یادداشت‌های یک طلبه

یادداشت‌های یک طلبه

امام رضا علیه‌السلام: «رحمت خدا بر آن بنده‏‌اى که امر ما را زنده گرداند (به این صورت که) تعالیم ما را فرا گیرد و آنها را به مردم بیاموزد؛ زیرا اگر مردم زیبایی‌هاى سخن ما را بدانند، بى‌گمان از ما پیروى می‌کردند». (عیون أخبار الرضا علیه‌‏السلام، ج1، ص307)

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

آداب انفاق‏ در قرآن کریم

چهارشنبه, ۲۳ فروردين ۱۴۰۲، ۱۱:۰۶ ق.ظ

برخی آداب انفاق‏ که در قرآن کریم بیان شده، این آیات الهی است:

1. اجتناب از منت و آزار و ریا

«یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ ثُمَّ لا یُتْبِعُونَ ما أَنْفَقُوا مَنًّا وَ لا أَذىً لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ»[1] (کسانى که اموال خود را در راه خدا انفاق مى‏کنند سپس به دنبال انفاقى که کرده‏اند منت نمى‏گذارند و آزارى نمى‏رسانند پاداش آنها، نزد پروردگارشان است؛ علاوه بر این نه ترسى بر آنها است و نه غمگین مى‏شوند).

«قَوْلٌ مَعْرُوفٌ وَ مَغْفِرَةٌ خَیْرٌ مِنْ صَدَقَةٍ یَتْبَعُها أَذىً وَ اللَّهُ غَنِیٌّ حَلِیمٌ»[2]

(گفتار پسندیده [در برابر ارباب حاجت] و عفو و گذشت [از خشونتهاى آنان] از بخششى که آزارى به دنبال آن باشد بهتر است و خداوند [از آن] بى‏نیاز و [در برابر خشونت و ناسپاسى شما] بردبار است).

به ‏کارگیرى صفت «حلیم» اشاره به این است که اگر انسان در مقام انفاق به نیازمندان، رفتار ناشایسته‏اى از آنان مشاهده کرد باید با بردبارى و گذشت تحمّل کند.[3]

«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى کَالَّذِی یُنْفِقُ مالَهُ رِئاءَ النَّاسِ وَ لا یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ صَفْوانٍ عَلَیْهِ تُرابٌ فَأَصابَهُ وابِلٌ فَتَرَکَهُ‏ صَلْداً لا یَقْدِرُونَ عَلى‏ شَیْ‏ءٍ مِمَّا کَسَبُوا»[4] (اى کسانى که ایمان آورده‏اید، بخششهاى خود را با منت و آزار باطل نسازید؛ این همانند کسى است که مال خود را براى نشان دادن به مردم انفاق مى‏کند و ایمان به خدا و روز رستاخیز ندارد [کار او] همچون قطعه سنگ صافى است که بر آن [قشر نازکى از] خاک باشد [و بذرهایى در آن افشانده شود] و باران درشت به آن برسد [و خاکها و بذرها را بشوید] و آن را صاف رها سازد آنها از کارى که انجام داده‏اند چیزى به دست نمى ‏آورند).

2. رعایت اعتدال و میانه‏روى و پرهیز از اسراف در انفاق

«وَ لا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إِلى‏ عُنُقِکَ وَ لا تَبْسُطْها کُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً»[5] (هرگز دستت را بر گردنت زنجیر مکن [و ترک انفاق و بخشش منما] و بیش از حدّ دست خود را مگشاى، تا مورد سرزنش قرار گیرى و از کار فرومانى).

« عِبادُ الرَّحْمن‏ ... وَ الَّذِینَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَ لَمْ یَقْتُرُوا وَ کانَ بَیْنَ ذلِکَ قَواماً»[6] (بندگان خاص خداوند رحمان کسانى هستند که ... به هنگام انفاق، نه اسراف مى‏کنند و نه سخت گیرى، بلکه در میان این دو حد اعتدال را رعایت مى‏کنند).

3.  انفاق از روى اخلاص

«وَ سَیُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى الَّذِی یُؤْتِی مالَهُ یَتَزَکَّى وَ ما لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَةٍ تُجْزى إِلَّا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلى‏»[7] [به زودى با تقواترین مردم از آن (آتش سوزان) دور داشته مى‏شود؛ همان کسى که مال خود را (با قصد قربت و نیت خالص در راه خدا) مى‏بخشد تا پاک شود و هیچ کس را نزد او حق نعمتى نیست تا بخواهد (به این وسیله) او را جزا دهد (پس انفاق مؤمنان پرهیزکار به دیگران نه از روى ریاست، و نه به خاطر جوابگوئى خدمات سابق آنها نیست) بلکه تنها هدفش جلب رضاى پروردگار بزرگ اوست].

«وَ مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ تَثْبِیتاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ کَمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبْوَةٍ أَصابَها وابِلٌ فَآتَتْ أُکُلَها ضِعْفَیْنِ فَإِنْ لَمْ یُصِبْها وابِلٌ فَطَلٌّ ...»[8] (و مَثَل [صدقات‏] کسانى که اموال خویش را براى طلب خشنودى خدا و استوارى روحشان انفاق مى‏کنند، همچون مَثَلِ باغى است که بر فراز پشته‏اى قرار دارد [که اگر] رگبارى بر آن برسد، دو چندان محصول برآورد و اگر رگبارى هم بر آن نرسد، بارانِ ریزى [براى آن بس است‏] و خداوند به آنچه انجام مى‏دهید بیناست).

4. انفاق آشکار و پنهان‏

«إِنَّ الَّذینَ ... أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِیَةً یَرْجُونَ تِجارَةً لَنْ تَبُورَ»[9] (در حقیقت، کسانى که ... از آنچه بدیشان روزى داده‏ایم، نهان و آشکارا انفاق مى‏کنند، امید به تجارتى بسته‏اند که هرگز زوال نمى‏پذیرد).

«... إِنَّما یَتَذَکَّرُ أُولُوا الْأَلْباب‏ ... الَّذِین‏ ... أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِیَةً»[10] [تنها کسانى متذکر مى‏شوند که اولوا الالباب و صاحبان مغز و اندیشه‏اند ... آنها کسانى هستند که از آنچه به آنان روزى داده‏ایم در پنهان و آشکار انفاق مى‏کنند].

5. انفاق در حال فقر و غنا و در حال غم و شادى

«...لِلْمُتَّقِینَ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ»[11] [پرهیزکاران کسانی هستند که در همه حال انفاق مى‏کنند چه موقعى که در راحتى و وسعتند و چه زمانى که در پریشانى و محرومیتند].

براى «السّراء» و «الضّراء» دو معنا ذکر شده است: غنا و فقر؛ شادى و غم.[12]

6. پیشگامى در انفاق

«لا یَسْتَوِی مِنْکُمْ مَنْ أَنْفَقَ مِنْ قَبْلِ الْفَتْحِ وَ قاتَلَ أُولئِکَ أَعْظَمُ دَرَجَةً مِنَ الَّذِینَ أَنْفَقُوا مِنْ بَعْدُ وَ قاتَلُوا ...»[13] [کسانى که قبل از پیروزى انفاق کردند و جنگیدند و پیکار نمودند (با کسانى که بعد از پیروزى انفاق کردند) یکسان نیستند (آنها که در مواقع بحرانى از بذل مال و جان ابا نداشتند از آنها که بعد از فرو نشستن طوفانها به یارى اسلام شتافتند برترند). آنها بلند مقامتر از کسانى هستند که بعد از فتح انفاق نمودند و جهاد کردند].

7. انفاق از مال مورد علاقه

«وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى‏ حُبِّهِ مِسْکِیناً وَ یَتِیماً وَ أَسِیرا»[14] [و غذاى (خود) را با این که به آن علاقه (و نیاز) دارند به مسکین و یتیم و اسیر مى‏دهند].

«لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَیْ‏ءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلیمٌ»[15] (هرگز به نیکوکارى نخواهید رسید تا از آنچه دوست دارید انفاق کنید؛ و از هر چه انفاق کنید قطعاً خدا بدان داناست‏).

8. انفاق از اموال پاک و حلال و مرغوب

«یا أَیُّهَا الَّذِینَ‏ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِنْ طَیِّباتِ ما کَسَبْتُمْ وَ مِمَّا أَخْرَجْنا لَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ لا تَیَمَّمُوا الْخَبِیثَ مِنْهُ تُنْفِقُونَ وَ لَسْتُمْ بِآخِذِیهِ إِلَّا أَنْ تُغْمِضُوا فِیهِ ...»[16] [اى کسانى که ایمان آورده‏اید از اموال پاکیزه‏اى که (از طریق تجارت) به دست آورده‏اید و از آنچه از زمین براى شما خارج کرده‏ایم (از منابع و معادن زیر زمینى و از کشاورزى و زراعت و باغ) انفاق کنید؛ به سراغ قسمتهاى ناپاک نروید تا از آن انفاق کنید در حالى که خود شما حاضر نیستید آنها را بپذیرید، مگر از روى اغماض و کراهت ...).

«خبیث» به قرینه «لستم باخذیه إلّاأن تغمضوا» اموال نامرغوب و پست است.[17]

طبق روایتى از امام باقر (ع) مقصود از «الخبیث» مال نامشروع و رَبَوى است.[18]

امام باقر (ع) فرمود: مردم وقتى اسلام آوردند، اموالى از درآمدهاى ربوى در دستشان بود که از همین اموال انفاق مى‏کردند؛ امّا خداوند آن‏ها را از این (انفاق) نهى فرمود.[19]

9. انفاق از مال به ارث رسیده

«... أَنْفِقُوا مِمَّا جَعَلَکُمْ مُسْتَخْلَفِینَ فِیه ...»[20] [از آنچه شما را جانشین و نماینده (خود) در آن قرار داده انفاق کنید].

مقصود از «ممّا جعلکم مستخلفین فیه» در یک احتمال، مالى است که از گذشتگان به آیندگان به ارث رسیده است.[21]

«وَ إِذا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُولُوا الْقُرْبى‏ وَ الْیَتامى‏ وَ الْمَساکِینُ فَارْزُقُوهُمْ مِنْهُ»[22] [هرگاه در مجلس تقسیم ارث، خویشاوندان و یتیمان و مستمندان حاضر شدند چیزى از آن به آنها بدهید].[23]

10. نشر دانش از مصادیق انفاق

«... لِلْمُتَّقِین‏ الَّذِین‏ ... وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُون‏»[24] [پرهیزکاران کسانی هستند که ... و از تمام مواهبى که به آنها روزى داده ‏ایم انفاق مى‏کنند].

امام صادق (ع) فرمود: نشر علم و تلاوت قرآن از مصادیق «ممّا رزقناهم» است.[25] چنان‏که کلمه «ما» که داراى مفهوم عام و گسترده است بر آن دلالت مى‏کند.

11. انفاقِ بخشى از دارایى‏ها به صورت مستمرّ

«... لِلْمُتَّقِین‏ الَّذِین‏ ... وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُون‏»[26] [پرهیزکاران کسانی هستند که ... و از تمام مواهبى که به آنها روزى داده‏ایم انفاق مى‏کنند].

برداشت بر این اساس است که «مِنْ» در «ممّا» تبعیضى باشد؛ بنابراین، «ممّا رزقناهم ...» یعنى مؤمنان بخشى از دارایى‏هاى خود را انفاق مى‏کنند و با توجّه به فعل مضارع «ینفقون»- که حکایت از استمرار دارد- همواره انفاق مى‏کنند.[27]

12. انفاق به فقیران خویشتن‏دار و ناتوان از کسب

«لِلْفُقَراءِ الَّذِینَ أُحْصِرُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ لا یَسْتَطِیعُونَ ضَرْباً فِی الْأَرْضِ یَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِیاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِیماهُمْ لا یَسْئَلُونَ النَّاسَ إِلْحافاً وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَیْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ»[28] [«انفاق شما مخصوصا) باید براى کسانى باشد که در راه خدا، محصور شده‏اند (یعنى کسانى که به خاطر اشتغال به مسأله جهاد در راه خدا و نبرد با دشمن و یادگیرى فنون جنگى از تلاش براى معاش و تأمین هزینه زندگى بازمانده‏اند)؛ همانها که نمى‏توانند سفرى کنند (و سرمایه‏اى به دست آورند)؛ کسانى که افراد نادان و بى‏اطلاع آنها را از شدت عفاف، غنى مى‏پندارند (ولى این سخن به آن مفهوم نیست که این نیازمندان با شخصیت قابل شناخت نیستند)؛ آنها را از چهره‏هایشان مى‏شناسى (یعنى در چهره‏هایشان نشانه‏هایى از رنجهاى درونى وجود دارد که براى افراد فهمیده آشکار است. آنها چنان بزرگوارند که) هرگز چیزى با اصرار از مردم نمى‏خواهند؛ و هر چیز خوبى در راه خدا انفاق کنید خداوند از آن آگاه است].

13. انفاق مال به یتیمان، فقیران، در راه ماندگان و خویشاوندان علی‌الخصوص والدین

«وَ لکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ الْمَلائِکَةِ وَ الْکِتابِ وَ النَّبِیِّینَ وَ آتَى الْمالَ عَلى‏ حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبى‏ وَ الْیَتامى‏ وَ الْمَساکِینَ وَ ابْنَ السَّبِیلِ وَ السَّائِلِینَ وَ فِی الرِّقاب» [نیکى (نیکوکار) کسانى هستند که ... مال خود را با تمام علاقه‏اى که به آن دارند به خویشاوندان و یتیمان و مستمندان و واماندگان در راه، و سائلان و بردگان مى‏دهند].[29]

« یَسْئَلُونَکَ ما ذا یُنْفِقُونَ قُلْ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَیْرٍ فَلِلْوالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبِینَ وَ الْیَتامى‏ وَ الْمَساکِینِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ»[30] [از تو سؤال مى‏کنند چه چیز را انفاق کنند؟ بگو هر خیر و نیکى (و هر گونه سرمایه سودمند مادى و معنوى) که انفاق مى‏کنید براى پدر و مادر و نزدیکان و یتیمان و مستمندان و واماندگان در راه، باید باشد].

14. لزوم برخورد مناسب با نیازمند با بیانى نرم و دلپذیر در صورت عدم امکان اداى حقّ ایشان

«وَ آتِ ذَا الْقُرْبى‏ حَقَّهُ وَ الْمِسْکِینَ وَ ابْنَ السَّبِیلِ ... وَ إِمَّا تُعْرِضَنَّ عَنْهُمُ ابْتِغاءَ رَحْمَةٍ مِنْ رَبِّکَ تَرْجُوها فَقُلْ لَهُمْ قَوْلًا مَیْسُوراً»[31] [حقّ نزدیکان را (همچنین حق) مستمندان و در راه مانده را بپرداز ... و هرگاه از آنان [مستمندان‏] روى برتابى (به خاطر نداشتن امکانات و) انتظار رحمت پروردگارت را داشته باشى (تا گشایشى در کارت پدید آید و به آنها کمک کنى) با گفتار نرم و آمیخته با لطف با آنها سخن بگو» حتى اگر مى‏توانى وعده آینده را به آنها بده و مأیوسشان نساز].



[1] بقره (2) 262

[2] بقره (2) 263

[3] المیزان، ذیل آیه

[4] بقره (2) 264

[5] اسراء (17) 29

[6] فرقان (25) 63 و 67

[7] لیل (92) 21

[8] بقره (2) 265

[9] فاطر (35) 29

[10] رعد (13) 19 و 22

[11] آل‏عمران (3) 134

[12] فرهنگ قرآن، ج 5، ص 261

[13] حدید (57) 10

[14] انسان (76) 8

[15] آل‏عمران (3) 92

[16] بقره (2) 267

[17] مجمع‏البیان، ذیل آیه؛ به نقل از فرهنگ قرآن

[18] تفسیر عیّاشى، ذیل آیه؛ به نقل از فرهنگ قرآن

[19] تفسیر عیّاشى، ذیل آیه؛ به نقل از فرهنگ قرآن

[20] حدید (57) 7

[21] الکشّاف، ذیل آیه، به نقل از  فرهنگ قرآن، ج 5، ص: 263

[22] نساء (4) 8

[23] کلمه «یتامى» و «مساکین» اگر چه بطور مطلق ذکر شده ولى منظور از آن ایتام و نیازمندان فامیل است (تفسیر نمونه).

[24] بقره (2) 1 و 3

[25] معانى‏الأخبار، ص 20، ح 2؛ بحارالأنوار، ج 2، ص 17، ح 38

[26] بقره (2) 1 و 3

[27] فرهنگ قرآن، ج 5، ص 271

[28] بقره (2) 273

[29] بقره (2) 177

[30] بقره (2) 215

[31] اسراء (17) 26 و 28

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.