یادداشت‌های یک طلبه

یادداشت‌های یک طلبه

امام رضا علیه‌السلام: «رحمت خدا بر آن بنده‏‌اى که امر ما را زنده گرداند (به این صورت که) تعالیم ما را فرا گیرد و آنها را به مردم بیاموزد؛ زیرا اگر مردم زیبایی‌هاى سخن ما را بدانند، بى‌گمان از ما پیروى می‌کردند». (عیون أخبار الرضا علیه‌‏السلام، ج1، ص307)

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

۱۵ مطلب در دی ۱۳۹۷ ثبت شده است

برای پاسخ به منکرین شهادت حضرت صدیقۀ طاهره، کافی است به کلمات علماء ماضین از هر یک از شیعه و اهل تسنن مراجعه کرد که در این بیانات، وفات بانوی دو عالم را با عبارت «شهادت» یاد کرده‌اند...

در برخی از آیات قرآن و روایات و منابع اسلامی، عبارت «بر خداوند واجب است» آمده است.

سؤالی که ایجاد می‌شود عبارت است از اینکه: معنی «وجوب بر خداوند» چیست؟ اینکه می‌گوییم «عدل بر خداوند واجب است»، «رحمت بر خداوند واجب است» به چه معنی است؟ آیا امکان دارد کسی یا چیزی بر خداوند تکلیف واجب نماید؟!

 در پاسخ به این سؤال باید توجه داشت که کلمۀ «وجوب» دو اصطلاح متفاوت دارد:

هدایت مردم و دعوت آنان به سوی خدا و به سوی دین و مذهب حق، یا با کلام است و یا با رفتار؛ ولی دعوت آنان به وسیلۀ رفتار تأثیرگذارتر است؛ زیرا ...

شاید سؤال شود که چرا خداوند انسان را مکلف کرده است؟ دلیل این همه باید و نبایدها که از سوی شارع معین شده چیست؟ چه اشکالی داشت که انسان بدون اینکه از طرف خداوند مکلف به امری شود، به زندگی خود ادامه می‌داد؟!

در پاسخ به این سؤال یک دلیل عقلی می آوریم که مبتنی بر چند مقدمه است:

خداوند در قرآن کریم می‌فرماید:

«وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ‏ بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرینَ الَّذینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصیبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ أُولئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ»[1]

و بى‏گمان، شما را به چیزى از ترس و گرسنگى و کاهشى از اموال و نفوس و محصولات مى‏آزماییم، و صابران را مژده ده؛ همانان که چون مصیبتى به ایشان رسد، مى‏گویند: ما از آن خداییم و ما فقط به سوى او باز مى‏گردیم. اینانند که درودها و رحمتى از پروردگارشان بر آنان نثار مى‏شود، و اینان خود هدایت یافتگانند.

 

چند نکته که از این آیات استفاده می‌شود؛ از جمله پنج نکتۀ زیر:

1-  در این آیات بعضی اسباب ابتلاء انسان ذکر شده است و به عبارت دیگر با این اسباب خداوند انسان را امتحان میکند:

ترس، گرسنگى، کاسته شدن از اموال، نقص در نفوس و جانها و ضرر زدن به محصولات.

2- وظیفۀ انسان در این ابتلائات صبر است.

3- صبر در این ابتلائات به این معنی است که انسان خود را مالک چیزی نداند و خودش و آنچه دارد را متعلق به خداوند متعال بداند.

4- این آلام و ابتائاتی که انسان تحمل میکند، بدون عوض نخواهد بود و خداوند با برخی از نعمتها آنها را به نحو احسن جبران خواهد کرد.

5- به قرینۀ عبارت «إنا لله و إنا إلیه راجعون» و سیاق آیات، این آیات دربارۀ مومنین است. لذا عوضی که در این آیات ذکر شده، فقط شامل حال آن‌ها می شود.[2]



[1] سورۀ بقره، آیات 155 الی 157

[2] ایضاح المراد، علی ربانی گلپایگانی، ص 292


از عبد اللَّه بن مسعود نقل شده که: ما نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بودیم. حضرت لبخندى زد. عرض کردم: «یا رسول اللَّه براى چه تبسم کردید؟». حضرت فرمودند:

«فضل الهی» چیزی غیر از «ثواب» و غیر از «عوض» است. با این توضیح که:

روزی رسول خدا (صلی‌الله علیه وآله) شاخۀ قطع‌شدۀ درختی که برگ‌هایش خشک شده بود را در دست گرفته بود و با شاخۀ دیگری به آن ضربه می‌زد؛ طوری که برگ‌هایش پراکنده شد. در این هنگام فرمودند: «آیا میدانید مَثَل مؤمن، حکایت چیست»؟ سپس فرمودند:

از امام صادق علیه‌السلام روایت شده که فرمودند:

هر گاه خداوند خوارى بنده را بخواهد، رسوائیش را بر زبانش جارى می‌کند

از حضرت امام صادق علیه‌السلام سؤال شد: کار خود را بر چه چیز بنا کرده‏ اید؟ (یعنی امور خود را بر چه معیار تنظیم نموده‌اید؟)

حضرت فرمودند: بر چهار امر ...

خداوند در قرآن کریم یکی از دلائل جهنمی شدن اصحاب شِمال (همان کسانی که نامه اعمالشان به نشانه جرم به دست چپشان داده مى‏شود را، «مترف بودن» آنان معرفی کرده است.

و اما «مُترَفین» چه کسانی هستند؟

از حضرت علی علیه‌السلام روایت شده که آن حضرت طالبان علم را به سه دسته تقسیم کردند و فرمودند:

انسان‌های پرهیزکار طوری آیات را تلاوت می‌کنند که گویا قرآن در حین تلاوت بر آنان نازل می‌شود و خود را مخاطب کلام الهی می‌دانند؛ به همین دلیل وقتی آیات رحمت را می‌خوانند دل‌شاد می‌شوند و وقتی آیات عذاب را می‌خوانند محزون می‌گردند.

امیرالمؤمنین علیه‌السلام در ضمن بیان اوصاف متقین فرمودند:

یکی از خصلتهای مذموم که در آیات و روایت از آن نهی شده است، رزیلۀ «عُجب» است.

مرحوم ملا احمد نراقی عجب را چنین تعریف کرده که ...

روایت شده که ابلیس براى حضرت یحیى بن زکریا علیه‌السلام مجسم شد و به او گفت: «می‌خواهم به تو اندرز دهم»!

حضرت زکریا علیه‌السلام فرمود: «من نصیحت تو را نمی‌خواهم؛ ولى از آدمی‌زاده به من گزارش بده».

ابلیس گفت: «بنی آدم در نزد ما سه دسته‏ هستند» ...