یادداشت‌های یک طلبه

یادداشت‌ها، دروس، سخنرانی‌ها و مکتوبات حجت‌الاسلام حجت پناه‌زاده

یادداشت‌های یک طلبه

یادداشت‌ها، دروس، سخنرانی‌ها و مکتوبات حجت‌الاسلام حجت پناه‌زاده

یادداشت‌های یک طلبه

امام رضا علیه‌السلام: «رحمت خدا بر آن بنده‏‌اى که امر ما را زنده گرداند (به این صورت که) تعالیم ما را فرا گیرد و آنها را به مردم بیاموزد؛ زیرا اگر مردم زیبایی‌هاى سخن ما را بدانند، بى‌گمان از ما پیروى می‌کردند». (عیون أخبار الرضا علیه‌‏السلام، ج1، ص307)

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

پاسخ به شبهات اعتقادی درباره خشکسالی (قسمت سوم)

شبهه: چرا دعا می‌کنیم ولی باران نمی‌بارد؟!

پاسخ اول: باران فقط با دعا نازل نمی‌شود، همچنان که باران فقط بر اثر گناه قطع نمی‌شود. به عبارت دیگر هرچند دعا در نزول باران موثر است ولی نزول باران مشروط به فراهم شدن عوامل طبیعی و غیر طبیعی دیگری نیز می‌باشد. دعا و نماز باران می‌تواند موانع غیر طبیعی نزول باران را مرتفع کند. البته گاهی دعا می‌تواند موانع طبیعی نزول باران را نیز مرتفع کند به شرط اینکه مانع دیگری وجود نداشته باشد و مصلحت الهی نیز  به آن تعلق بگیرد.

پاسخ دوم: برای نزول باران، دعا و نماز باران کافی نیست بلکه تدبیر نیز لازم است؛ همچنانکه حضرت یوسف علیه‌السلام با اینکه پیامبر خدا بود، فقط به دعا اکتفاء نکرد، بلکه دوران طولانی هفت ساله خشکسالی را تدبیر نمود.[1]

در حدیثى از امام صادق علیه‌السلام مى‏خوانیم: «أَرْبَعَةٌ لَا تُسْتَجَابُ‏ لَهُمْ‏ دَعْوَةٌ» (چهار گروهند که دعاى آنها مستجاب نمى ‏شود): «رَجُلٌ جَالِسٌ فِی بَیْتِهِ یَقُولُ اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی فَیُقَالُ لَهُ أَ لَمْ آمُرْکَ بِالطَّلَبِ»؟ (نخستین کسی که دعایش مستجاب نمی‌شود، کسى است که در خانه خود نشسته و مى ‏گوید: خداوندا! مرا روزى ده، به او گفته مى‏ شود: آیا به تو دستور تلاش و کوشش ندادم)؟! «وَ رَجُلٌ کَانَتْ لَهُ امْرَأَةٌ فَدَعَا عَلَیْهَا فَیُقَالُ لَهُ أَ لَمْ أَجْعَلْ أَمْرَهَا إِلَیْکَ» (دومین کسی که دعایش مستجاب نمی‌شود، کسى است که همسرى دارد [که دائما او را ناراحت مى‏ کند] و او بر علیه زنش دعا مى ‏کند، به او گفته مى‏شود: مگر امر زن را به تو واگذار نکردم [تا چاره‌جویی کنی])؟! «وَ رَجُلٌ کَانَ لَهُ مَالٌ فَأَفْسَدَهُ فَیَقُولُ اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی فَیُقَالُ لَهُ أَ لَمْ آمُرْکَ بِالاقْتِصَادِ أَ لَمْ آمُرْکَ بِالْإِصْلَاحِ»‏ (سومین کسی که دعایش مستجاب نمی‌شود، کسى است که اموالى داشته و آن را بیهوده تلف کرده، مى‏ گوید: خداوندا! به من روزى مرحمت کن، اما به او گفته مى‏ شود: مگر دستور اقتصاد و میانه روى‏ به تو ندادم؟! مگر دستور اصلاح مال به تو ندادم)؟! سپس حضرت این آیه را تلاوت کردند که «وَ الَّذِینَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَ لَمْ یَقْتُرُوا وَ کانَ بَیْنَ ذلِکَ قَواماً» (بندگان خداوند رحمان کسانى هستند که ... وقتی انفاق کنند، نه ولخرجى مى ‏کنند و نه تنگ مى‏گیرند، بلکه میان این دو [روش‏] حد وسط را برمى‏گزینند)؛ «وَ رَجُلٌ کَانَ لَهُ مَالٌ فَأَدَانَهُ بِغَیْرِ بَیِّنَةٍ فَیُقَالُ لَهُ أَ لَمْ آمُرْکَ بِالشَّهَادَة» (سومین کسی که دعایش مستجاب نمی‌شود، کسى است که مالى داشته و بدون شاهد و گواه به دیگرى وام داده، [اما وام گیرنده منکر شده، او دعا مى‏ کند خداوندا قلبش را نرم کن، و وادار به اداء دین فرما] به او گفته مى‏شود: مگر به تو دستور ندادم به هنگام وام دادن شاهد و گواه بگیر)؟![2]

پاسخ سوم: گاهی اجابت شدن دعا مشروط به آدابی است که اگر آن آداب رعایت نشود دعا مستجاب نمی‌شود.

روایت شده که شخصی به امام صادق علیه‌السلام عرض کرد: «دو آیه در قرآن خدا است که آن‌ها را مى‏جوییم ولی نمى‏یابیم»! حضرت فرمودند: «آن دو آیه کدام هستند»؟ عرض کرد: قول خدا عز و جل که می‌فرماید: «ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ‏»[3] (مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم). ما او را مى‏ خوانیم ولی اجابتى دریافت نمى ‏کنیم! حضرت فرمودند: «به نظر تو خداوند وعده خلافى مى‏کند»؟ عرض کرد: «نه». فرمود: «پس چرا دعا مستجاب نمی‌شود»؟ عرض کرد: «نمى‏دانم». فرمود: ولى من به تو خبر مى‏دهم که «مَنْ‏ أَطَاعَ‏ اللَّهَ‏ عَزَّ وَ جَلَّ فِیمَا أَمَرَهُ ثُمَّ دَعَاهُ مِنْ جِهَةِ الدُّعَاءِ أَجَابَهُ » (هر کس خداوند عز و جل را در آنچه به او فرمان داده است اطاعت کند و سپس او را از جهت دعا بخواند، خدا او را اجابت خواهد کرد). پرسید: «جهت دعا (راه و روش دعا کردن) چیست»؟ حضرت فرمود: «تَبْدَأُ فَتَحْمَدُ اللَّهَ وَ تَذْکُرُ نِعَمَهُ عِنْدَکَ ثُمَّ تَشْکُرُهُ ثُمَّ تُصَلِّی عَلَى النَّبِیِّ ص ثُمَّ تَذْکُرُ ذُنُوبَکَ فَتُقِرُّ بِهَا ثُمَّ تَسْتَعِیذُ مِنْهَا فَهَذَا جِهَةُ الدُّعَاءِ» (روش دعا این است که خدا را حمد و ستایش کنى و نعمت‌هایى که به تو داده را به یاد آوری و سپس او را شکرگزارى نمایی و سپس بر پیامبر صلی ال علیه و آله صلوات بفرستى و آنگاه گناهان خود را یاد کنى و به آن‏ها اعتراف نمائى و سپس با توبه و پشیمانی از آن گنا‌هان به خدا پناه ببرى؛ این راه دعا است). سپس فرمود: «آیه دیگر چیست»؟ عرض کرد: قول خداوند عز و جل که می‌فرماید: «وَ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَیْ‏ءٍ فَهُوَ یُخْلِفُهُ‏ وَ هُوَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ»[4] (هر چه را انفاق کردید، خدا عوضش را مى‏دهد و او بهترین روزى‌دهندگان است)؛ من انفاق مى‏ کنم ولی عوضش را نمى ‏بینم. فرمود: «به نظر تو خداوند عز و جل خلف وعده مى ‏کند»؟ عرض کرد: «نه». فرمود: «پس چرا عوضش را نمی‌بینی»؟ عرض کرد: «نمى ‏دانم». حضرت فرمودند: «لَوْ أَنَّ أَحَدَکُمُ اکْتَسَبَ الْمَالَ مِنْ حِلِّهِ وَ أَنْفَقَهُ فِی حِلِّهِ‏ لَمْ یُنْفِقْ دِرْهَماً إِلَّا أُخْلِفَ عَلَیْهِ»[5] (اگر چنانچه هر یک از شما مالى را از راه حلالش به دست آورید و آن را در راه حلالش انفاق کنید و بابت هر درهمى که انفاق شده است، عوض داده می‌شود).

پاسخ چهارم: این عالم بر اساس قانون علت و معلول اداره می‌شود و عالم اسباب و مسببات است. لذا نزول باران وابسته به فراهم شدن یک سری علل و اسباب طبیعی و غیر طبیعی است و تا آن اسباب فراهم نباشد، بارانی نمی‌بارد؛ همچنانکه عدم نزول باران نیز معلول علل و عوامل دیگری می‌باشد که تا آن عوامل نباشد، چیزی مانع از نزول باران نخواهد بود. اگر این نوع قواعد در عالم نباشد، دیگر این عالم، عالمی که خدا خلق کرده و به اعتقاد ما نظام احسن است (همچنانکه در پاسخ به شبهه اول بیان شد) نخواهد بود. بلکه تبدیل به نظام آفرینش دیگری می‌شد که نمی‌توانست مصالح و اهداف خداوند از خلق این عالم (مثل آزمایش انسان‌ها، پاداش و جزاء نسبت به افعال اختیاری آن‌ها و ...) را فراهم کند.

پاسخ پنجم: حال که بارش یا نباریدن باران معلول علل مخصوص خودشان هستند، یکی از موانع نزول باران یا کم بارشی، صنعتی شدن جوامع و دخل و تصرف‌های مخرب انسان در عالم طبیعت است؛ جنگل‌زدایی‌ها، سد‌سازی‌های بی‌رویه، افزایش گازهای گلخانه‌ای و .. باعث مصائبی همچون کاهش سطح آب رودخانه‌ها و دریاها و گرم‌تر شدن زمین و کاهش نزولات آسمانی می‌شود. بنابراین یکی از عوامل کاهش بارش باران، اعمال خود انسان‌ها است؛ همچنانکه خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم»[6] (خداوند سرنوشت هیچ قوم [و ملّتى] را تغییر نمى ‏دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند).

پاسخ ششم: یکی از شرائط استجابت دعا این است که بنده، نسبت به خدایی که از او درخواست می‌کند، معرفت داشته باشد؛ لذا اگر انسان خدایی که دعا را اجابت می‌کند را خوب نشناسد، چه بسا دعایش مستجاب نشود.

از حضرت امام موسی کاظم علیه‌السلام روایت شده که: عده‌ای به (پدرم حضرت امام) صادق علیه‌السلام عرض کردند که «ما دعا می‌کنیم ولی دعایمان مستجاب نمی‌شود». حضرت امام صادق علیه‌السلام در پاسخ فرمودند: «لِأَنَّکُمْ تَدْعُونَ مَنْ لَا تَعْرِفُونَهُ»[7] (دعای شما مستجاب نمی‌شود، زیرا شما کسى را می‌خوانید که او را نمى‏شناسید).

اگر کسی کمترین حق پروردگار که شناخت او است را نشناسد، چگونه انتظار مستجاب شدن دعاهایش را دارد؟! وقتی انسان خدا را شناخت، با حالت شک و تردید از او مسألت نمی‌کند؛ خواهد دانست که مخاطب او خداوندی است که تمام عالم و تمام اسباب تحت قدرت اوست و اگر او چیزی را بخواهد، کسی یا چیزی نمی‌تواند مانع خواست او شود؛ خواهد دانست که خداوند رحمت واسعه دارد و نسبت به رساندن خیر و رحمت به بندگان، بُخلی ندارد؛ خواهد دانست که همت او در به اجابت دعاها مؤثر است و خداوند دوست دارد که انسان برای رسیدن به خواسته‌هایش خودش نیز تلاش نماید؛ خواهد دانست که گناهان او در برآورده نشدن دعاهایش مؤثر است و خداوند متعال گاهی عدم استجابت دعاها را کفاره و مجازاتی برای گناهان او قرار می‌دهد؛ خواهد فهمید که خداوند واقف به مصالح بندگان است و اگر دعایی به مصلحت دعاکننده نباشد، آن دعا را به نحوی که به مصلحت او باشد، به اجابت می‌رساند؛ همچنین خواهد فهمید که برآورده‌نشدن زودهنگام دعاها به خاطر حکمتی است که خداوند به آن حکمت واقف است.

پاسخ هفتم: یکی از شئون خداوند متعال این است که دعاى مضطر و درمانده‌ای که از او می‌خواهد، اجابت مى‏ نماید و گرفتارى و بلا را از او بر طرف مى ‏کند. همچنانکه خداوند در قرآن کریم می فرماید:«أَمَّنْ یُجیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوءَ»[8] ([آیا معبودهاى بى ‏ارزش مشرکین بهترند] یا کسى که دعاى مضطر و درمانده را هنگامى که او را بخواند به اجابت مى‏ رساند و گرفتارى و بلا را بر طرف مى‏ کند)؟!

از این آیه می‌توان چنین استفاده کرد که اگر می‌خواهیم خداوند گرفتاری ما را برطرف نماید، باید مضطر باشیم. «مُضْطَرّ» به کسی گفته می‌شود که از همه جا قطع امید داشته باشد و هیچ چاره‌ای برای رفع مشکلش نداشته باشد. اضطرار در دعا یعنی اینکه انسان از همه جا قطع امید کرده باشد و امیدش فقط و فقط به خدا باشد. یعنی باورش چنین باشد که اگر خدا بخواهد، توسط اسبابی مشکل مرا رفع خواهد کرد؛ ولی اگر خدا نخواهد، هیچ کسی یا چیزی نمی‌تواند مرا اجابت نماید.

پاسخ هشتم: همچنانکه در پاسخ به شبهه قبلی گفته شد، کفر و برخی گناهان مانع از استجابت دعا می‌شوند. لذا برای استجابت دعا، این مانع باید با استغفار مرتفع شود. همچنان که حضرت هود علیه‌السلام خطاب به قومش فرمودند:

«وَ یا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً وَ یَزِدْکُمْ قُوَّةً إِلى‏ قُوَّتِکُمْ وَ لا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمینَ»[9] (اى قوم من! از پروردگارتان طلب آمرزش کنید، سپس به‌سوی او بازگردید تا [باران] آسمان را پی‌درپی بر شما بفرستد؛ و نیرویى بر نیرویتان بیفزاید! و گناهکارانه، روى [از حق] برنتابید).

پاسخ نهم: گاهی دعا باید همراه با توسل به بندگان مقرَّب خداوند باشد تا اجابت شد. توسّل از «وسیله»، به معناى تقرّب جستن به غیر است‏. خداوند در قرآن کریم، امر به اخذ وسیله (برای تقرب به درگاه خداوند و برای درخواست نیاز از خداوند) نموده و می‌فرماید: «یایُّهَا الَّذینَ ءامَنوا اتَّقُوا اللَّهَ وابتَغوا الَیهِ الوَسیلَةَ وجهِدوا فى سَبیلِهِ لَعَلَّکُم تُفلِحون»؛[10] دلیل اینکه خداوند سفارش به توسل کرده این است که اولا همچنانکه گفته شد شاید برخی گناهان مانع از استجابت دعای گناه‌کار می‌شوند و این مسئله با وساطت بنده مخلص خدا با اذن الهی برطرف می‌شود؛ ثانیاً گاهی خداوند استجابت برخی دعاها را در وابسته به رجوع و توسل به انبیاء و ائمه علیهم‌السلام می‌نماید تا از این طریق جایگاه ایشان را در رهبری و هدایت مؤمنان برای انسا‌نها معلوم نماید.

پاسخ دهم: گاهی دعا باید همراه با صدقه باشد تا اجابت شود؛ زیرا شاید خداوند به دلایل متعدد، بلائی مانند فقر و خشکسالی را برای انسان مقدر نماید ولی در اثر صدقه یک عامل معنوی است، آن بلا را مرتفع نماید. از امام باقرعلیه السلام روایت شده که فرمودند: «الْبِرُّ وَ الصَّدَقَةُ یَنْفِیَانِ الْفَقْرَ وَ یَزِیدَانِ فِی الْعُمُرِ وَ یَدْفَعَانِ تِسْعِینَ مِیتَةَ السَّوْء»[11] (نیکوکاری و صدقه، فقر را از بین می برند، عمر را طولانی می گردانند و نود گونه مرگ بد را دفع می کنند).

پاسخ یازدهم: چه بسا دیر مستجاب شدن دعا باعث می‌شود که انسان بر درخواست خود از خداوند نسبت به اجابت دعایش اصرار ورزد و همین عاملی برای افزایش ارتباط بنده با پروردگار خویش و در نتیجه آن افزایش عبادت و بندگی او شود.

پاسخ دوازدهم: بر اساس روایات کسب و لقمه حرام نیز در عدم استجابت دعا مؤثر است. همچنانکه از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله نقل شده که درباره رابطه کسب حلال و استجاب دعا فرمودند:

«أَطِبِ کَسْبَکَ تُسْتَجَبْ دَعْوَتُکَ فَإِنَّ الرَّجُلَ یَرْفَعُ اللُّقْمَةَ إِلَى فِیهِ فَمَا تُسْتَجَابُ لَهُ دَعْوَةٌ أَرْبَعِینَ یَوْماً»[12] (کسب خود را پاک و حلال بدار تا دعایت مستجاب گردد، زیرا شخص گاهى لقمه را به دهن می‌گذارد و تا چهل روز بعد دعایش مستجاب نمى‏گردد).

پاسخ سیزدهم: در اینکه خداوند بنده مؤمن را مستجاب می‌کند شکی نیست؛ همچنانکه خداوند در قرآن کریم وعده داده است: «وَ قالَ رَبُّکُمُ ادْعُونی‏ أَسْتَجِبْ لَکُمْ»[13] (پروردگار شما گفته است: مرا بخوانید تا [دعاى] شما را بپذیرم! کسانى که از عبادت من تکبّر مى‏ورزند به زودى با ذلّت وارد دوزخ مى‏شوند).

لکن گاهی خداوند استجاب دعا را بنا بر مصالحی که بنده از آن بی‌خبر است به زمان دیگری موکول می‌کند و یا دعای او را به نحوه دیگری که او نخواسته بود مستجاب می‌کند؛ مثلاً نعمتی که مؤمن از درخواست آن غافل بود را به او عطا می‌ند و یا شرّی که در انتظار او بود را از او دفع می‌کند؛ همچنانکه از رسول خدا صلّی الله علیه و آله روایت شده که فرمودند:

«لَا تَعْجِزُوا عَنِ الدُّعَاءِ فَإِنَّهُ لَمْ یَهْلِکْ مَعَ الدُّعَاءِ أَحَدٌ وَ لْیَسْأَلْ أَحَدُکُمْ رَبَّهُ حَتَّى یَسْأَلَهُ شِسْعَ نَعْلِهِ إِذَا انْقَطَعَ‏ وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ‏ فَإِنَّهُ یُحِبُّ أَنْ یُسْأَلَ وَ مَا مِنْ مُسْلِمٍ یَدْعُو بِدَعْوَةٍ لَیْسَ فِیهَا إِثْمٌ وَ لَا قَطِیعَةُ رَحِمٍ إِلَّا أَعْطَاهُ اللَّهُ تَعَالَى بِهَا إِحْدَى ثَلَاثٍ إِمَّا أَنْ یُعَجِّلَ لَهُ دَعْوَتَهُ وَ إِمَّا أَنْ یَدَّخِرَهَا لَهُ فِی الْآخِرَةِ وَ إِمَّا أَنْ یَکُفَّ عَنْهُ مِنَ الشَّرِّ مِثْلَهَا»[14] (از دعا ناتوان نشوید، زیرا هیچ کس در حال دعا هلاک نشده است. هر یک از شما حتی اگر بند کفشش پاره شود، آن را از پروردگارش بخواهد. از خدا فضل و کرمش را بخواهید، زیرا او دوست دارد از او درخواست شود. هیچ مسلمانی نیست که دعایی کند که در آن گناه یا قطع رحم نباشد، مگر اینکه خداوند متعال یکی از سه چیز را به او عطا می‌کند: یا دعایش را به سرعت اجابت می‌کند، یا اجابت آن را برای آخرتش ذخیره می‌کند، یا به همان اندازه از او بدی را دور می‌کند).

امیرالمؤمنین علیه‌السلام در وصیت خود خطاب به فرزندش حضرت حسن مجتبی علیه‌السلام فرمودند:

«وَ رُبَّمَا سَأَلْتَ الشَّیْ‏ءَ فَلَا [تُعْطَاهُ‏] تُؤْتَاهُ وَ أُوتِیتَ خَیْراً مِنْهُ عَاجِلًا أَوْ آجِلًا أَوْ صُرِفَ عَنْکَ لِمَا هُوَ خَیْرٌ لَکَ‏ فَلَرُبَّ أَمْرٍ قَدْ طَلَبْتَهُ فِیهِ هَلَاکُ دِینِکَ لَوْ أُوتِیتَهُ‏»[15] ([تأخیر در اجابت دعا تو را ناامید نکند]، زیرا چه بسا چیزى را بخواهى و به تو داده نشود ولى بهتر از آن در دنیا یا آخرت به تو عنایت شود، یا به خاطر این دعا، تقدیر بهتری برایت مقدّر شود و چه بسا چیزى که از خدا مى ‏خواهى اگر اجابت شود دینت را تباه کند).

همچنین از مولای متّقیان امیرالمؤمنین علیه‌السلام روایت شده که در حدیث آموزنده‌ای فرمودند: «إِنَّ کَرَمَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ لَا یَنْقُضُ‏ حِکْمَتَهُ‏ فَلِذَلِکَ لَا یَقَعُ [لَا تَقَعُ‏] الْإِجَابَةُ فِی کُلِّ دَعْوَةٍ»[16] (به درستى که کرم خداون سبحان برهم نمى ‏زند حکمت او را؛ به همین سبب است که هر دعایی را اجابت نمی‌کند [بلکه تنها دعاهایی را اجابت می‌کند که بر اساس مصلحت باشد]).


[1] قصص الأنبیاء علیهم السلام، ص 133؛ قطب الدین راوندى، 1جلد، مرکز پژوهش هاى اسلامى - مشهد، چاپ: اول، 1409 ق.

[2] الکافی، ج ‏2، ص 511؛ کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، 8جلد، دار الکتب الإسلامیة - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.

[3] سوره غافر، آیه 60.

[4] سوره سبأ، آیه 39.

[5] الکافی، ج ‏2، ص 486؛ کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، 8جلد، دار الکتب الإسلامیة - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.

[6] سوره رعد، آیه 11.

[7] التوحید، ص 289؛ ابن بابویه، محمد بن على، 1جلد، جامعه مدرسین - ایران ؛ قم، چاپ: اول، 1398ق.

[8]سوره نمل، آیه 62.

[9] سوره هود، آیه 52.

[10] سوره مائده، آیه 35.

[11] الکافی، ج ‏4، ص 2؛ کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، 8جلد، دار الکتب الإسلامیة - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.

[12] مکارم الأخلاق، ص 275، طبرسى، حسن بن فضل، 1جلد، شریف رضى - قم، چاپ: چهارم، 1412 ق / 1370 ش.

[13] سوره غافر، آیه 60.

[14] الدعوات (سلوة الحزین)، ص 19؛ قطب الدین راوندى، سعید بن هبة الله، الدعوات (للراوندی) / سلوة الحزین، 1جلد، انتشارات مدرسه امام مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف) - قم، چاپ: اول، 1407ق.

[15] نهج البلاغة، نامه 31، ص 399 و 400؛ شریف الرضى، محمد بن حسین، نهج البلاغة (للصبحی صالح)، 1جلد، هجرت - قم، چاپ: اول، 1414 ق.

[16] غرر الحکم و درر الکلم ؛ ؛ ص226، تمیمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم (مجموموعة من کلمات و حکم الإمام علی علیه السلام)، 1جلد، دار الکتاب الإسلامی - قم، چاپ: دوم، 1410 ق.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">