در روایت است که على علیهالسلام به رسول خدا صلّی الله علیه و آله عرض کرد: «شما عقیل را خیلى دوست دارید»!
رسول خدا (ص) پاسخ داد:
- ۰۹ مرداد ۹۹ ، ۱۰:۲۵
در روایت است که على علیهالسلام به رسول خدا صلّی الله علیه و آله عرض کرد: «شما عقیل را خیلى دوست دارید»!
رسول خدا (ص) پاسخ داد:
یکی از زیباترین سجایای اخلاقی، روحیۀ سپاسگزاری و قدردان بودن نسبت به محبت و الطاف دیگران است. اهلبیت علیهمالسلام بهترین نمونه برای کسانی بودند که مزین به این سجیهی اخلاقی بودند و سعی میکردند در مقابل نیکی که از طرف دیگران در حق آنان صورت میگرفت قدردان باشند و لطف آنان را جبران کنند.
حکایت زیر نمونهای از این روحیۀ خاندان وحی است که حتی در سختترین دوران زندگی خود نیز از سپاسگزاری و بخشش به کسانی که در حق آنان خوبی کرده بودند صرفنظر نمیکردند..
از امام زینالعابدین علیهالسلام روایتشده که وقتی سر بریدهی حسین علیهالسلام را نزد یزید آوردند، یزید مجالس میگسارى ترتیب میداد و سر مبارک را مىآورد و در مقابل خود میگذاشت و بر آن سفره میخوارگى میکرد.
روزى فرستادهی پادشاه روم که خود یکى از اشراف و بزرگان روم بود، در مجلس حضور داشت...
بر اساس گزارشی تاریخی، بعد از واقعهی جانسوز عاشورا هنگامیکه اهلبیت حضرت سیدالشهدا را به شام برده و در مجلس یزید (لعهةاللهعلیه) حاضر کردند، یزید خطیب را فراخواند و دستور داد تا بر فراز منبر رود و از حسین و پدرش (صلوات اللَّه علیهما) به بدى یاد کند، خطیب به منبر رفت و در مذمّت امیرالمؤمنین و حسین الشهید علیهماالسلام و مدح معاویه و یزید یاوهسرائى را به نهایت برد.
در این هنگام علىّ بن الحسین علیهماالسلام بانگ زد و فرمود:
حضرت زین سلامالله علیها در خطبهی ویرانگر خود که در برابر یزید و در دربار او ایراد کردند، چند آیهی قرآن را بهعنوان شاهد بر سخنان خود آوردند:
تکیهگاه انسان که خدا باشد، هرگز در برابر طاغوت نمیهراسد؛ ولو پیشآمدهای روزگار جسم او را اسیر سلطنت ظاهری طاغوت نماید.
نهیبهای حیدری او، یزید را حتی در دربار خودش نیز درمانده کرد؛ آنگاهکه با ندایی عزتمندانه بر سر یزید فریاد کشید که:
یکی از تأثیرگذارترین خطبههای حضرت زینب سلامالله علیها، سخنان آن بانو در میان مردم کوفه بعد از واقعۀ عاشورا بود.
خطبۀ حضرت زینب سلامالله علیها پس از حادثۀ عاشورا در شهر کوفه، علاوه بر اینکه دلالت بر بلاغت و سخنوری آن حضرت میکند، حکایت از آگاهی آن حضرت بر آیات قرآن کریم میکند...
یکی دیگر از دلایل به شهادت رساندن حضرت سیدالشهدا علیهالسلام- آنهم به آن وضع فجیع- این بود که ...
وقتی خواستند اهلبیت امام علیهالسلام را در منزلی سکنی دهند، زنها از مجلس یزید بیرون رفتند و وارد (آن خانه) شدند؛ همه زنان خاندان معاویه به استقبالشان آمدند و براى حسین (علیهالسلام) نوحه و گریه کردند و سه روز براى (آن حضرت) مجلس سوگوارى بپا کردند ...
در روز عاشورا، زمانی که یاران حضرت سیدالشهدا علیهالسلام به شهادت رسیدند، در هنگامیکه آن حضرت یکه و تنها با یزیدیان پیکار میکردند، شمر و همراهانش (لعنهم الله) بهطرف حضرت یورش بردند و بین ایشان و خیمه اش حائل شدند.
در این هنگام آن حضرت خطاب به آنان فرمودند:
هنگامیکه کاروان حضرت سیدالشهدا علیهالسلام در مسیر کوفه به منزل زُباله وارد شدند در این هنگام خبر شهادت «عَبْداللَّه بْن یَقْطُر» به عرض آن حضرت رسید. امام علیهالسلام (که پیشازاین، خبر شهادت مسلم بن عقیل و هانی بن عروه را در منزل ثَعلَبِیّه دریافت کرده بود) نامهای به این مضمون براى یاران خود قرائت فرمود ...
معروف است که میگویند «کُلُّ یومٍ عاشوراء و کُلُّ أرضٍ کربلاء» (هر روزی عاشورا است و هر زمینی کربلا است).
این کلام حکیمانه حکایت از حقیقت مهم دارد و آن عبارت است از اینکه:
نقل شده که بعد از حادثۀ عاشورا، هنگامیکه اسیران اهلبیت را وارد کوفه کردند، وقتی حضرت زینب سلام الله علیها آن خطبۀ تأثیرگذار را خطاب به کوفیان بیان کردند، امام زینالعابدین علیهماالسلام خطاب به ایشان فرمودند:
از حذیم بن شریک أسدى نقل شده که: بعد از شهادت حضرت سیدالشهدا علیهالسلام وقتی امام زینالعابدین علیهالسلام با نسوان از کربلا به کوفه آمدند، حضرت زینب سلام الله علیها خطاب به کوفیان خطبۀ تأثیرگذاری را ایراد کردند...
برای اینکه بدانیم امام سجاد علیهالسلام چگونه با دعا و مناجات نهضت امام حسین علیهالسلام را ادامه دادند، بهتر است به قسمتی از دعاهای صحیفۀ سجادیه توجه نماییم...
بارها شنیدهایم که امام سجاد علیهالسلام با زبان دعا مردم را هدایت میکرد. برای توضیح این مطلب چنین میگوییم که:
در تاریخ عاشورا نیز چنین نقل شده که وقتی یاران امام حسین علیهالسلام به شهادت رسیدند، آن حضرت به تنهایی با تعداد کثیری از دشمن میجنگد تا اینکه میان او و خیمهگاهش فاصله انداختند. در این هنگام امام بر آنان فریاد کشید:
بر پایه برخى از گزارشها در روز عاشورا هنگامیکه امام حسین علیهالسلام با کوفیان، اتمام حجّت میکرد و آنها با ایجاد سروصدا، تلاش میکردند که از سخنرانى ایشان ممانعت کنند، امام علیهالسلام حرامخواری آنان را عاملی برای نافرمانی و استنکاف از شنیدن حق معرفی کرده و فرمودند:
از امام سجاد علیهالسلام نقل شده که فرمود: شبى که پدرم در فرداى آن شب به شهادت رسید بیمار بودم و عمهام زینب سلامالله علیها از من پرستارى مىکرد. در این حال پدرم خود را از اصحاب کنار کشیده به خیمه آمد، درحالیکه جُوَیْن غلام ابوذر غفاری همراهش بود و شمشیر آن حضرت را اصلاح و آماده میکرد و خود آن حضرت نیز این اشعار را میخواند:
در شب عاشورا گروهى از لشکریان عمر بن سعد براى اطلاع از احوال امام حسین علیهالسلام و یاوران او نزدیک خیام آن حضرت آمدند.
در آن هنگام حضرت امام حسین علیهالسلام به تلاوت قرآن مشغول بود و این آیه را تلاوت کرد که:
به ماجرای عاشورا که نظر میکنی، به گفتارها و رفتارهای حضرت سیدالشهدا علیهالسلام که نظر میکنی، صحنه عاشورا را مالامال از امید به زندگی میبینی؛ امید به زندگی، امید به پیروزی و امید به هدایت دیگران...
برای اینکه بدانیم چرا امام حسین علیهالسلام این توصیف بینظیر را درباره اصحابشان فرمودند بهتر است گزارشی از گفتگوی یاران حضرت با ایشان در عصر تاسوعا را مرور کنیم تا بدانیم اصحاب آن حضرت دارای چه معرفت و بصیرت عمیقی نسبت به مسئله امامت داشتند.
عَجَب نیست که گروهی هفتادودو نفره در مقابل لشکر سیهزارنفره ایستادند و پیروزی واقعی را از آنِ خود کردند؛ چراکه این وعدۀ خداوند است که فرمود:
سال ۶۰ هجری پس از مرگ معاویه، وَلِید بن عُتْبَة والی مدینه نامهای از طرف یزید دریافت کرد و مأمور شد که حسین بن علی علیهالسلام را مجبور به بیعت نماید.
ولید نیز در پی این دستور امام حسین علیهالسلام را احضار کرد و ایشان را به بیعت با یزید فراخواند.
امام حسین علیهالسلام به حاکم مدینه فرمودند: