از عطیّة بن سعد بن جناده عوفى کوفى روایت شده که ما بیرون رفتیم با جابر بن عبد اللّه انصارى به جهت زیارت قبر حضرت حسین علیه السّلام ...
- ۳۰ تیر ۰۳ ، ۱۱:۱۳
هیچ بنده اى نیست که روز قیامت محشور شود مگر آنکه چشمانش گریان است غیر از گریه کنندگان بر جدّم حضرت حسین بن على علیهماالسلام ...
امیرالمؤمنین على علیهالسلام با جماعتى از مردم از شهر خارج شده تا به یک یا دو میلى کربلاء و به محل افتادن شهداء رسیدند. سپس فرمودند:
هنگامى که امام حسین علیه السلام دید هفتادودو نفر مرد از اهل بیتش شهید شده اند متوجه خیمه ها شد و فرمود ...
بانو «رَباب» سلاماللهعلیها دختر امرئ القیس بن عدی الکلبیة، همسر حضرت اباعبداللهالحسین علیهالسلام بود و از بهترین زنان و بافضیلتترین آنان بود...
بزرگان اهل مدینه اجتماع کردند و به حضور امیرالمؤمنین على علیه السّلام مشرف شدند و گفتند: یا ابا الحسن! فاطمه شب و روز گریه میکند، هیچ کدام از ما شب در رختخواب بخواب نمیرویم، روزها بعلت مشغله و طلب وسائل زندگى قرار و آرام نداریم، ما از تو تقاضا میکنیم که فاطمه شب یا روز گریه کند...
از حَذْلَمِ بْنِ سَتِیر روایت شده که گوید: در محرم سال شصت و یکم هجرى بکوفه وارد شدم و این مصادف بود با زمانى که علىّ بن الحسین (امام سجّاد) علیه السّلام با زنان خانواده از (سفر جانسوز) کربلا بازمى گشتند و مأموران (یزیدى) دور آنان را احاطه کرده بودند، مردم براى تماشاى آنان از خانه ها بیرون ریخته بودند ...
در روایت است که حضرت سیدالعابدین امام سجاد علیهالسلام به عبیدالله بن عباس فرزند حضرت اباافضل علیهالسلام که از علماء بود2 نگاهی کرد و اشک از چشمانش جمع شد؛ در این هنگام فرمود:
از امام حسن مجتبی علیهالسلام روایتشده که فرمودند:
هیچکدام از ما نیست مگر اینکه کشته یا مسموم خواهد شد.
مأمون میخواست تا با آوردن حضرت امام رضا علیهالسلام در دستگاه خود، به خلافت ناحقش مشروعیت ببخشد.
امام رضا علیهالسلام که متوجه این دسیسۀ مأمون بود، برای مقابله با این توطئۀ، عدم رضایت خود نسبت به رفتن به مرکز خلافت مأمون را به مردم نشان داد تا بفهماند که رفتنش به خراسان به معنی مشروعیت خلافت مأمون نیست؛ بلکه او مجبور به این سفر شده است.
یکی از این اقدامات این بود که آن حضرت هنگام خروج از مدینه، خانوادۀ خود را جمع نمود و از آنان خواست تا برایش گریه کنند.
در فرازی از زیارتنامه حضرت امام موسی بن جعفر علیهالسلام عرضه میداریم:
«پروردگارا درود فرست بر محمد و اهلبیتش و درود فرست بر موسى بن جعفر (علیهالسلام) ... کسی که هنگام شهادتش با خواری و سبک شماری بر جنازه مبارکش ندا داده شد».
همچنان که از این فقرۀ زیارتنامه پیداست، هنگام شهادت آن بزرگوار حرمتشان رعایت نشد و ایشان را با خفت و خواری معرفی کردند.
برای اینکه ماجرای این اهانت را بدانیم، بهتر است مراجعه کنیم به روایتی که مرحوم شیخ صدوق نقل کردهاند...
یکی از این حضرات که سالها از طرف طواغیت و ظالمین محاصرهشده و در زندانها مورد شکنجه قرار گرفت، حضرت ابوالحسن امام موسی بن جعفر علیهماالسلام بودند.
در فرازهایی از زیارتنامه آن امام همام به بخشهایی از این ظلمها و شکنجهها اشارهشده است. در آنجا که عرضه میداریم:
در یک گزارش تاریخی دربارۀ بازار آهنگران کوفه چند روز قبل از عاشورا و تیرهایی که برای جنگ با حضرت سیدالشهدا آماده میکردند چنین آماده است:
از عایشه (همسر رسول خدا صلّی الله علیه و آله) نقل شده که: فاطمه (سلامالله علیها) در دوران مریضی رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) در بیماریِ آخرِ پیغمبر، نزد آن حضرت آمد و با ایشان درگوشی نجوا کردند. در این هنگام فاطمه (س) گریه کرد. دوباره درگوشی با هم صحبت کردند و این بار فاطمه (س) لبخند زد ...
نقل شده که حضرت فاطمه سلاماللهعلیها در لحظات آخر عمرش به امیرالمؤمنین علیهالسلام چنین وصیت کرد:
برای اینکه بدانیم چه اهانتهایی به امام حسن علیهالسلام شد، فقط به یک نمونۀ تاریخی اشاره میکنیم و آن اینکه ابن شهر آشوب در کتاب مناقب نقل کرده:
امام حسین علیهالسلام موقعى که جنازه امام حسن علیهالسلام را در میان لحد نهاد این اشعار را خواند:
برای اینکه اوج مظلومیت امام حسن علیه السلام را درک کنیم، ماجرایی را که مرحوم شیخ مفید حکایت کرده را نقل میکنیم:
روایتی که دربارۀ لحظات آخر عمر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله نقل شده، حکایت از شدت محبت آن حضرت نسبت به حسنین علهماالسلام و نگرانی آن حضرت نسبت به جفای امت در حق آن دو دارد.
از حضرت سکینه دردانه دختر حضرت سیدالشهدا علیهالسلام چنین روایت شده که:
چهارمین روزى بود که ما در شام بودیم خوابى دیدم و خوابى طولانى نقل فرموده که در پایان آن میگوید: زنى دیدم که بر هودجى سوار است و دست بر سر گذاشته. پرسیدم این زن کیست؟ به من گفتند:
از فاطمه دختر امیرالمؤمنین علیهالسلام که در میان اسرای کربلا بود، گزارشی تکاندهنده دربارۀ کیفیت نگهداری اُسرای اهلبیت علیهمالسلام در شام نقل کرده است. او میفرماید:
از امام زینالعابدین علیهالسلام روایتشده که وقتی سر بریدهی حسین علیهالسلام را نزد یزید آوردند، یزید مجالس میگسارى ترتیب میداد و سر مبارک را مىآورد و در مقابل خود میگذاشت و بر آن سفره میخوارگى میکرد.
روزى فرستادهی پادشاه روم که خود یکى از اشراف و بزرگان روم بود، در مجلس حضور داشت...
بر اساس گزارشی تاریخی، بعد از واقعهی جانسوز عاشورا هنگامیکه اهلبیت حضرت سیدالشهدا را به شام برده و در مجلس یزید (لعهةاللهعلیه) حاضر کردند، یزید خطیب را فراخواند و دستور داد تا بر فراز منبر رود و از حسین و پدرش (صلوات اللَّه علیهما) به بدى یاد کند، خطیب به منبر رفت و در مذمّت امیرالمؤمنین و حسین الشهید علیهماالسلام و مدح معاویه و یزید یاوهسرائى را به نهایت برد.
در این هنگام علىّ بن الحسین علیهماالسلام بانگ زد و فرمود:
وقتی خواستند اهلبیت امام علیهالسلام را در منزلی سکنی دهند، زنها از مجلس یزید بیرون رفتند و وارد (آن خانه) شدند؛ همه زنان خاندان معاویه به استقبالشان آمدند و براى حسین (علیهالسلام) نوحه و گریه کردند و سه روز براى (آن حضرت) مجلس سوگوارى بپا کردند ...
از برخی روایات استفاده میشود که حیوانات نسبت به ائمه علیهمالسلام معرفت و محبت دارند.
یکی از این روایات، روایتی است که در مورد گریه و نالۀ شتر حضرت امام زینالعابدین علیهالسلام بعد از شهادت آن حضرت است؛ همان شتری که حضرت سجاد علیهالسلام با آن به سفر مکه میرفت...
خداوند در قرآن کریم تنها مزد رسالت را دوست داشتن نزدیکان رسول خدا صلی الله علیه و آله معرفی کرده است:
ولی کار به جایی رسید که همین امت، نه تنها اجر رسالت رسول خدا صلی الله علیه و آله که دوست داشتن خاندان آن حضرت بود به جای نیاوردند، بلکه اهل بیت آن حضرت را به خاطر اینکه خانوادۀ او بودند، آزار و اذیت کردند. همچنانکه از امام سجاد علیهالسلام پرسیدند: «چگونه صبح کردى»؟
حضرت پاسخ دادند ...
در روز عاشورا، زمانی که یاران حضرت سیدالشهدا علیهالسلام به شهادت رسیدند، در هنگامیکه آن حضرت یکه و تنها با یزیدیان پیکار میکردند، شمر و همراهانش (لعنهم الله) بهطرف حضرت یورش بردند و بین ایشان و خیمه اش حائل شدند.
در این هنگام آن حضرت خطاب به آنان فرمودند:
در تاریخ عاشورا نیز چنین نقل شده که وقتی یاران امام حسین علیهالسلام به شهادت رسیدند، آن حضرت به تنهایی با تعداد کثیری از دشمن میجنگد تا اینکه میان او و خیمهگاهش فاصله انداختند. در این هنگام امام بر آنان فریاد کشید:
بعد از قیام عاشورا وقتی امام سجاد علیهالسلام به همراه خاندان رسول خدا صلیالله علیه و آله به نزدیکی مدینه رسیدند، مردم مدینه به استقبال ایشان شتافتند و با نوحه و شیون به آنان تسلیت گفتند.
در این هنگام امام سجاد علیهالسلام خطبهای جانسوز فرمودند که یکی از فرازهای آن این عبارت است ...
حضرت عیسى (علیهالسلام) با حواریون بر این زمین عبور کردند و آهوانى را دیدند که جمع شده بودند و گریه میکردند...
چندی پیش در فیلم مختار صحنهای با دیالوگی عجیب و شنیدنی مشاهده کردم که خیلی دوست داشتم بدانم این مطلب سنددار است یا نه؟
در این فیلم وقتی سنان بن أنس ملعون و خبیث، با سر بریدۀ امام حسین علیهالسلام از قتلگاه بیرون میآمد فریاد میزد:
اهلبیت علیهمالسلام هم بهمانند شیشه عطرند؛ هرچند شهیدشان کردند ولی عطر نام و یاد آنان تا قیام قیامت سراسر دنیا را فرا خواهد گرد.
حضرت امالبنین هرروز نوۀ خود عبدالله بن عباس را با خود همراه میکرد و به بقیع رفته و برای حضرت ابوالفضل علیهالسلام نوحه و مرثیه میگفت. مردم نیز گرد ایشان جمع شده و گریه میکردند.
ازجمله مرثیههای این بانوی بزرگوار این اشعار سوزناک بود:
در مورد مقام والا و شدت ایمان و ادب حضرت امالبنین سلامالله علیها، حکایتی شنیدنی نقل شده است...
نالهها و ندبههای حضرت امالبنین سلامالله علیها چنان جانگداز بود که حتی مروان بن حکم که جزو دشمنان درجهیک اهلبیت علیهمالسلام بود را نیز به گریه میانداخت.
مروان بن حکم که بعدها به خلافت رسید همان شخصی بود که...
از امام سجاد علیهالسلام نقل شده که فرمود: شبى که پدرم در فرداى آن شب به شهادت رسید بیمار بودم و عمهام زینب سلامالله علیها از من پرستارى مىکرد. در این حال پدرم خود را از اصحاب کنار کشیده به خیمه آمد، درحالیکه جُوَیْن غلام ابوذر غفاری همراهش بود و شمشیر آن حضرت را اصلاح و آماده میکرد و خود آن حضرت نیز این اشعار را میخواند:
مظلومیت و حقانیت حضرت سیدالشهداء چیزی نیست که فقط امامیه قبول داشته باشد. بلکه تمام آزادگان عالم و تمام کسانی که روحیه حقطلبی و عدالتخواهی دارند نسبت به آن اقرار میکنند. شواهد این مطلب را هم در زمان حیات امام حسین علیهالسلام و هم بعد از شهادت حضرت میتوان مشاهده کرد.
مرحوم قطب راوندى روایتی از یک راهب مسیحی نقل میکند که چگونه با دیدن رأس مقدس حضرت اباعبدالله علیهالسلام تحت تأثیر قرار گرفت...
سلیم بن قیس هلالی، در کتاب معروف خود، در ضمن بیان کیفیت هجوم به بیت امیرالمؤمنین و حضرت فاطمه علیهماالسلام، مطلبی جانگداز مینویسد و آن اینکه:
ابو بکر و عمر بر حضرت فاطمه علیهاالسلام وارد شدند و سلام کردند و گفتند: ما به بدى خود اعتراف مى کنیم و امیدواریم ما را ببخشى و کینه ما را از دل بیرون آورى.
حضرت زهرا علیهاالسلام فرمود:
علماء (اهل تسنن) اتفاق دارند که صحیحترین کتابها بعد از قرآن عزیز، صحیح بخاری و صحیح مسلم هستند و این دو کتاب مورد قبول امت (اهل تسنن) واقع شدهاند.
در همین دو کتاب که به ادعای اهل تسنن صحیحترین کتابها بعد از قرآن است، روایاتی وجود دارد که اثبات میکند، ابوبکر شایستۀ مقام خلافت رسول خدا صلیاللهعلیهوآله و رهبری امت اسلام نبود.
از جُنَادَةَ بْنِ أَبِی أُمَیَّة نقل شده که گفت:
من در آن مرضى که امام حسن مجتبی علیهالسلام از دنیا رفت به حضور آن حضرت مشرف شدم.
در ضمن این دیدار به حضرت عرض کردم «یا بن رسول اللَّه! مرا موعظه کنید»
حضرت چنین فرمودند:
یکی از بازماندگان حادثۀ عاشورا که مدتها بر مصیبت شهدای کربلا گریسته و عزاداری کرد، بانو حضرت رباب سلامالله علیها بود.
یکی از وقایع شگفتآور بعد از شهادت حضرت سیدالشهداء علیهالسلام، قرآن خواندن رأس مطهر حضرت اباعبدالله علیهالسلام بود.
زید بن ارقم که از صحابه رسول خدا صلیالله علیه وآله بود و هنگام آوردن اسیران اهلبیت علیهمالسلام به کوفه و مجلس ابن زیاد در آنجا حضور داشت1 ماجرای قرآن خواندن رأس مطهر را چنین نقل میکند:
بیرحمیها و شکنجههایی که در جریان اسارت خاندان سیدالشهداء علیهالسلام از سوی قوم سنگدل آل زیاد بر اهلبیت آن حضرت وارد شد، دل هر انسانی را به درد میآورد.
از امام باقر علیهالسلام نقل شده که از پدرش حضرت زینالعابدین علیهالسلام دربارۀ نحوۀ انتقال اسراء به شام توسط قوم یزید سؤال نمود. امام سجاد علیهالسلام در جواب فرمودند:
وقتی حسین شهید راه آزادگی است، تمام احرار عالم، اعم از شیعه و سنی، عرب و عجم و مسلمان و غیرمسلمان عاشقش خواهند شد.
مرحوم قطب راوندی قضیهای شنیدنی از یک یهودی نقل میکند با شناختن امام حسین علیهالسلام، زبان به اعتراض بر یزید گشود و بعد از مسلمان شدن درراه دفاع از مظلومیت سیدالشهداء علیهالسلام شهید شد.
راوندی این ماجرا را چنین نقل میکند...
بهشت دارای مراتبی است و عالیترین مراتب آن از برای شهیدان است. درجهای که بهشتیان نسبت به آن غبطه خورده و آرزوی رسیدن به آن را خواهند داشت.
نکته اینجاست که خود شهیدان نیز در یکمرتبه نیستند. در میان شهیدان نیز کسی است که جمیع شهدا نسبت به مقام آن غبطه خواهند خورد و آن درجه، چیزی نیست جز ...
امام زینالعابدین علیهالسلام هنگام اسارت، در جمع کوفیان خود را چنین معرفی فرمودند:
«من فرزند کسی هستم که با زجر و شکنجه کشته شد».
«قتل صبر»، نوعی از کشتن حیوانات است که رسول خدا صلیالله علیه و آله از آن نوع کشتن نهی نموده است و عبارت است از اینکه ...