یادداشت‌های یک طلبه

یادداشت‌های یک طلبه

گاهی مطلبی تأثیرگذار می‌خوانم؛ سخنانی حکیمانه می‌شنوم؛ با نکاتی جالب مواجه می‌شوم.
اینجاست که حیفم می‌آید این مطالب را از دست دهم؛ نمی‌خواهم فراموششان کنم؛ و البته دوست دارم دیگران نیز از این مطالب بهره‌مند شود؛
مخصوصاً اگر این مطالب، کلام‌الله باشند که به عبارت خود قرآن «أحسن الحدیث» است؛
و یا فرمایشات معصومین علیهم‌السلام باشند که خودشان دربارۀ آن فرموده‌اند: «حدیث ما دل‌ها را زنده می‌کند».
این وبلاگ وسیله‌ای است برای این هدف تا چنین مطالبی ثبت‌ و منتشر شوند.

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

اصلاح خطاء بندگان در امور دینی به عنوان یکی از رسالت‌های ائمه علیهم‌السلام، مضون تعدادی از روایات است که درباره‌ی ضرورت وجود امام صادر شده است.

روایت شده که جمعى از اصحاب امام صادق علیه‌السلام خدمت آن حضرت بودند و در میان آنها هشام بن حکم نیز حضور داشت. امام علیه‌السلام از هشام خواست تا مناظره‌‌اش با عمرو بن عبید را گزارش نماید. هشام سؤال خود از عمرو بن عبید را اینچنین بازگو کرد که:

از عمرو بن عبید پرسیدم «آیا شما چشم دارید»؟ پاسخ داد «آرى». پرسیدم: «با چشم خود چه مى ‏کنید»؟ پاسخ داد: «با آن رنگ‌ ها و اشخاص در خارج را مى‏ بینیم».

پرسیدم «آیا بینى هم دارى»؟ پاسخ داد: «آری». پرسیدم «با آن چه مى‏ کنى»؟ پاسخ داد «با آن بو استشمام مى ‏کنم».

باز پرسیدم «آیا شما دهان داری»؟ پاسخ داد «آرى». پرسیدم: «با آن چه مى ‏کنید»؟ پاسخ داد: « مزه‏ ها را با آن مى‏ چشم».

سؤال کردم «آیا شما گوش دارید»؟ پاسخ داد «آرى». پرسیدم: «با آن چه مى‏ کنید»؟ پاسخ داد: « با آن صوت را مى ‏شنوم».

پرسیدم «آیا شما دل هم دارید»؟ پاسخ داد «آرى». پرسیدم: «با آن چه مى‏ کنید»؟ پاسخ داد: « هر آنچه با این اعضاء و حواسم بدان وارد مى ‏شود را تمییز مى ‏دهم». پرسیدم «مگر این اعضاء درک کننده تو را از دل بى ‏نیاز نمى‏کنند»؟ پاسخ داد «نه». سؤال کردم «چطور بى‏ نیاز نمى ‏کنند با اینکه همه درست و بى‏ عیب هستند»؟! جواب داد: «وقتى این اعضاء در چیزى که می‌بویند یا می‌ بینند یا می‌ چشند یا می‌ شنوند تردید کنند در تشخیص آن به دل مراجعه می‌شود تا یقین پا بر جا شده و شک از بین برود». پرسیدم «پس همانا خدا دل را براى رفع شک و تردید حواس قرار داده است»؟ گفت «آرى». پرسیدم «باید دل باشد و گرنه براى حواس یقین حاصل نمی شود»؟ گفت: «آرى».

در این هنگام به او گفتم «اى ابا مروان خداوند تبارک و تعالى حواس تو را بى‏ امام رها نکرده و براى آن‌ها امامى گماشته که ادراک او را تصحیح کند و در مورد شک، یقین به دست آورد. آیا ممکن است خدا همه این خلق را در شک و سرگردانى و اختلاف وابگذارد و امامى براى آنها معین نکند تا آنها را از شک و حیرت برگرداند در حالی که براى اعضاى تن تو امامى معین کرده تا حیرت و شک او را علاج کند»؟!

در اینجا عمرو بن عبید خاموش ماند و به من پاسخى نداد.

امام صادق علیه‌السلام با شنیدن این پاسخ از هشام، خنده‏اى کرد و فرمود «اى هشام، چه کسی این مطالب را به تو آموخته است»؟ هشام پاسخ داد «اینها مطالبى بود که از شما یاد گرفتم و تنظیم کردم». امام فرمود: «به خدا این حقیقتى است که در صحف ابراهیم‏ و موسى (علیهماالسلام) نوشته شده است.[1]

 



[1] الکافی (ط - الإسلامیة) ؛ ج‏1 ؛ ص 169

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.