به آنان بیاموزد و پاکیزهشان کند).
کَما أَرْسَلْنا فیکُمْ رَسُولاً مِنْکُمْ یَتْلُوا عَلَیْکُمْ آیاتِنا وَ یُزَکِّیکُمْ وَ یُعَلِّمُکُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ یُعَلِّمُکُمْ ما لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ»[10] (همان طور که در میان شما، فرستادهاى از خودتان روانه کردیم، [که] آیات ما را بر شما مىخواند، و شما را پاک مىگرداند، و به شما کتاب و حکمت مىآموزد، و آنچه را نمىدانستید به شما یاد مىدهد).
«هُوَ الَّذى بَعَثَ فِى الامّیّینَ رَسولًا مِنهُم یَتلوا عَلَیهِم ءایتِهِ ویُزَکّیهِم ویُعَلّمُهُمُ الکِتبَ والحِکمَةَ وان کانوا مِن قَبلُ لَفى ضَللٍ مُبین»[11] (اوست آن کس که در میان بىسوادان فرستادهاى از خودشان برانگیخت، تا آیات او را بر آنان بخواند و پاکشان گرداند و کتاب و حکمت بدیشان بیاموزد، و [آنان] قطعاً پیش از آن در گمراهى آشکارى بودند).
7. حضور مؤمنان در مسجد
«لا تَقُم فیهِ ابَدًا لَمَسجِدٌ اسّسَ عَلَى التَّقوى مِن اوَّلِ یَومٍ احَقُّ ان تَقومَ فیهِ فیهِ رِجالٌ یُحِبّونَ ان یَتَطَهَّروا واللَّهُ یُحِبُّ المُطَّهّرین»[12] (هرگز در آن جا مایست، چرا که مسجدى که از روز نخستین بر پایه تقوا بنا شده، سزاوارتر است که در آن [به نماز] ایستى. [و] در آن، مردانىاند که دوست دارند خود را پاک سازند، و خدا کسانى را که خواهان پاکىاند دوست مىدارد).
8. فضل و رحمت خدا
«یایُّهَا الَّذینَ ءامَنوا لا تَتَّبِعوا خُطُوتِ الشَّیطنِ ومَن یَتَّبِع خُطُوتِ الشَّیطنِ فَانَّهُ یَأمُرُ بِالفَحشاءِ و المُنکَرِ و لَولا فَضلُ اللَّهِ عَلَیکُم ورَحمَتُهُ ما زَکى مِنکُم مِن احَدٍ ابَدًا ولکِنَّ اللَّهَ یُزَکّى مَن یَشاءُ واللَّهُ سَمیعٌ عَلیم»[13] (اى کسانى که ایمان آوردهاید، پاى از پى گامهاى شیطان منهید، و هر کس پاى بر جاى گامهاى شیطان نهد [بداند که] او به زشتکارى و ناپسند وامىدارد، و اگر فضل خدا و رحمتش بر شما نبود، هرگز هیچ کس از شما پاک نمىشد، ولى [این] خداست که هر کس را بخواهد پاک مىگرداند و خدا[ست که] شنواىِ داناست).
9. رعایت آداب معاشرت
یایُّهَا الَّذینَ ءامَنوا لا تَدخُلوا بُیوتًا غَیرَ بُیوتِکُم حَتّى تَستَأنِسوا وتُسَلّموا عَلى اهلِها ذلِکُم خَیرٌ لَکُم لَعَلَّکُم تَذَکَّرون* فَان لَم تَجِدوا فیها احَدًا فَلا تَدخُلوها حَتّى یُؤذَنَ لَکُم و ان قیلَ لَکُمُ ارجِعوا فَارجِعوا هُوَ ازکى لَکُم ...»[14] (و اگر کسى را در آن نیافتید، پس داخلِ آن مشوید تا به شما اجازه داده شود؛ و اگر به شما گفته شد: «برگردید» برگردید، که آن براى شما سزاوارتر است).
10. پرداخت زکات مال
«خُذ مِن امولِهِم صَدَقَةً تُطَهّرُهُم وتُزَکّیهِم بِها ...»[15] (از اموال آنان صدقهاى بگیر تا به وسیله آن پاک و پاکیزهشان سازى).
11. عفّت گزینى اهل ایمان
«قُل لِلمُؤمِنینَ یَغُضّوا مِن ابصرِهِم ویَحفَظوا فُروجَهُم ذلِکَ ازکى لَهُم ...»[16] (به مردان با ایمان بگو: «دیده فرو نهند و پاکدامنى ورزند، که این براى آنان پاکیزهتر است).