یادداشت‌های یک طلبه

یادداشت‌های یک طلبه

امام رضا علیه‌السلام: «رحمت خدا بر آن بنده‏‌اى که امر ما را زنده گرداند (به این صورت که) تعالیم ما را فرا گیرد و آنها را به مردم بیاموزد؛ زیرا اگر مردم زیبایی‌هاى سخن ما را بدانند، بى‌گمان از ما پیروى می‌کردند». (عیون أخبار الرضا علیه‌‏السلام، ج1، ص307)

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

اوضاع انسان در روز قیامت، نتیجۀ کردار او در همین دنیای مادی است و به‌عبارت‌دیگر انسان در روز قیامت همان حالت محشور خواهد شد که در این دنیا بر آن حالت بود. بنابراین هر کس در این دنیا چشم خود را بر نشانه‌های خداوند ببندد از راه هدایتی که پروردگار معرفی کرده پیروی نکند، خداوند در قیامت چشمان او را از یافتن راه سعادت و هدایت به‌سوی بهشت نابینا خواهد کرد[1] و هر کس در این دنیا از خدا روی بگرداند و از او اعراض کند، خداوند در روز قیامت رحمتش را از او دور خواهد کرد:

«وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنْکاً وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمى‏ * قالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِی أَعْمى‏ وَ قَدْ کُنْتُ بَصِیراً * قالَ کَذلِکَ أَتَتْکَ آیاتُنا فَنَسِیتَها وَ کَذلِکَ الْیَوْمَ تُنْسى»[2]

[هرکس از یاد من روى برتابد، بى‏ شک زندگى سختى خواهد داشت و روز قیامت او را نابینا محشور مى ‏کنیم. مى‏ گوید: پروردگارا، چرا مرا نابینا محشور کردى با آن‏که بینا بودم؟ [خدا] مى ‏فرماید: همان‏گونه که آیات ما براى تو آمد و تو آن‌ها را به فراموشى سپردى؛ و این‌چنین امروز به فراموشى سپرده مى ‏شوى].

اگر فرمود: کسى که از ذکر من اعراض کند «معیشتى ضنک» یعنى تنگ دارد، براى این است که کسى که خدا را فراموش کند، و با او قطع رابطه نماید، دیگر چیزى غیر دنیا نمى‏ماند که وى به آن دل ببندد، و آن را مطلوب یگانه خود قرار دهد، در نتیجه همه کوششهاى خود را منحصر در آن کند، و فقط به اصلاح زندگى دنیایش بپردازد، و روز به روز آن را توسعه بیشترى داده، به تمتع از آن سرگرم شود، و این معیشت، او را آرام نمى‏کند، چه‏ کم باشد و چه زیاد، براى اینکه هر چه از آن به دست آورد به آن حد قانع نگشته و به آن راضى نمى‏شود، و دائما چشم به اضافه‏تر از آن مى‏دوزد، بدون اینکه این حرص و تشنگیش به جایى منتهى شود، پس چنین کسى دائما در فقر و تنگى بسر مى‏برد، و همیشه دلش علاقه‏مند به چیزى است که ندارد، صرفنظر از غم و اندوه و قلق و اضطراب و ترسى که از نزول آفات و روى آوردن ناملایمات و فرا رسیدن مرگ و بیمارى دارد، و صرفنظر از اضطرابى که از شر حسودان و کید دشمنان دارد، پس او على الدوام در میان آرزوهاى بر آورده نشده، و ترس از فراق آنچه بر آورده شده به سر مى‏برد. در حالى که اگر مقام پروردگار خود را مى‏شناخت و به یاد او بود و او را فراموش نمى‏کرد، یقین مى‏کرد که نزد پروردگار خود حیاتى دارد که آمیخته با مرگ نیست، و ملکى دارد که زوال پذیر نیست، و عزتى دارد که مشوب با ذلت نیست، و فرح و سرور و رفعت و کرامتى دارد که هیچ مقیاسى نتواند اندازه‏اش را تعیین کند و یا سر آمدى آن را به آخر برساند، و نیز یقین مى‏کند که دنیا دار مجاز است و حیات و زندگى دنیا در مقابل آخرت پشیزى بیش نیست، اگر او این را بشناسد دلش به آنچه خدا تقدیرش کرده قانع مى‏شود، و معیشتش هر چه باشد برایش فراخ گشته، دیگر روى تنگى و ضنک را نمى‏بیند.[3]


[1] المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏14، ص 226

[2] سوره طه، آیات 124 الی 126

[3] ترجمه تفسیر المیزان، ج‏14، ص 314 و 315

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.