یادداشت‌های یک طلبه

یادداشت‌های یک طلبه

گاهی مطلبی تأثیرگذار می‌خوانم؛ سخنانی حکیمانه می‌شنوم؛ با نکاتی جالب مواجه می‌شوم.
اینجاست که حیفم می‌آید این مطالب را از دست دهم؛ نمی‌خواهم فراموششان کنم؛ و البته دوست دارم دیگران نیز از این مطالب بهره‌مند شود؛
مخصوصاً اگر این مطالب، کلام‌الله باشند که به عبارت خود قرآن «أحسن الحدیث» است؛
و یا فرمایشات معصومین علیهم‌السلام باشند که خودشان دربارۀ آن فرموده‌اند: «حدیث ما دل‌ها را زنده می‌کند».
این وبلاگ وسیله‌ای است برای این هدف تا چنین مطالبی ثبت‌ و منتشر شوند.

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

مَثَل مؤمن حکایت تاجر است!

شنبه, ۱۱ دی ۱۳۹۵، ۰۹:۵۱ ب.ظ

گاهی اوقات عمل مستحبی با یک عمل واجب در تزاحم قرار می‌گیرد. طوری که انجام عمل مستحبی باعث ترک یا خلل در اتیان عمل واجب می‌شود.

برای این مسئله مصادیق فراوانی می‌توان پیدا کرد:

مثلاً شرکت در مراسم عزاداری مستحب است. ولی اطاعت از والدین واجب است. شرکت در این‌گونه مراسم‌ها گاهی اوقات باعث ناراحتی پدر و مادر می‌شود. مثل وقتی‌که این مراسم تا دیروقت ادامه پیدا می‌کند و باعث دلهره و نگرانی پدر و مادر می‌شود.

یا مثل رفتن بانوان به نماز جماعت، محافل قرآنی و فعالیت‌های مذهبی درجایی که رضایت همسرانشان را جلب نکرده باشند.

یا مثل خرج کردن هزینه برای سفره‌های اطعام، صدقات مستحبی، و... درجایی که این‌گونه هزینه‌ها باعث شود که انسان از ادای حقوق مالی واجب بازبماند.

 

در این‌گونه موارد وظیفه انسان این است که عمل مستحبیِ مزاحم با عمل واجب را ترک کرده و به وظیفه واجب عمل نماید. و الا انجام چنین عمل مستحب، نفعی به حال انسان نخواهد داشت.

از امیرالمؤمنین علیه‌السلام روایت‌شده که فرمودند:

لَا قُرْبَةَ بِالنَّوَافِلِ إِذَا أَضَرَّتْ بِالْفَرَائِض.1

اگر مستحبات به واجبات زیان برسانند، این اعمال بنده را به خدا نزدیک نمی‌کنند.

 

رسول خدا صلی‌الله علیه وآله تمثیل زیبایی برای این مطلب بیان فرموده‌اند. از طریق اهل تسنن از آن حضرت روایت‌شده که فرمودند:

مثل المؤمن کمثل التاجر لا تخلص له نوافله ما لم تخلص له فرائضه فالتاجر لا یسلم له ربحه حتى یسلم له رأس ماله.2

مضمون این روایت این است که:

مَثَل مؤمن حکایت تاجر است. تا زمانی که انسان واجبات را انجام ندهد، نوافل مستحبی‌اش سودی به حالش نخواهد داشت. همچنان که اگر اصل سرمایۀ تاجر سالم نماند، از سودش بهره‌ای نخواهد برد.

آنچه در تجارت اهمیت دارد، سرمایه است؛ تاجر سرمایه‌اش را در تجارت به کار می‌گیرد و با سودی که از آن به دست می‌آورد بر سرمایه‌اش می‌افزاید. ولی اگر سرمایه‌ای نباشد نمی‌تواند تجارت کرده و سودی به دست آورد. یا اگر سرمایه او در تجارت از بین برود، از این تجارت نمی‌تواند بهره‌ای ببرد.


پاورقی:

1. نهج البلاغة ، حکمت 39

2. المبسوط للسرخسی ، ج 22 ، ص 20


چند مطلب خواندنی دیگر دربارۀ تمثیلات و تشبیهاتی که در مورد مؤمن در آیات و روایات بیان شده است:

مؤمن مانند دو کفه ترازو است!


  • ۹۵/۱۰/۱۱

انجام واجبات