مردم نسبت به خواندن قرآن چهار دسته اند
قرآن بهعنوان رهنمای سعادت دنیوی و اخروی انسان، یکی از مهمترین موجبات تکامل روحی و معنوی بشر شمرده میشود.
قرآن عهدنامهایست بین خداوند و انسانها که برای ادا بندگی خداوند گریزی از آن نیست.
از حضرت امام صادق علیه السّلام روایتشده که فرمودند:
«الْقُرْآنُ عَهْدُ اللَّهِ إِلَى خَلْقِهِ فَقَدْ یَنْبَغِی لِلْمَرْءِ الْمُسْلِمِ أَنْ یَنْظُرَ فِی عَهْدِهِ وَ أَنْ یَقْرَأَ مِنْهُ فِی کُلِّ یَوْمٍ خَمْسِینَ آیَةً»[1]
قرآن عهد خداوند و فرمان او است بر خلقش پس سزاوار است براى شخص مسلمان که در این عهد و فرمان خدا نظر افکند و روزى پنجاه آیه از آن بخواند.
اما معالأسف سرگرم شدن به زینت و زخارف دنیا، باعث شده بشر از قرائت، تذکر و عمل به این عهدنامه الهی و برنامه سعادت غافل شود و آن را مهجور دارد:
«وَ قالَ الرَّسُولُ یا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً»[2]
پیامبر عرضه داشت: «پروردگارا! قوم من قرآن را رها کردند».
یکی از نشانههای مؤمن قرائت، تدبر و انس او با قرآن است. این قرآن است که با تقویت بنیههای اعتقادی انسان، مؤمن را بر ایمان خود راسخ و وصف »رمن را برای و برازنده میکند. وگرنه ایمانی که ناشی از آموزههای وحیانی نباشد و انسان را به قرائت سخنان پروردگارش واندارد، اثر واقعی خود را بر انسان نخواهد گذاشت.
در روایتی زیبا از حضرت سیدالمرسلین محمد مصطفی صلیالله علیه و آله انسان مؤمن تشبیه به میوه ترنج شده است که هم طعم خوبی دارد و هم بوی دلنشین.
در این روایت از رسول خدا صلیالله علیه و آله روایتشده که فرمودند:
«مَثَلُ الْمُؤْمِنِ الَّذِی یَقْرَأُ الْقُرْآنَ کَمَثَلِ الْأُتْرُجَّةِ الَّتِی رِیحُهَا طَیِّبٌ وَ طَعْمُهَا طَیِّبٌ وَ مَثَلُ الْمُؤْمِنِ الَّذِی لَا یَقْرَأُ الْقُرْآنَ کَمَثَلِ التَّمْرَةِ طَعْمُهَا طَیِّبٌ وَ لَا رِیحَ لَهَا»[3]
مؤمنی که قرآن قرائت میکند مانند میوه ترنج است که هم طعم طبع پسندی دارد و هم بوی دلنشینی دارد. و مؤمنی که قرآن قرائت نمیکند مانند خرما است که طعمش لذیذ است ولی بویی ندارد.
تشبیه مؤمن به چنین میوهای که هم طعم و هم رایحۀ دلنشینی دارد ازآنجهت است که همانطور که میوۀ ترنج بدون خوردن و مزه کردن هم، به خاطر رایحهاش لذتبخش است، زیبایی مؤمن نیز فقط به ایمان قلبیاش نیست. بلکه قرائت قرآن، ارزش ایمان او را افزونتر و به قرب الهی نزدیکتر و در میان ملائکه و انسانها محبوبتر میکند.
در حدیثی دیگر، همین مضمون بهگونهای دیگر آمده است.
ابان بن تغلب میگوید: حضرت امام صادق علیهالسلام فرمودند:
«النَّاسُ أَرْبَعَةٌ»: مردم چهار دستهاند.
ابان بن تغلب میگوید عرض کردم: گفتم: قربانت گردم، آن چهار دسته چه کسانی هستند؟
حضرت فرمودند:
«رَجُلٌ أُوتِیَ الْإِیمَانَ وَ لَمْ یُؤْتَ الْقُرْآنَ وَ رَجُلٌ أُوتِیَ الْقُرْآنَ وَ لَمْ یُؤْتَ الْإِیمَانَ وَ رَجُلٌ أُوتِیَ الْقُرْآنَ وَ أُوتِیَ الْإِیمَانَ وَ رَجُلٌ لَمْ یُؤْتَ الْقُرْآنَ وَ لَا الْإِیمَانَ»
(اول) مردى که ایمانش داده و قرآنش ندادند. (دوم) مردى که قرآنش داده و ایمانش ندادند. (سوم) مردى که قرآنش داده و ایمانش هم دادند. (چهارم) مردى که نه قرآن به او داده شده و نه ایمان.
عرض کردم: قربانت گردم. حال آنها را برایم شرح بفرما.
حضرت فرمودند:
«أَمَّا الَّذِی أُوتِیَ الْإِیمَانَ وَ لَمْ یُؤْتَ الْقُرْآنَ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ التَّمْرَةِ طَعْمُهَا حُلْوٌ وَ لَا رِیحَ لَهَا وَ أَمَّا الَّذِی أُوتِیَ الْقُرْآنَ وَ لَمْ یُؤْتَ الْإِیمَانَ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْآسِ رِیحُهَا طَیِّبٌ وَ طَعْمُهَا مُرٌّ وَ أَمَّا مَنْ أُوتِیَ الْقُرْآنَ وَ الْإِیمَانَ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْأُتْرُجَّةِ رِیحُهَا طَیِّبٌ وَ طَعْمُهَا طَیِّبٌ وَ أَمَّا الَّذِی لَمْ یُؤْتَ الْإِیمَانَ وَ لَا الْقُرْآنَ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْحَنْظَلَةِ طَعْمُهَا مُرٌّ وَ لَا رِیحَ لَهَا»[4]
آنکه ایمان داده شده و قرآن نمىداند، چون خرما است که شیرین است و بو ندارد. و اما آنکه قرآن مىداند و ایمان ندارد چون مورد است که خوشبو است و مزه اش تلخ است. و اما آنکه هم قرآن به او داده شده و هم ایمان چون ترنج است که خوشبو و خوشمزه است. و اما آنکه نه ایمان به او داده شده و نه قرآن، مانند میوۀ حنظله است که تلخ است و بو ندارد.
چند مطلب خواندنی دیگر دربارۀ تمثیلات و تشبیهاتی که در مورد مؤمن در آیات و روایات بیان شده است:
مؤمن مانند دو کفه ترازو است!