جلوهای از امید به زندگی در صحنۀ عاشورا
به ماجرای عاشورا که نظر میکنی، به گفتارها و رفتارهای حضرت سیدالشهدا علیهالسلام که نظر میکنی، صحنه عاشورا را مالامال از امید به زندگی میبینی؛ امید به زندگی، امید به پیروزی و امید به هدایت دیگران.
یکی از جلوههای روشن این امید را در چگونگی آرایش نظامی اصحاب سیدالشهدا علیهالسلام خواهی یافت. چنان برای نبرد با دشمن نقشه چیده بودند که گویی قرار است با این هفتاد دو نفر سالها با دشمن بجنگند و چنان منسجمانه خود را آماده جنگ کرده بودند که گویی میتوانند همه سی هزار نفر دشمن را از پای دربیاورند:
مرحوم شیخ مفید نحوه آرایش نظامی لشکر امام حسین علیهالسلام را اینچنین نقل میکند:
وَ أَصْبَحَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ ع فَعَبَّأَ أَصْحَابَهُ بَعْدَ صَلَاةِ الْغَدَاةِ وَ کَانَ مَعَهُ اثْنَانِ وَ ثَلَاثُونَ فَارِساً وَ أَرْبَعُونَ رَاجِلًا فَجَعَلَ زُهَیْرَ بْنَ الْقَیْنِ فِی مَیْمَنَةِ أَصْحَابِهِ وَ حَبِیبَ بْنَ مُظَاهِرٍ فِی مَیْسَرَةِ أَصْحَابِهِ وَ أَعْطَى رَایَتَهُ الْعَبَّاسَ أَخَاهُ وَ جَعَلُوا الْبُیُوتَ فِی ظُهُورِهِمْ وَ أَمَرَ بِحَطَبٍ وَ قَصَبٍ کَانَ مِنْ وَرَاءِ الْبُیُوتِ أَنْ یُتْرَکَ فِی خَنْدَقٍ کَانَ قَدْ حُفِرَ هُنَاکَ وَ أَنْ یُحْرَقَ بِالنَّارِ مَخَافَةَ أَنْ یَأْتُوهُمْ مِنْ وَرَائِهِمْ
(در روز عاشورا) چون صبح شد حسین علیهالسلام پس از نماز بامداد یاران خویش را براى جنگ بهصف کرده ایشان را که سیودو نفر سواره و چهل تن پیاده بودند ترتیب داد و زهیر بن قین را سمت راست لشکر و حبیب بن مظاهر را در سمت چپ و پرچم جنگ را به دست برادرش عباس سپرد و خیمه را در پشت سر قرار داده اطراف آن را که پیش از آن خندق کنده بودند پر از هیزم و چوب نموده آتش زنند از بیم آنکه دشمن از پشت سرشان نیاید.[1]