یادداشت‌های یک طلبه

یادداشت‌ها، دروس، سخنرانی‌ها و مکتوبات حجت‌الاسلام حجت پناه‌زاده

یادداشت‌های یک طلبه

یادداشت‌ها، دروس، سخنرانی‌ها و مکتوبات حجت‌الاسلام حجت پناه‌زاده

یادداشت‌های یک طلبه

امام رضا علیه‌السلام: «رحمت خدا بر آن بنده‏‌اى که امر ما را زنده گرداند (به این صورت که) تعالیم ما را فرا گیرد و آنها را به مردم بیاموزد؛ زیرا اگر مردم زیبایی‌هاى سخن ما را بدانند، بى‌گمان از ما پیروى می‌کردند». (عیون أخبار الرضا علیه‌‏السلام، ج1، ص307)

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

براساس آیه صدوپنجاه سوره اعراف، هنگامى که موسى خشمناک و اندوهگین به سوى قوم خود بازگشت و گوساله‏ پرستى قومش را مشاهده کرد، به آن ها فرمود: «جانشینان بدى براى من بودید و آئین مرا ضایع کردید» (وَ لَمَّا رَجَعَ مُوسى‏ إِلى‏ قَوْمِهِ‏ غَضْبانَ أَسِفاً قالَ بِئْسَما خَلَفْتُمُونِی مِنْ بَعْدِی‏).

سپس افزود که: شما در برابر فرمان خدا به نسبت تمدید مدت سى شب به چهل شب، عجله کردید و در قضاوت شتاب نموده (أَ عَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّکُمْ‏) و نیامدن مرا دلیل بر مرگ و یا خلف وعده گرفتید، در حالى که لازم بود حد اقل کمى تامل کنید تا چند روزى بگذرد و حقیقت امر روشن گردد.

سپس به خاطر شدت اندوه و نگرانی خودش از آینده بنى اسرائیل، دست به بالاترین عکس العمل‏ ها زد تا افکار منحرف شده بنى اسرائیل را به هم بریزد و انقلابى در آن جامعه منحرف شده از حق ایجاد کند؛ لذا «بى‏ درنگ الواح تورات را از دست خود افکند و به سراغ برادرش هارون رفت و سر و ریش او را گرفت و به سوى خود کشید» (وَ أَلْقَى الْأَلْواحَ وَ أَخَذَ بِرَأْسِ أَخِیهِ یَجُرُّهُ إِلَیْهِ‏) و شدیدا هارون را مورد سرزنش و ملامت قرار داد و بر او بانگ زد که آیا در حفظ عقائد جامعه بنى اسرائیل کوتاهى کردى و با فرمان من مخالفت نمودى؟ این واکنش شدید و اظهار خشم اثر تربیتى فوق العاده‏اى در بنى اسرائیل گذارد و صحنه را به کلى منقلب ساخت، در حالى که اگر موسى ع مى ‏خواست با کلمات نرم و ملایم آنها را اندرز دهد شاید کمتر سخنان او را مى‏پذیرفتند. در این هنگام هارون براى برانگیختن عواطف موسى علیه‌السلام و بیان بى ‏گناهى خود گفت: «فرزند مادرم، این جمعیت نادان مرا در ضعف و اقلیت‏ قرار دادند آن چنان که نزدیک بود مرا به قتل برسانند بنا بر این من بی گناهم بیگناه، کارى نکن که دشمنان به شماتت من برخیزند و مرا در ردیف این جمعیت ظالم و ستمگر قرار مده» (قالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِی وَ کادُوا یَقْتُلُونَنِی فَلا تُشْمِتْ بِیَ الْأَعْداءَ وَ لا تَجْعَلْنِی مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ‏).

نتیجه این عکس‌العمل حضرت موسی نسبت به گوساله‌پرست شدن بنی‌اسرائیل این شد که بنى اسرائیل به زودى متوجه زشتى اعمال خویش شدند و تقاضاى توبه کردند.[1]

با توجه به این مقدمه، به گفته دینورى (213-276 ق) ، از علماء معروف اهل تسنّن و از نویسندگان عصر عباسى‏ در کتاب « الإمامة و السیاسة (معروف به تاریخ الخلفاء) هنگامی که ابو بکر از عدم بیعت کسانى که همراه على بودند مطلع شد، عمر را به سوى آنان فرستاد. عمر به در خانه على آمد و از آنان خواست تا بیرون بیایند .... آنان على (علیه‌السلام) را از خانه بیرون آوردند و وى را نزد ابو بکر بردند.

به على (علیه‌السلام) گفتند: «بیعت کن»! على (علیه‌السلام) گفت: «اگر بیعت نکنم چه مى‏کنید»؟ در پاسخ گفتند: «در این صورت سوگند به خدا، گردن تو را خواهیم زد». على (علیه‌السلام) گفت: « إذا تقتلون عبدالله و أخا رسوله» (در این صورت بنده خدا و برادر رسول خدا ص را مى‏کشید). عمر گفت: «بنده خدا را مى‏کشیم ولى برادر رسول خدا ص را هرگز».

على کنار قبر رسول خدا (ص) آمد (و همان کلام حضرت هارون خطاب به حضرت موسی علیه‌السلام را بازگو کرد) و چنین مى‏گفت: «یا بن أم إن القوم استضعفونی و کادوا یقتلوننی» (برادر، این مردم مرا ضعیف و کوچک نگه داشته‏اند و نزدیک بود مرا بکشند).[2]

این ماجرای تاریخی و شکوائیه امیرالمؤمنین علیه‌السلام خطاب به قبر مطهر رسول خدا صلّی الله علیه و آله دو نکته عبرت‌آمیز دارد:

نکته اول: همچنانکه مردم پس از غیبت حضرت موسی علیه‌السلام از اطاعت جانشین آن حضرت سرباز زدند و پس از تضعیف او رو به اطاعت از سامری آوردند، مسلمانان نیز بعد از رحلت پیامبر صلّی الله علیه و آله دست از اطاعت جانشین واقعی او برداشتند و رو به اطاعت و بیعت با دیگران آوردند و بدین ترتیب باعث تضعیف جایگاه امیرالمؤمنین شدند. تا جایی که نزدیک بود آن حضرت را به قتل برسانند!

نکته دوم: امیرالمؤمنین علیه‌السلام بیعت با خلیفه اول را تشبیه به گوساله‌پرست شدن‌بنی‌اسرائیل کردند! مفهوم این تشبیه این است که دعوت‌کنندگان به بیعت با ابوبکر، شبیه سامری هستند که مردم را به گوساله‌پرستی دعوت می‌کرد.


[1] مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج‏6، صص 376- 379، 28جلد، دار الکتب الإسلامیة - ایران - تهران، چاپ: 10، 1371 ه.ش.

[2] الإمامة و السیاسة المعروف بتاریخ الخلفاء، ابن قتیبة الدینوری (276)، ج 1، ص 30 و 31؛ تحقیق علی شیری، بیروت، دارالأضواء، ط الأولى، 1410 ق.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">