ماجرای جمعى از بنیاسرائیل که از صید ماهى در روز شنبه ممنوع شده بودند
درسی از صفحه صد و هفتاد و یک قرآن کریم
در قرآن کریم اشاره شده به ماجرای جمعى از بنیاسرائیل است که در ساحل یکى از دریاها (ظاهراً دریاى احمر بوده که در کنار سرزمین فلسطین قرار دارد) در بندرى بنام «ایله» (که امروز بنام بندر ایلات معروف مى اشد) زندگى مىکردند و از طرف خداوند بهعنوان آزمایش و امتحان دستورى به آنها داده شد و آن اینکه صید ماهى را در روز شنبه تعطیل کنند اما آنها با آن دستور مخالفت کردند و گرفتار مجازات دردناکى شدند.
ماجرای این قوم در قرآن کریم چنین بیانشده است:
«از قوم یهود معاصر خویش ماجراى شهرى را که در کنار دریا قرار داشت سؤال کن» (وَ سْئَلْهُمْ عَنِ الْقَرْیَةِ الَّتِی کانَتْ حاضِرَةَ الْبَحْرِ).
و به یاد آنها بیاور «زمانى را که در روز شنبه (از قانون پروردگار) تجاوز مىکردند» (إِذْ یَعْدُونَ فِی السَّبْتِ).
زیرا روز شنبه تعطیل آنها بود و وظیفه داشتند، دست از کار و کسب و صید ماهى بکشند و به مراسم عبادت آن روز بپردازند، اما آنها این دستور را زیر پا گذاردند.
به خاطر آنها بیاور «آن هنگام را که ماهیان در روز شنبه در روى آب آشکار مىشدند و در غیر روز شنبه ماهیان کمتر به سراغ آنها مى آمدند» (إِذْ تَأْتِیهِمْ حِیتانُهُمْ یَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعاً وَ یَوْمَ لا یَسْبِتُونَ لا تَأْتِیهِمْ).
این موضوع یا به خاطر این بود که گویا به خاطر تعطیل مستمرى که قبلا در روز شنبه در میان آنها معمول بود، ماهیان در آن روز احساس امنیت از نظر صیادان مىکردند و دسته دسته به روى آب ظاهر مىشدند، اما در روزهاى دیگر که صیادان در تعقیب آنها بودند در اعماق آب فرو مىرفتند؛ و یا جنبه فوق العاده و الهى، وسیله اى بود براى امتحان و آزمایش این جمعیت، لذا قرآن مىگوید: «ما این چنین آنها را به چیزى که در برابر آن مخالفت مىکردند آزمایش مىکردیم» (کَذلِکَ نَبْلُوهُمْ بِما کانُوا یَفْسُقُونَ).
«و (به خاطر بیاور) هنگامى که جمعى از آنها به جمع دیگرى گفتند: چرا قومى را اندرز مىدهید که خداوند سر انجام آنها را هلاک مىکند و یا به عذاب دردناکى کیفر خواهد داد» (وَ إِذْ قالَتْ أُمَّةٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْماً اللَّهُ مُهْلِکُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذاباً شَدِیداً).
«گفتند: (این اندرزها) براى اعتذار و رفع مسؤولیت در پیشگاه پروردگار شماست؛ به علاوه شاید آنها بپذیرند و از گناه باز ایستند و تقوا پیشه کنند»! (قالُوا مَعْذِرَةً إِلى رَبِّکُمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ).
سر انجام دنیاپرستى بر آنان غلبه کرد و فرمان خدا را به دست فراموشى سپردند «اما هنگامى که تذکراتى را که به آنها داده شده بود فراموش کردند (لحظه عذاب فرا رسید و) نهى کنندگان از بدى را رهایى بخشیدیم؛ و کسانى را که ستم کردند، به خاطر نافرمانیشان به عذاب شدیدى گرفتار ساختیم» (فَلَمَّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ أَنْجَیْنَا الَّذِینَ یَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَ أَخَذْنَا الَّذِینَ ظَلَمُوا بِعَذابٍ بَئِیسٍ بِما کانُوا یَفْسُقُونَ).
«هنگامى که در برابر آنچه از آن نهى شده بودند، سرکشى کردند به آنها گفتیم به شکل میمونهاى طرد شده درآیید» (فَلَمَّا عَتَوْا عَنْ ما نُهُوا عَنْهُ قُلْنا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَةً خاسِئِینَ).
منبع: تفسیر نمونه، ج6، ص 417 الی 428