حکم قرآن درباره شایعه پراکنانى که قصد تضعیف مسلمانان را دارند
چهارشنبه, ۲۹ خرداد ۱۴۰۴، ۱۰:۲۴ ق.ظ
خداوند در قرآن کریم درباره کسانی که با شایعه پراکنى در جامعه، قصد تضعیف مسلمانان را دارند می فرماید:
«لَئِنْ لَمْ یَنْتَهِ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذینَ فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْمُرْجِفُونَ فِی الْمَدینَةِ لَنُغْرِیَنَّکَ بِهِمْ ثُمَّ لا یُجاوِرُونَکَ فیها إِلاَّ قَلیلاً* مَلْعُونِینَ أَیْنَما ثُقِفُوا أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتِیلاً» (سوره احزاب، آیه 60 و 61)
(اگر منافقان و کسانى که در دلهایشان مرضى هست و شایعه افکنان در مدینه، [از کارشان] باز نایستند، تو را سخت بر آنان مسلط مى کنیم تا جز [مدّتى] اندک در همسایگى تو نپایند).
معنی مرجفون
«رجف»، مصدر «مرجفون» در اصل به معناى اضطراب شدید به وسیله گفتار یا رفتار است.[1]
مقصود از «ارجاف»، یا به هم بافتن اراجیف و نقل آن میان مردم یا ساختن اخبار کاذب و پخش آن بین آنان است که از آن به شایعه تعبیر مى شود. شایعه از آن جهت که ایجاد اضطراب مىکند و آرامش مردم را سلب مى کند، به «رجف» تعبیر شده است.[2]
به کسانی که برهمزننده امنیت روانی جامعه هستند «مُخَذِّل» و «مُرجِف» اطلاق شده است. این گروه کسانی هستند که سپاهیان مسلمین را از جنگ با کفّار ترسانده و از برخورد با شجاعان و دلاوران دشمن برحذر میدارند و نیرو و قوّه مشرکین و کثرت آنها را براى مسلمین بازگو میکنند، طورى که منجر به ضعف مسلمین میگردد.[3]
برخى از مفسّران، مقصود از «مرجفون» در آیه را یهود دانسته اند.[4]
نکات آیه
1. منافقان، برهم زننده آرامش مردم مدینه با شایعه پراکنى بودند.[5]
2. آزادى بیان، محدود به پرهیز از شایعه پراکنى در جامعه است.[6]
3. سلب آزادى از شایعه پراکنان و بر هم زنندگان آرامش جامعه جایز است.[7]
4. شایعه پراکنان شهر مدینه به آواره گشتن و اخراج از شهر تهدید میشوند.[8]
5. شایعه، از عوامل ایجاد هراس و اضطراب میان مردم است.[9]
6. شایعه پراکنان به تبعید و اعدام، در صورت تداوم شایعهپراکنى، تهدید شدند.[10]
7. یهود، از شمار عناصر شایعه پراکن در جامعه مدینه بودند.[11]
[1] مفردات راغب؛ به نقل از فرهنگ قرآن(1)، ص 272
[2] مجمعالبیان، ذیل آیه 60 سوره احزاب؛ فرهنگ قرآن(1)، ص 239 و 413 و 489
[3] عاملى، شهید اول، محمد بن مکى؛ اللمعة الدمشقیة فی فقه الإمامیة، ص 83؛ عاملى، شهید ثانى، زین الدین بن على، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة (با حاشیه کلانتر)، ج 2، ص 405
[4] تفسیر التحریروالتنویر، ج 11، جزء 22، ص 108: به نقل از فرهنگ قرآن(16)، ص 583
[5] فرهنگ قرآن(1)، ص 238
[6] فرهنگ قرآن(1)، ص 272
[7] فرهنگ قرآن(1)، ص 296
[8] فرهنگ قرآن(1)، ص 413
[9] فرهنگ قرآن(3)، ص 489
[10] فرهنگ قرآن(16)، ص 581
[11] فرهنگ قرآن(16)، ص 583