مطالبی که در همه کتب آسمانى آمده
يكشنبه, ۱۹ فروردين ۱۴۰۳، ۰۸:۰۶ ب.ظ
درسی از صفحه پانصدونودویک قرآن کریم
«قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَکَّى* وَ ذَکَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى»[1] [مسلما رستگار مى شود کسى که خود را تزکیه کند؛ و نام پروردگارش را بیاد آورد و نماز بخواند].
عامل فلاح و رستگارى و پیروزى و نجات
خداوند بر اساس این آیات عامل فلاح و رستگارى و پیروزى و نجات را سه چیز مى شمرد: «تزکیه» و «ذکر نام خداوند» و سپس «بجا آوردن نماز».
«تزکیه» معنى وسیعى دارد که همه این مفاهیم را در بر مىگیرد، هم پاکسازى روح از آلودگى شرک، و هم پاکسازى از اخلاق رذیله، و هم پاکسازى عمل از محرمات، و هر گونه ریا، و هم پاکسازى مال و جان به وسیله دادن زکات در راه خدا، زیرا طبق آیه «خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِمْ بِها» [از اموال آنها صدقهاى (زکات) بگیر تا آنها را به وسیله آن پاکسازى و تزکیه کنى" دادن زکات سبب پاکى روح و جان است].
نکته: در آیات فوق نخست سخن از تزکیه و بعد ذکر پروردگار و سپس نماز است. به گفته بعضى از مفسران مراحل عملى مکلف سه مرحله است: نخست «ازاله عقائد فاسده از قلب» سپس «حضور معرفة اللَّه و صفات و اسماء او در دل» و سوم «اشتغال به خدمت» که آیات فوق در سه جمله کوتاه اشاره به این سه مرحله کرده است.[2]
این نکته نیز قابل توجه است که «نماز» را فرع بر «ذکر پروردگار» مىشمرد، این به خاطر آن است که تا بیاد او نیفتد و نور ایمان در دل او پرتو افکن نشود به نماز نمىایستد، بعلاوه نمازى ارزشمند است که توأم با ذکر او و ناشى از یاد او باشد، و اینکه بعضى ذکر پروردگار را تنها به معنى «اللَّه اکبر» یا «بسم اللَّه الرحمن الرحیم» که در آغاز نماز گفته مىشود تفسیر کردهاند در حقیقت بیان مصداقهایى از آن است.
عامل اصلى انحراف از این برنامه فلاح و رستگارى
درادامه به عامل اصلى انحراف از این برنامه فلاح اشاره کرده، مىافزاید:
«بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةُ خَیْرٌ وَ أَبْقى»[3] [بلکه شما حیات دنیا را مقدم مىدارید؛ درحالىکه آخرت بهتروپایدارتر است].
و این در حقیقت همان مطلبى است که در احادیث نیز آمده «حب الدنیا رأس کل خطیئة» [محبت دنیا سرچشمه هر گناهى است].[4] در حالى که هیچ عقلى اجازه نمىدهد که انسان سراى باقى را به متاع فانى بفروشد و این لذات مختصر و آمیخته با انواع درد و رنج را بر آن همه نعمت جاویدان و خالى از هر گونه ناملائمات مقدم بشمرد.
ذکر شدن مطالب فوق در کتابهای آسمانی
«إِنَّ هذا لَفِی الصُّحُفِ الْأُولى صُحُفِ إِبْراهِیمَ وَ مُوسى»[5] [این دستوراتى که گفته شد منحصر به این کتاب آسمانى نیست، بلکه در صحف و کتب پیشین نیز آمده، کتب ابراهیم و موسى].
این تعبیر نشان مىدهد که محتواى پر اهمیت این سوره، یا خصوص آیات اخیر (بر اساس اینکه مراد از مشار الیه «هذا» چیست)، از اصول اساسى عالم ادیان، و از تعلیمات بنیادى همه انبیا و پیامبران است و این خود نشانهاى است از عظمت سوره و از اهمیت این تعلیمات.[6]
[1] سوره الأعلى (87): آیه 14 و 15
[2] " تفسیر فخر رازى" جلد 31 صفحه 147.
[3] سوره الأعلى (87): آیه 16 و 17
[4] این حدیث با عبارات مختلف از" امام صادق" و" امام سجاد" على بن الحسین، بلکه از همه انبیا نقل شده است، و این دلیل بر اهمیت فوق العاده آن است( نور الثقلین جلد 5 صفحه 556 و 557).
[5] سوره الأعلى (87): آیه 18 و 19
[6] منبع: تفسیر نمونه، ج 26، ص 401 و 403