شنبه, ۲۳ شهریور ۱۴۰۴، ۱۰:۰۱ ب.ظ
درسی از صفحه دویست و بیست و پنجم قرآن کریم
یکی از ایراداتی که قوم حضرت نوح علیه السلام نسبت به نبوت آن حضرت میکردند این بود که «ما تو را جز انسانى همانند خود نمى بینیم» (فَقالَ الْمَلَأُ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ ما نَراکَ إِلَّا بَشَراً مِثْلَنا).[1]
از جمله پاسخهایی که حضرت نوح علیه السلام نسبت به این اشکال غیرمنطقی قومش دادند این بود که «من نه به شما مى گویم خزائن الهى در اختیار من است (وَ لا أَقُولُ لَکُمْ عِنْدِی خَزائِنُ اللَّهِ) و نه مى گویم از غیب آگاهى دارم (وَ لا أَعْلَمُ الْغَیْبَ) و نه مى گویم من فرشته ام (وَ لا أَقُولُ إِنِّی مَلَکٌ)».[2]
نظیر این پاسخ، درباره رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله است که «قُلْ لا أَقُولُ لَکُمْ عِنْدِی خَزائِنُ اللَّهِ وَ لا أَعْلَمُ الْغَیْبَ وَ لا أَقُولُ لَکُمْ إِنِّی مَلَکٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا ما یُوحى إِلَیَ»[3] [بگو من نمى گویم خزائن الهى نزد من است و نمى گویم از غیب آگاه هستم، و نه مى گویم فرشته ام، من تنها پیروى از آنچه بر من وحى مى شود دارم].
سؤالی که پیش میآید این است که این قبیل آیات چگونه با برخی دیگر از آیات و روایات که اشاره به عالم به غیب بودن انبیاء و ائمه و اولیاء علیهم السلام دارند، سازگار است؟!
پاسخ این است که آگاهى از غیب به طور مطلق و بدون هیچگونه قید و شرط از آن خدا است، ولى او هر مقدار از این آگاهى را مصلحت ببیند در اختیار پیامبران و اولیاى خود مى گذارد همانطور که در آیه 26 و 27 سوره «جنّ» مى خوانیم: «عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلى غَیْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُولٍ» (خداوند از تمام امور پنهانى آگاه است و هیچکس را از علم غیب خود آگاه نمى کند مگر رسولانى که مورد رضایت او هستند).
بنابراین هیچگونه تضادى میان آیات مورد بحث که نفى علم غیب از پیامبران مى کند و آیات یا روایاتى که آگاهى بعضى از غیوب را به پیامبران یا امامان ع نسبت مى دهد وجود ندارد. آگاهى از اسرار غیب بالذات مخصوص خدا است و دیگران هر چه دارند بالعرض و از طریق تعلیم الهى مى باشد و به همین دلیل محدود به حدودى است که او اراده مى کند.[4]
[1] سوره هود، آیه 27
[2] سوره هود، آیه 31
[3] سوره انعام، آیه 50
[4] تفسیر نمونه، ج9، ص 78 و 79