مردی اعرابی نزد امیرالمؤمنین علیهالسلام آمد و عرض کرد: «یا امیرالمؤمنین، من گرفتار به سه مرض هستم؛ مرض نفس و مرض فقر و مرض جهل». امیرالمؤمنین علیهالسلام به او چنین پاسخ داد که ...
- ۲۹ تیر ۰۳ ، ۱۱:۰۵
مردى از انصار خدمت حضرت رسول صلّىاللَّهعلیهوآله رسید و گفت: یا رسول اللَّه من توانائى دورى از شما را ندارم ...
درسی از صفحه صد و نود و نه قرآن کریم
از ابىامامهباهلى نقل شده و در روایت مرفوعى نیز روایت شده که آیات 75 الی 78 سوره توبه درباره «ثَعْلَبَةَ بْنِ حَاطِب» که مردى از انصار بود نازل شد و او مردى بود که به رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله عرض کرد: از خدا بخواه تا مالى روزى من گرداند.
مرحوم سیدبنطاوس نقل میکند که در شب عاشورا وقتی حضرت سیدالشهداء علیهالسلام را از اصحابشان برداشتند و به آنها اجازه دادند تا از تاریکی شب استفاده کرده و لشکرگاه را ترک کنند، اصحاب آن حضرت با جملاتی زیبایی اعلام وفاداری کردند و اعلام کردند که از آن حضرت دست برنمیدارند.
یزید بن معاویه براى رفتن بحج بمدینه آمد و در آنجا بنزد مردى از قریش فرستاد و چون بنزدش آمد بدو گفت: آیا تو اقرار میکنى که بنده منى که اگر بخواهم تو را بفروشم و گر نه بصورت بردگى خویش درآورم؟ آن مرد گفت:
حکایت آورده اند که: گدایی به درِ دکان عطّاری رفت. دستِ آلوده پیش داشت که «گلابْ پاره ای بر دستم ریز!» ...
از دیدگاه حضرات معصومین علیهم السلام، برخی چیزها باعث عزت انسان می شود. از جمله آن ها عبارتند از ...
مرحوم شیخ عباس قمی در مفاتیح الجنان مینویسد: شیخ ما در نجم ثاقب حکایتى نقل کرده که از آن ظاهر مىشود که باید به این زیارت مواظبت کرد و از آن غفلت ننمود و آن حکایت چنین است:
در سفری که حضرت امام باقر علیهالسلام و پسرش حضرت امام صادق علیهالسلام بهاجبار هشام بن عبدالملک (خلیفه وقت) به شام رفته بودند، شام احضار کرده بود. امام باقر علیهالسلام گفتگویی با یکی از راهبان مسیحیت داشتند که حضرت امام صادق علیهالسلام این گفتگو را چنین تشریح فرمودند:
یک سال هشام بن عبدالملک (خلیفه وقت) براى حج به مکه رفت در همان سال حضرت باقر علیهالسلام و پسرش حضرت صادق علیهالسلام نیز به مکه رفتند.
از امام موسی بن جعفر علیهالسلام روایت شده که فرمودند: به راستى براى خدا بنده هایى است در زمین که در حوائج مردم مىکوشند؛ ایشان هستند که روز قیامت آسوده اند و هر که وسیله شادى مؤمنى را فراهم سازد، خدا دلش را در روز قیامت شاد کند...
در تفسیر مجمع البیان نقل شده که هنگامی که «اسماء بنت عمیس» با همسرش جناب «جعفر بن ابى طالب» از مهاجرت حبشه مراجعت کرد، به نزد همسران رسول اکرم صلّی الله علیه و آله رفت و از آنها پرسید: «آیا چیزى درباره ما زنان از قرآن نازل شده است»؟ همسران پیامبر (ص) جواب دادند:
یکی از اعجاز معصومین علیهمالسلام در ماجرای بازگرداندن حجرالاسود به جایگاه اصلی خودش توسط قرامطه[1] اتفاق افتاد...
منقول است: در بصره زنى بود «شعوانه» نام که مجلسى از فسق و فجور منعقد نمىشد در بصره که از وى خالى باشد...
گویند روزى هارون الرّشید که در سال یکصد و هفتاد هجری خلافت می کرد، به خاصّان و ندیمان خود گفت: من دوست دارم شخصى که خدمت رسول اکرم صلّى الله علیه و آله و سلّم مشرّف شده و از آنحضرت حدیثى شنیده است زیارت کنم تا بلاواسطه از آنحضرت آن حدیث را براى من نقل کند...
در قرآن کریم اشاره به یکى دیگر از دانشمندان بنیاسرائیل شده است که بهعنوان یک الگو و نمونه براى همۀ کسانى که در خدمت فراعنه درمیآیند محسوب مىشود ...
درسی از صفحه صد و سی و دو قرآن کریم
مردى به حضرت امام صادق (علیهالسلام) عرض کرد: اى فرزند رسول خدا؛ مرا به خدا راهنمایی فرما؛ زیرا هوچیگران و ستیز کنندگان مرا مورد هجوم تبلیغاتى خود قرار داده اند و مرا حیران و سرگردان نموده اند.
حضرت به آن مرد فرمود: اى بنده خدا آیا تا به حال بر کشتى سوار شدهای؟
ازآنجاکه امام جواد علیهالسلام در خردسالی به امامت رسیدند، بعضی برای آزمایش کردن و اطمینان به امامت آن حضرت سؤالات فراوانی از حضرت میکردند. نمونه این سؤالات را میتوان در مناظرات علماء معتزله با آن حضرت مشاهده کرد...
مرحوم شیخ صدوق درباره وجهتسمیه امام تقیّ علیهالسلام میفرماید:
امام محمّد بن علىِّ دوم (امام نهم علیهالسلام) را «تقى» لقب دادند، چون وى از خدا ترسید و پروردگار نیز او را از گزند مأمون حفظ کرد، آن زمانى که مأمون شبانه در حال مستى بر او شبیخون زد ...
روزی رسول خدا صلیالله علیه وآله در میان جمعی از اصحابشان دو بار فرمودند: «خداوندا، برادران مرا به من بنمایان»! اصحاب عرض کردند: یا رسولالله مگر ما برادران شما نیستیم؟! حضرت فرمودند ...
یکی از مناظرات مشهور حضرت امام رضا علیهالسلام مناظرۀ آن حضرت با «عمران صابی» بود.
در میان این مناظره، وقتی هنگام نماز فرا رسید امام رضا علیه السلام مناظره را قطع نمود.
عمران صابی که تحت تأثیر سخنان آن حضرت قرار گرفته بود به حضرت عرض کرد: «آقا بحث و سخن مرا قطع نفرمائید؛ قلب من رقت یافته و دلم تکان خورده است».
در این هنگام حضرت فرمودند ...
روایت شده که روزی مردی وارد مجلس حضرت امام رضا علیه السلام شد و عرض کرد: «سلام بر تو ای پسر رسول خدا؛ من مردى از دوستداران تو و پدرانت هستم؛ از مکه مىآیم؛ مال خود را گم کردم؛ اگر صلاح بدانید آنقدر که مرا به وطنم برساند به من کمک فرمائید تا به شهر خود برسم؛ در آنجا من اموالی دارم و خدا مرا از نعمت خویش بهرهمند کرده است؛ وقتى به شهر خود رسیدم آنچه به من عنایت کردهاید را از طرف شما صدقه میدهم ...
روایت شده که حضرت امام رضا علیهالسلام وارد حمام شد. شخصى که آن حضرت را نمیشناخت خطاب به ایشان گفت: مرا دلاکى کن. آن حضرت شروع کرد به کیسه کشیدن به بدن او نمود...
چه کنیم روحیه بندگی، زهد و توبهای که به دست میآوریم از دست ندهیم؟ چه کنیم نسیمهای رحمتی را در بعضی فرصتها بهسوی ما میوزد، حفظ کرده و نسبت به معنویات ثابتقدم باشیم؟ پاسخ به این سؤال را در ضمن یک حکایت شنیدنی بیان میکنیم:
درسی از صفحه پنجاهم قرآن کریم
اسحاق کندى که از فیلسوفهاى زمان خود بود شروع کرد به نوشتن کتابى به نام تناقض القرآن. تا اینکه یکى از شاگردان او خدمت امام حسن عسکرى علیهالسلام رسید...
درسی از صفحه چهل و هفتم قرآن کریم
یکی از حقوق بدهکاری که توان ادای دینش را ندارد، این است که برای اداء دینش به او مهلت دده شود؛ وظیفهای خداوند در قرآن کریم بر طلبکاران معین کرده است:
درسی از صفحه سی و چهارم قرآن کریم
چهبسا چیزى را خوش نداشته باشید، حالآنکه خیرِ شما در آن است. و یا چیزى را دوست داشته باشید، حالآنکه شرِّ شما در آن است. و خدا میداند، و شما نمیدانید (سوره بقره، آیه 216)
مولوی در مثنوی تمثیل زیبایی میآورد که میتواند شاهد روشنی بر این مطلب باشد ...
درسی از صفحه هفتم قرآن کریم
در مقابل هجوم اینهمه گرفتاری، غم و اندوه و مشکلات چه کنیم؟! در طریق بندگی و عبودیت از چه چیز کمک بگیریم؟! دستور خداوند در این مواقع چیست؟
خداوند در قرآن کریم دستوری کارگشا برای این موضوع ارائه میفرماید. در آنجا که میفرماید:
هارونالرشید (لعنة الله علیه) که خلیفۀ معاصر امام موسی بن جعفر علیهالسلام بود، کنیز زیبا و بسیار خوشقیافهای را براى آن حضرت که در زندان بود فرستاد تا در زندان خدمتکارى او را بر عهده بگیرد...
مرحوم شیخ مفید در کتاب شریف «الارشاد» حکایتی شنیدنی را دربارۀ کرامات حضرت موسی بن جعفر علیهالسلام نقل کرده است و آن عبارت است از اینکه:
گروهى از شیعیان نیشابور جمع شدند و محمّد بن على نیشابورى را انتخاب نمودند که برای ملاقات امام به مدینه برود...
روزی متوکل از ابن سکیت تقاضا کرد تا سؤال که برای مشکل بود را از حضرت امام هادی علیه السلام بپرسد و جواب آن را برایش بیاورد.
آن سؤال عبارت بود از اینکه: چرا خداوند حضرت موسى علیهالسلام را با عصا و حضرت عیسى علیهالسلام را با شفا دادن انسان کر و مبتلا به مرض پیسی و زنده کردن مردهها فرستاد و حضرت محمد صلی الله علیه و آله را با قرآن و شمشیر فرستاد؟!
امام هادی علیهالسلام در پاسخ به این سؤال فرمود:
یکی از کرامات ائمه معصومین اهلبیت رسول خدا علیهمالسلام این بود که به خواست خداوند، حیوانات درنده به این حضرات آسیبی وارد نمیکردند.
در ادامه این نوشته، حکایتی شنیدنی در مورد را نقل میکنیم:
در تاریخ آمده است که امام هادی علیهالسلام با خواندن اشعاری در ذم دنیاگرایی و هواپرستی، این متوکل را چنان منقلب کردند که این شخص ظالم و جبار باآنهمه سنگدلیی گریه کرد ...
حضرت مسلم بن عقیل پسرعمو و سفیر حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلام قبل از شهادتشان، وقتی در کوفه توسط لشکریان ابن زیاد لعنة الله علیه دستگیر شدند، وصایایی فرمودند.
یکی از وصیتهای آن بزرگوار خطاب به عمر بن سعد که با او خویشاوندی داشت این بود که ..
کسانى که کفر ورزیدهاند، کارهاى [نیک] آنان همچون سرابى است در بیابان که تشنه آن را آب مىپندارد، اما وقتى به آنجا مىرسد آن را چیزى نمىیابد (سوره نور، آیه 39)
سران قریش برای مقابله با پیامبر و دعوت او جلسه مشورتى در «دار الندوه» منعقد کردند. در این جلسه پیشنهادات مختلفی دادند؛ ولی راه منحصر و خالى از اشکال که مورد تصویب قرار گرفت این بود که ...
یکی از کرامات و معجزات امام علی بن موسیالرضا علیهالسلام، پیشگویی آن بزرگوار از نحوۀ شهادتشان و اتفاقات بعدازآن است؛ و شاید عجیبتر از آن، واقعهای بود در هنگام دفن آن بزرگوار رخ داد و امام علیهالسلام در زمان حیاتشان از آن خبر داده بودند...
زمانی که هنگام رحلت امام حسن مجتبی علیهالسلام فرارسید گریستند.
به آن حضرت عرض شد: یابن رسولالله، گریه میکنید درحالیکه شما دارای چنین مقامى در نزد رسول خدا صلیالله علیه وآله هستید؟! و باوجود آنچه آن حضرت درباره شما فرمودهاند؛ و بااینکه بیست بار پیاده به مکه رفتهاید؛ و سه بار هر چه داشتید حتی کفشهایتان را درراه خدا دونیم کردهاید (بااینوجود گریه میکنید)؟!
حضرت جواب دادند:
من از دو خصلت مى گریم:
از برخی روایات استفاده میشود که حیوانات نسبت به ائمه علیهمالسلام معرفت و محبت دارند.
یکی از این روایات، روایتی است که در مورد گریه و نالۀ شتر حضرت امام زینالعابدین علیهالسلام بعد از شهادت آن حضرت است؛ همان شتری که حضرت سجاد علیهالسلام با آن به سفر مکه میرفت...
از امام باقر علیه السّلام روایتشده که در مورد پدرشان امام زینالعابدین علیهالسلام فرمودند:
وقتی بدن شریف حضرت را بر محل غسل گذاشتند، پشت آن حضرت را مشاهده کردند که مانند زانوى شتر پینهبسته بود ...
مابین مرحوم مولی خلیل قزوینی و مرحوم ملا محسن فیض کاشانی مناظرهای شد.
مرحوم مولی خلیل پس از مدتی متوجه شد که نظر و رای فیض صحیح بوده و حرف خودش اشتباه بود.
وقتیکه بهاشتباه خود پی برد، برای عذرخواهی از مرحوم فیض از قزوین پیاده به راه افتاد و تا به کاشان در خانه مرحوم فیض رسید. صدا را از پشت در خانه بلند کرده و گفت...
حضرت عیسى (علیهالسلام) با حواریون بر این زمین عبور کردند و آهوانى را دیدند که جمع شده بودند و گریه میکردند...
در مورد مقام والا و شدت ایمان و ادب حضرت امالبنین سلامالله علیها، حکایتی شنیدنی نقل شده است...
نالهها و ندبههای حضرت امالبنین سلامالله علیها چنان جانگداز بود که حتی مروان بن حکم که جزو دشمنان درجهیک اهلبیت علیهمالسلام بود را نیز به گریه میانداخت.
مروان بن حکم که بعدها به خلافت رسید همان شخصی بود که...
حضرت اباعبدالله علیهالسلام در طول اقامتشان در مکه و در مسیر حرکت بهسوی کوفه، سه سفیر و نماینده را در بهسوی مردم کوفه فرستادند که هر سه به شهادت رسیدند:
مظلومیت و حقانیت حضرت سیدالشهداء چیزی نیست که فقط امامیه قبول داشته باشد. بلکه تمام آزادگان عالم و تمام کسانی که روحیه حقطلبی و عدالتخواهی دارند نسبت به آن اقرار میکنند. شواهد این مطلب را هم در زمان حیات امام حسین علیهالسلام و هم بعد از شهادت حضرت میتوان مشاهده کرد.
مرحوم قطب راوندى روایتی از یک راهب مسیحی نقل میکند که چگونه با دیدن رأس مقدس حضرت اباعبدالله علیهالسلام تحت تأثیر قرار گرفت...
هم شیعه و هم اهل تسنن روایت کرده اند که آیاتى از سوره «هل أتی» یعنی آیه «إِنَّ الْأَبْرارَ یَشْرَبُونَ» تا آیه «وَ کانَ سَعْیُکُمْ مَشْکُوراً» درباره على علیهالسلام و فاطمه و حسن و حسین علیهمالسلام و کنیز آنان که فضّه نام داشت نازل شده است.
ماجرای این واقعه به چند نحو نقل شده است:
فضائل امیرالمؤمنین علیهالسلام چنان زبان زد و بیشمار بوده که حتی دشمنان آن حضرت نیز زبان به بیان این فضائل گشودهاند.
حکایت زیر ماجرایی شنیدنی است دربارۀ اعتراف این ملعون نسبت به فضائل امیرالمؤمنین علیهالسلام...
ابو حمزه ثمالی میگوید: حضرت امام صادق علیه السلام خطاب به من فرمودند:
ای ابو حمزه؛ همانا من زمانی که تو را میبینم، مسرور شده و آرامش می یابم ...
وقتی حضرت خدیجه سلاماللهعلیها با رسول خدا صلیاللهعلیهوآله ازدواج کرد، زنان قریش او را به خاطر ازدواج با رسولالله که ثروت زیادی نداشت و از خردسالی یتیم شده بود، مورد طعنه قرار دادند و از او دوری کردند. حتی در زمان حاملگیاش به وجود نورانی حضرت زهرا سلاماللهعلیها و در زمان وضع حمل ایشان که اوج نیاز یک زن به اقوام و آشنایان است، زنان قریش او را به خاطر ازدواج با رسول خدا صلیاللهعلیهوآله تنها گذاشتند.
از امام صادق علیه السلام روایت شده که ...
یکی از این اشخاص که با وجود جایگاه علمی و معنوی والا، عاقبت به شرّ شد، شخصی بود به نام «احمد بن هلال».
«احمدبنهلال» شخصی بود که پنجاه و چهار مرتبه حج گزارده بود و بیست مرتبه آن را پیاده انجام داده بود. راویان اصحاب با او ملاقات مىکردند و از او حدیث میگرفتند!
اگر بخواهیم انواع خانواده های متشکل از زوجین را از لحاظ ایمان به خداوند دسته بندی کنیم، میبینیم که چهار دسته در این تقسم بندی متصور است و با نگاه به قرآن کریم میبینیم که خداوند در ضمن آیات به هر یک ا زاین دسته ها اشاره نموده و مثالهایی برای این خانواده ها ذکر فرموده اند...
از حارث اعور روایت شده که گوید: با امیرالمؤمنین علیهالسلام در حیره میرفتیم که به یک دیر نصرانی رسیدیم و یک نصرانی ناقوس میزد.
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: اى حارث؛ آیا میدانى این ناقوس چه میگوید؟
عرض کردم: خدا و رسول و پسر عمش داناتر هستنند. حضرت فرمود ...
از معاویه نقلشده است که روزی از اطرافیانش پرسید: چه کسى در میان مردم به مقام خلافت سزاوارتر است؟
گفتند: تو.
جواب داد...
یکی از زیباترین اشعار دربارهی فضائل امام زینالعابدین علیهالسلام، قصیدهای بود که جناب فرزدق در کنار خانۀ کعبه و هنگام استلام حجرالاسود توسط حضرت امام سجاد علیهالسلام، سروده شد...
اگر اعتقاد داریم که رژیم سابق را ظالم بود و بسیاری از مدیریتها و اعمال آن خلاف شرع بود، نباید به بقاء آن نیز راضی میبودیم. این مطلب را از حکایتی که در ادامه میآید و حدیث امام کاظم علیهالسلام که در آن آمده است میتوان فهمید:
بر اساس روایات، دعا در این ماه به درجه استجابت نزدیکتر است. حتی در زمان جاهلیت هم مردم دعاهای مهم و مباهله (نفرین کردن بر کسی) هایشان را تا ماه رجب به تأخیر میانداختند تا در این ماه انجام دهند.
مرحوم سید بن طاووس در کتاب شریف اقبال الاعمال، سه حکایت عجیب و عبرتآموز در این رابطه نقل میکند.
در روایتی نقل شده که رسول خدا صلّىاللَّهعلیهوآله، حضرت فاطمه سلاماللهعلیها را در حالى دید که عبایى از پوست شتر پوشیده و با یک دست مشغول آسیا کردن و به کمک دست دیگر مشغول شیر دادن به فرزندش مىباشد. چشمان رسول خدا صلّىاللَّهعلیهوآله از مشاهده این امر پر از اشک شد و به حضرت فاطمه سلاماللهعلیها فرمود: «دخترم! سختیها و تلخیهاى دنیا را در مقابل حلاوت و شیرینى آخرت قرار بده». حضرت فاطمه سلاماللهعلیها عرض کرد:
یکی از آثار مخرّب «غیبت» این است که باعث از بین رفتن حسنات انسان میشود؛ همان حسناتی که چهبسا انسان برای به دست آوردن آن ثوابها، خود را به زحمت انداخته بود.
از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت شده که فرمودند:
از بعضی از گزارشهای تاریخی دربارۀ حضرت عبدالله بن عبدالمطلب (پدر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله) چنین استفاده میشود که برخی از یهودیان که بعثت پیامبر موعود را خطری برای منافع دنیوی خود میدانستند، درصدد خاموش کردن این نور الهی با کشتن پدر خاتم الأنبیاء علیهالسلام بودند.
مرحوم شیخ عباس قمی نقل میکند که:
یکی از کرامات رسول خدا صلیاللهعلیهوآله در زمانی بود که نور وجودشان در رحم مادر گرامیشان تکوُّن پیدا کرد و آن بانوی بزرگوار حامله به وجود پربرکت آن حضرت شد.
از حضرت آمنه سلاماللهعلیها روایت شده که گوید:
از امیرالمؤمنین علیهالسلام روایت شده که در مورد «دنیا» فرمودند:
چه ستایم خانه اى را که در حلال آن حساب است و در حرام آن عقاب است!
برخی از مشرکین معجزه بودن قرآن را انکار میکردند و مدعی بودند بشر نیز میتوانند همانند آن را بیاورد و گاهی هم به رسول خدا صلی الله علیه و آله تهمت زده و قرآن را ساخته و پرداختۀ آن حضرت میدانستند.
خداوند در قرآن کریم، برای اثبات معجزه بودن این کتاب آسمانی، به سه صورت مشرکین را به مبارزه فراخوانده است:
آیۀ اول سورۀ قمر، یکی از معجزات رسول خدا صلی الله علیه و آله را بیان میکند که در مقام اثبات رسالت خویش، به وسیلۀ آن علیه مشرکین احتجاج نمودند...
در احوالات زن مسلمان بادیه نشینى بنام «ام عقیل» چنین وارد شده که دو میهمان که راه را گم کرده بودند به خیمه اش وارد شدند.
در همان هنگام خبر درگذشت فرزند آن زن به او رسید...
آیۀ 71 و 72 سورۀ یونس، حکایت از شجاعت و قاطعیت مثالزدنی حضرت نوح علیهالسلام در انجام رسالتش دارد؛ طوری که دراین مسیر از هیچ تهدیدی نمیهراسید...
آیات 43 الی 48 سورۀ مبارکۀ شعراء، یکی از معجزات حضرت موسی علیهالسلام در اثبات حقانیت رسالتش را حکایت میکند.
خشکسالی بود و مردم از قحطی دررنج بودند؛ ولی آهنگری آذوقه را درانبار انباشته بود.
بیوه زنی نزد این آهنگر آمد و از گرسنگی خود و کودکانش گفت و از او طلب گندم کرد.
آهنگر که شیفتۀ جمال زن شده بود، خواستۀ نامشروعش را عوض آذوقه قرار داد...
در احوالات یکی از بزرگترین فقهاء قدیم و از مراجع عالَم تشیّع نوشتهاند که همسر بداخلاقی داشت.
اهل علم و اصحاب سرّش فهمیدند که همسر ایشان در خانه بداخلاقى مى کند، ولى خیلى هم خبر از داستان نداشتند.
اینقدر در مقام جستوجو برآمدند تا به این نتیجه رسیدند که این مرد بزرگ الهى، این فقیه عالیقدر گاهى که به داخل خانه مى رود، همسرش حسابى او را کتک مى زند...
اهل کشور آذربایجان بود. میگفت:
در راه بازگشت از زیارت اربعین سیدالشهداء علیهالسلام مسیر ایران را انتخاب کردیم تا به زیارت حضرت امام رضا علیهالسلام نیز مشرف شویم. ولی ...
پدر میخواست بره سر کار؛
همینکه بیرون اومد تا سوار ماشینش بشه، دید دختر هشت سالش داره با سنگ تیز روی ماشینش چیزی رو حک میکنه؛
چنان عصبانی شد که سوئیچ ماشین رو محکم پرت کرد سمت دخترش؛
سوئیچ خورد به چشم بچه و خون جاری شد...
معلم برگههای سفیدی را در مقابل دانش آموزان قرار داد و از آنها خواست تا در مورد هر آنچه میبینند بنویسند.
تمام برگهها سفید بود و بهغیراز یک نقطه سیاه چیز دیگری بر روی آن نوشته نشده بود.
آموزگار پس از چند دقیقه برگهها را تحویل گرفت تا نظرات دانش آموزان را مشاهده کند...
در بنیاسرائیل مردى بود که سه سال دعا میکرد که خدا پسرى به او روزى کند (ولی دعایش مستجاب نمیشد). همینکه دید خدا درخواست او را اجابت نمیکند، عرض کرد: پروردگارا آیا من از تو دورم و تو سخن مرا نمیشنوی، یا تو به من نزدیکى و پاسخم نمیدهی؟!
کسى در خواب نزدش آمد و به او گفت ...
از امیرالمؤمنین علیهالسلام روایت شده که فرمودند: «قناعت مالى است که تمام نمیشود».
قرآن کریم کلام حضرت ابراهیم علیهالسلام را چنین حکایت میکند که در مقام احتجاج علیه بتپرستان، پروردگار خود را چنین میستاید ....
روایت زیر بخشی از مناظرۀ امام صادق علیهالسلام با ابوحنیفه است که امام علیهالسلام با بیانی متقن قیاس مصطلح اهل سنت را رد و ابطال نموده است...
امام کاظم علیهالسلام به علی بن یقطین فرمودند:
تو یک چیز را براى من ضمانت کن تا من سه چیز را براى تو تضمین کنم...
گاهی دیده میشود که خداوند به افراد بیایمان نعمتهایی میدهد که به انسانهای مؤمن و پرهیزکار چنان نعمتهایی نمیدهد. نزول بارشهای آسمانی، رفاه، امنیت و ثروت را میتوان نمونههایی از این نعمتها دانست.
شاید برای شما هم سؤال شده است که حکمت این تفاوتها چیست؟! چرا خداوند این نعمتها را بهجای اینکه به مؤمنین عطا کند، به غیر مؤمنین میدهد؟!
بامطالعۀ حکایت زیر، به یکی از (و البته تنها یکی از) حکمتهای این قضیه پی خواهید برد...
وقتی به اوضاع مردم دنیا مینگریم، میبینیم کسانی که اهل ایمان و صلاح هستند، غالباً در فقر یا گرفتاریها به سر میبرند؛ در مقابل، مردم بیایمان و دنیاپرستی را میبینیم که در ناز و نعمت و رفاه زندگی میکنند و کمتر دچار بلایا و مصائب میشوند.
شاید شما هم وقتی این اوضاع را میبینید از خود میپرسید که حکمت این تفاوت چیست؟! چرا باید مردمی که اهل ایمان و پرهیزکاری هستند اینچنین مصیبتزده باشند، ولی آنها که دارای اعتقادات باطل هستند و دائماً گناه میکنند، آنچنان در رفاه و امنیت به سر ببرند؟!
در پاسخ به این سؤال باید بگوییم:
یکی از کرامات حضرت معصومه سلامالله علیها ماجرایی بود که در هنگام دفن پیکر مطهرۀ آن بانوی کرامت اتفاق افتاد...
از امام باقر علیهالسلام روایت شده که فرمودند:
پیامبرى از پیامبران بنیاسرائیل به مرد مردهای گذر کرد که قسمتى از بدنش در زیر دیوارى بود و قسمتى از آن بیرون از دیوار بود و مرغان پرنده او را ازهمپاشیده و سگان تنش را دریده بودند.
ازآنجا گذشت تا اینکه شهرى در نظرش پدیدار شد. وارد آن شهر شد. دید یکى از بزرگان آن شهر مرده است، او را بر روی تختى نهاده اند و با پارچۀ دیبا پوشاندهاند و دور آن تخت منقلهای عود نهادهاند...
شاید بعضی تصور کنند نوشیدن مسکرات (مستکنندهها) فقط زمانی حرام است که خوردن آن بهاندازهای باشد که خاصیت مستکنندگی پیدا کند و خیال کنند نوشیدن این مایعات بهاندازۀ کم که باعث مستی نشود اشکالی ندارد! درحالیکه چنین نیست...
عنایات و دستگیریهای حضرات معصومین علیهمالسلام نهتنها شامل شیعیانشان ایشان میشود، بلکه گاهی شامل حال منکرین ایشان نیز شده است؛ طوری که هدایت شده و محب این حضرات گردیدهاند.
حکایت زیر ماجرای مردی است که باوجود اعتقاد ناصواب نسبت به امام صادق علیهالسلام، با یک سلام و پیغام کوتاه آن حضرت، هدایت یافت و از دوستداران آن حضرت گردید...
اهلبیت علیهمالسلام معدن علم الهی بودند و با این علم ربانی، انسانها را زلال معرفت حقیقی سیراب میکردند.
در ادامۀ این نوشته، حکایتی شنیدنی دربارۀ یک راهب مسیحی نقل میکنیم که چگونه به دست امیرالمؤمنین علیهالسلام مسلمان شد...
سومین نائب خاص امام زمان علیهالسلام که در زمان غیبت صغرای آن حضرت وظیفه نیاب را بر عهده داشته و درخواستها و مسائل شیعیان را به آن حضرت منتقل کرده و پاسخ میگرفت، «ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی» بود.
در ادامه این نوشته، سه حکایت شنیدنی که حاکی از کرامت و فضیلت آن بزرگوار است را میآوریم...
روایت شده که مردى به امام صادق علیهالسلام عرض کرد:
مردم مىگویند: هر کس عرب تبار نباشد یا مولاى صریح نباشد، پَست است.
حضرت فرمود:
یکی از مناطقی که فرهنگ و عقائد تشیع راحتتر جاهای دیگر در بین مردم رسوخ کرد و آنان را پیرو مکتب اهلبیت علیهمالسلام نمود، ایران است.
امام دلیل این اقبال عمومی مردم ایران نسبت به جریان شیعی چه میتواند باشد؟
در زمان امام حسن عسکری علیهالسلام در «سر من رأی» (سامرا) قحطی به وجود آمد.
خلیفۀ عباسی دستور داد درباریان و مردم برای طلب باران از خداوند، از شهر خارج شده و به صحرا بروند.
مردم سه روز پیدرپی برای طلب باران به صحرا رفتند و دست به دعا برداشتند ولی باران نیامد.
روز چهارم «جاثلیق»، بزرگِ مسیحیان به همراه نصاری و راهبان به صحرا رفت. همراه این مسیحیان یک راهب بود که هر وقت دست خود را بهسوی آسمان بلند میکرد، باران سیلآسا میبارید....
ابوهاشم جعفرى یکی از اصحاب جلیلالقدر امام حسن عسکری علیهالسلام1 میگوید:
از سختى زندان که به آن گرفتار شده بودم و از ناراحتى غل و زنجیر به امام حسن عسکرى علیهالسلام شکایت کردم. در ضمن وضع مالى من خوب نبود؛ لذا تصمیم داشتم در نامه اى که نوشتم از آن حضرت تقاضاى کمک بکنم؛ ولى خجالت کشیدم و این مطلب را ننوشتم.
آن حضرت در جواب من نوشت:
از محمد بن عیاش نقل شده که: روزی دربارۀ نشانهها و دلایل امامت امام حسن علیهالسلام گفتگو میکردیم.
در این میان فردی ناصبی حضور داشت که گفت: من بدون استفاده از مداد (و بدون ذکر نامم) نامهای به ایشان مینویسم. اگر ایشان به نامۀ نانوشته من پاسخ دهد، میفهمم که او حق است...
در تاریخ آمده است که حضرت امام عسکرى علیهالسلام را به نحریر (یکی از مأموران خلیفه عباسى) سپردند تا بر آن حضرت سختگیرى کرده و آزارش نماید.
ازجمله کارهایی این شخص پلید کرد این بود که با اجازه خلیفه، حضرت امام حسن عسکری علیهالسلام را پیش درندگان زندانی کرد تا به آن حضرت آسیب برسانند...
از جُنَادَةَ بْنِ أَبِی أُمَیَّة نقل شده که گفت:
من در آن مرضى که امام حسن مجتبی علیهالسلام از دنیا رفت به حضور آن حضرت مشرف شدم.
در ضمن این دیدار به حضرت عرض کردم «یا بن رسول اللَّه! مرا موعظه کنید»
حضرت چنین فرمودند:
در روایتی از طریق اهل سنت نقل شده که مردی نزد ابن عمر (فرزند خلیفه دوم) آمد و از حکم خون پشه سؤال نمود...
نظام هستی بر اساس خواست خداوند در جریان است. این مشیت الهی است که اگر وقوع چیزی تعلق بگیرد، هیچ موجود را یارای مقابله با آن نخواهد بود.
نمونه این مشیت الهی، جریان تولد حضرت موسی علیهالسلام و پرورش یافتن او در نزد بزرگترین دشمن او یعنی فرعون است...
روایت شده که رسول خدا صلیالله علیه وآله روزی از کنار قبری که صاحبش را روز قبل در آن دفن کرده بودند عبور میکردند. مشاهده کردند که خانوادۀ آن میت در کنار قبر گریه میکنند. در این هنگام خطاب به آنان فرمودند:
در کتاب شریف کافی حکایتی شنیدنی از یک مرد مسلمان نقل شده که چگونه با رفتار نیک خود، مادر نصرانیاش را به آیین اسلام درآورد...
یکی از وقایع شگفتآور بعد از شهادت حضرت سیدالشهداء علیهالسلام، قرآن خواندن رأس مطهر حضرت اباعبدالله علیهالسلام بود.
زید بن ارقم که از صحابه رسول خدا صلیالله علیه وآله بود و هنگام آوردن اسیران اهلبیت علیهمالسلام به کوفه و مجلس ابن زیاد در آنجا حضور داشت1 ماجرای قرآن خواندن رأس مطهر را چنین نقل میکند:
وقتی حسین شهید راه آزادگی است، تمام احرار عالم، اعم از شیعه و سنی، عرب و عجم و مسلمان و غیرمسلمان عاشقش خواهند شد.
مرحوم قطب راوندی قضیهای شنیدنی از یک یهودی نقل میکند با شناختن امام حسین علیهالسلام، زبان به اعتراض بر یزید گشود و بعد از مسلمان شدن درراه دفاع از مظلومیت سیدالشهداء علیهالسلام شهید شد.
راوندی این ماجرا را چنین نقل میکند...
کربلا عرصه همدستی بندگان دنیا علیه بندگان خدا بود. دنیاپرستانی که برای رسیدن به متاع ناچیز و زودگذر دنیوی دامن خود را به جنایاتی بس بزرگ و غیرقابلباور آلودند.
نمونه کامل این دنیاپرستان، عمر بن سعد بود که به طمع دست یافتن به حکومت، فرماندهی جنگ با فرزند رسول خدا صلیالله علیه وآله را بر عهده گرفت.
مرحوم شیخ مفید علاوه بر مؤلفات و مصنفاتی که داشتند، مناظراتی نیز با علمای سایر مذهب داشتند که در کتب مختلف به دست ما رسیده است.
یکی از این مناظرات، مناظرهای بود که بین ایشان و علی بن عیسی رُمّانی صورت گرفت.
عالم بزرگوار مرحوم ورام بن ابى فراس (متوفاى 605 هجرى) جریان این مناظره را چنین نقل میکند:
معصومین علیهمالسلام نهتنها با کرم خود نیاز حاجتمندان را برطرف میکردند، بلکه بر حفظ عزتنفس و آبروی آنان را نیز اهتمام داشتند...
خداوند در قرآن کریم جریان مرگ حضرت سلیمان علی نبینا وآله و علیهالسلام را نقل میکند تا بگوید پیامبر با آن عظمت و حکمرانى با آن قدرت و ابهت، چگونه بهآسانی جان به جانآفرین سپرد و حتى پیش از آنکه تن او در بستر آرام گیرد مرگ به سراغش آمد:
از امام باقر علیهالسلام روایت شده:
خداوند عزوجل به حضرت شعیب نبی علیهالسلام وحی فرستاد که صد هزار نفر از قومت را عذاب میکنم؛ چهل هزار نفر از اشرار و شصت هزار نفر از نیکان را!
عرض کرد: پروردگارا! اشرار مستحق عذاب هستند، اما نیکان را چرا عذاب میکنی؟!
خداوند وحی فرستاد:
السید بن محمد الحمیرى اسمش اسماعیل، کنیهاش ابو عامر، شاعر و از اصحاب امام صادق علیهالسلام بود...
آخوند ملاحسینقلى همدانى (رحمهالله) یک مجتهد، عارف و واعظ حقیقى بود. در یکى از سفرهاى خود که با جمعى از شاگردان به عتبات عالیات میرفت، در بین راه به قهوهخانهای رسیدند که جمعى از اهل هوا و هوس در آنجا میخواندند و پایکوبی میکردند. آخوند به شاگردانش فرمود: «یکى برود و آنان را نهى از منکر کند». بعضى از شاگردان گفتند: «اینها به نهى از منکر توجه نخواهند کرد». آخوند فرمود: «من خودم میروم».
آن بزرگوار نزدیک آنان رفت و به رئیسشان گفت: «اجازه میفرمایید من هم بخوانم و شما بنوازید»؟...
نقل کردهاند که مرحوم شیخ انصاری (رحمهالله) یک هم مباحثهای داشت.
مرحوم شیخ تصمیم گرفت در نجف اشرف بماند، ولی هم مباحثهای وی به وطنش مسافرت کرد.
از این جریان مدتی گذشت و اوایل ریاست شیخ بود که آن طالب علم برای زیارت به نجف آمد.
این عالم وقتی شیخ را در مقام ریاست شیعه دید از او پرسید: من و تو هم بحث بودیم چطور شد شما به این مقام رسیدید و من همانم که بودم؟
مرحوم شیخ جواب دادند...
اگر انسان گناهى کرده باشد ولی نسبت به آن پشیمان و اندوهگین باشد، بهتر است از اینکه کار نیکى کرده باشد ولی نسبت به آن عمل اعتماد نموده و برایش عجب و فرح حاصل شود...
مالی که از راه حرام کسب علاوه بر اینکه حرمت تکلیفی دارد، اثر وضعی خود را در گناهکار و حتی در کسانی که توسط او ارتزاق میکنند برجا میگذارد...
مشهور است که زنی در سال سختی، تنگى بر او زور آورد. اولاد و احفادش همه از زحمت گرسنگى به تنگ آمدند...
یکی از افرادی که درراه رضای خداوند و اطاعت او، از جان شیرین و از لذات دنیا گذشت، حَنْظَلَةُ بْنُ أَبِی عَامِرٍ معروف به حنظلۀ غسیل الملائکه بود.
مرحوم علی بن ابراهیم قمی راوی بزرگ شیعه، در تفسیر خود، دربارۀ وجه تسمیۀ ایشان به غسیل الملائکه ماجرای جالبی را نقل میکند. ایشان میفرماید ...
از امیرالمؤمنین علیهالسلام روایت شده که فرمودند:
شریفترین مردانگی، مالک خشم بودن و میراندن شهوت است.
اینکه نمیتوانیم همانند خوبان عالم و مردان خدا باشیم، دلیل بر این نمیشود که از آراسته شدن به این فضائل دست بکشیم. چراکه برخوردار بودن از فضیلت اندک، بهتر از نداشتن هیچ فضیلتی است و بهقولمعروف "کاچی بهتر از هیچی"!
از امیرالمؤمنین علیهالسلام روایتشده که فرمودند:
وقتی انسان به حقیقت ایمان برسد، ایمان در دل او رسوخ میکند و شبهات و بزرگترین سختیها هم هیچیک نمیتوانند ذرهای از ایمان او کم کنند.
حکایت شده که مرد سیاهپوستی نزد امیرالمؤمنین علیهالسلام آمد و گفت: اى امیر مؤمنان! من دزدى کرده ام مرا پاک کن...
"عنوان بصیری" پیرمرد نود و چهار ساله ای بود که خدمت امام صادق علیهالسلام مشرف شد.
در ضمن این دیدار از امام صادق علیهالسلام درخواست نصیحت نمود.
امام صادق علیهالسلام نُه سفارش کردند که سه مورد آن دربارۀ حلم و بردباری است.
از مرحوم آیتالله مرعشی نجفی نقلشده است:
در ایام تحصیل علوم دینی و فقه اهلبیت علیهمالسلام در نجف اشرف، شوق زیاد جهت دیدار جمال مولایمان بقیةالله الاعظم(عجل الله فرجه الشریف) داشتم، با خود عهد کردم که چهل شب چهارشنبه پیاده به مسجد سهله بروم؛ به این نیت که جمال آقا صاحبالامر علیهالسلام را زیارت و به این فوز بزرگ نائل شوم...
از امام زینالعابدین علیهالسلام روایتشده که فرمودند:
رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله به شترچرانى گذر کردند و کسى را فرستادند تا از او شیر بخواهد.
شترچران (از دادن شیر امتناع کرد و) گفت ...
شیعه و سنی بهصورت متعدد روایت کردهاند که در شب میلاد باسعادت حضرت سیدالانبیاء محمد مصطفی صلیالله علیه وآله اتفاقات عجیبی در عالم صورت گرفت.
راز این اتفاقات که مصادف با میلاد پربرکت اشرف مخلوقات عالم بودند چه بود؟ هدف از این حوادث خارقالعاده چه بوده است؟
در روایت است که حضرت امام حسن عسکرى علیهالسلام را نزد على بن اوتاش که سخت ترین دشمنان آل محمد (صلیالله علیه وآله) بود زندانی کردند...
یکی از این افراد که باوجود علم، عزت و شرافت فراوان، تواضع را پیشه خود کرده بود، محمد بن مسلم بود ...
رسول خدا صلیالله علیه و آله و سلم فرمودند:
دنیا زندان مؤمن است و بهشتِ کافر؛
و مرگ پلی برای مؤمنان است برای انتقال آنان به باغهایشان (در بهشت)؛
و پلی برای کافران است برای انتقال آنان به آتش عظیم (جهنم).
اسیرانى را نزد پیامبر آوردند.
ناگاه زنى از میان ایشان دواندوان در پى کودکى برآمد. طفل خویش را در میان اسیران یافت، به سینه گرفت و شیر داد.
رسول خدا صلیالله علیه وآله فرمودند ...
در زمان رسول خدا صلیالله علیه وآله مؤمن تنگدست بسیار نیازمندى از اصحاب صفه به نام سعد بود که همه نمازهایش را در اوقاتشان همراه رسول خدا صلیالله علیه وآله بجا مى آورد.
رسول خدا صلیالله علیه وآله با مشاهده نیازمندی و غربت او، دلش به حال وى مى سوخت و مى فرمود ..
نقلشده که نجاری به محضر آیتالله اراکی رفت و از ایشان خواست موعظهای کرد.
آیتالله اراکی پرسیدند شغل تو چیست؟
مرد جواب داد: نجار هستم؛ در و پنجره میسازم.
آیتالله اراکی فرمودند ...
حضرت استاد فاطمی نیا میفرمود: حضرت آیتالله بهاءالدینی به بنده فرمودند:
«سیدی بود که معروف بود به سید سکوت. بزرگانی به محضرش رفتوآمد داشتند».
از آیتالله بهاءالدینی پرسیدم: سر اینکه بزرگان به پیش این سید میرفتند و از او استفاده میکردند چه بود؟
ایشان فرمودند ...
رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلّم از نزد جماعتى که در حال بلند کردن سنگى بودند، عبور میکردند.
حضرت پرسیدند این چه کاری است که انجام میدهید و چه چیز باعث شده این کار را بکنید؟
عرض کردند: میخواهیم بدانیم کدامیک از ما زورش بیشتر است!
حضرت رسول صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم فرمودند:
آیا میل دارید بگویم کدامیک از شما زورش بیشتر و قویتر است؟
عرض کردند: بله یا رسولالله.
حضرت فرمودند ...
مردی به امام صادق علیهالسلام عرض کرد: یا ابن رسولالله مرا بر خدا رهنمائى کن که او کیست؛ زیرا جدال کنندگان بسیاری با من جدل کردهاند و مرا حیران و سرگردان نموده اند.
امام علیهالسلام به آن مرد فرمودند ...
امام زمان علیهالسلام غایب است؛ ولی غیبت او به معنی عدم حضورش نیست؛ بلکه به معنی عدم ظهور است.
علی بن ابراهیم بن مهزیار اهوازی وقتی به زیارت آن حضرت نائل میشوند، حضرت خطاب به او میفرمایند: «ای ابوالحسن (علی بن مهزیار)! شب و روز در انتظار دیدار تو بودیم؛ چه شد که در آمدن بهسوی ما تأخیر کردی»؟ ابن مهزیار عرض کرد: «ای مولای من! تا به حال کسی را نمیافتم که مرا به حضورتان راهنمایی کند». آن حضرت پرسیدند:
در فرهنگ سخنان اهلبیت علیهمالسلام مصادیق متعددی برای "فتوّت" بیان فرمودهاند که در زیر به چند مورد از این مصادیق اشاره میکنیم ...
در روایت است که دو مرد در خراسان به محضر حضرت امام ابوالحسن على بن موسى الرّضا علیه السّلام وارد شدند و از حکم نمازشان که مسافر بودند سؤال کردند ...
ابو بصیر گوید:
خدمت ام حمیده (همسر امام صادق علیهالسلام) رفتم که او را در شهادت امام صادق علیهالسلام تسلیتگویم. ام حمیده گریست و من نیز از گریه ایشان گریستم.
سپس به من گفتند: اى ابا محمد، اگر امام صادق علیهالسلام را وقت مرگ مى دیدى، هرآینه چیز عجیبى را مشاهده مى کردى ...
رسول خدا صلیالله علیه و آله در مسجد نشسته بودند که مردى وارد شـد و نمـاز خوانـد، ولى رکوع و سجود آن را بهطور کامل انجام نداد.
در این هنگام رسول خدا صلیالله علیه و آله فرمودند ...
روزی رسول خدا صلیالله علیه وآله به همراه بعضی از اصحابشان در زیر درختی نشسته بودند.
در این هنگام بادی وزید و در اثر آن برگهای خشک و پوسیده درخت به زمین ریخته و برگهای تر و سبزش باقی ماند.
رسول خدا صلیالله علیه وآله پرسیدند:
"آیا میدانید حکایت این درخت حکایت چیست؟"
اصحاب جواب دادند: خداوند و رسول او داناتر است.
حضرت فرمودند ...
در روایتی از رسول خدا صلیالله علیه و آله انسان مؤمن به کوه تشبیه شده است:
در روایتی دیگر مؤمن را از کوه هم استوارتر دانستهاند؛ چراکه ...
داشتم به رادیو گوش میکردم. یک نفر به عنوان کارشناس ورزشی در مورد روشهای ایجاد ترس و دلهره در حریف ایراد سخن میکرد!!!
کلیپی را دیدم که در آن مربی آموزش میداد که چگونه به تمارض وانمود کنید که حریف روی شما مرتکب خطا شده!
شنیدم دوچرخه سواری برای اینکه بر حریفش پیشی بگیرد، به عمد او را واژگون کرد!
و بعضی از مسابقه های خشن که تا حد کشتن همدیگر را میزنند!
از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت شده که فرمودند:
حکایت مؤمن مثل گیاه ضعیف و نورسیده ای است.
از این جهت که ...
آیتالله فاطمی نیا میفرمودند:
بنده در جوانی با یکی از اولیاء خدا آشنا شدم که علماً و عملاً شخص بینظیر یا کمنظیر بود.
ایشان شش ماه شبانهروز با مرحوم نخودکی اصفهانی مصاحبت و معاشرت داشته است.
ایشان روزی از مرحوم نخودکی میپرسد:
دلیل و رمز موفقیت شما در امر سلوک چه بود؟
جناب شیخ پاسخ میدهند:
خداوند متعال دو فرشته را مأمور کرد تا شهری را با اهلش ویران کنند.
زمانی که آن دو فرشته به شهر رسیدند، مردی را یافتند که در حال دعا و تضرع در برابر خداوند بود.
مدتی بود که فکر طلاق رو از سر میگذراند.
دیگر تحمل این زندگی برایش سخت شده بود.
نشانهای از خوشبختی که آرزویش را داشت، در زندگیاش احساس نمیکرد.
طبق برنامه همیشگیاش قرآن را برداشت تا چند آیهای قرائت کند.
به آیهای رسید که خیلی او را دگرگون کرد ...
مردی از انصار نزد رسول خدا صلیالله علیه و آله آمد و عرض کرد: یا رسولالله دوست دارم در مورد بخششی که به پسرم انجام میدهم شاهد باشید.
رسول خدا صلیالله علیه و آله فرمودند: "مَا لَکَ وَلَدٌ سِوَاهُ"؛ آیا غیر از او فرزند دیگری نیز داری؟
عرض کرد: بلی.
حضرت فرمود: "فَنَحَلْتَهُمْ کَمَا نَحَلْتَهُ"؛ آیا به آنان نیز مانند آنچه به این پسرت میدهی، بخشیدهای؟
عرض کرد: نه.
حضرت فرمودند ...
روزی به استادم عرض کردم:
«دست برداشتن از بعضی تعلقات دنیوی کار آسانی نیست. بعضی از رزائل اخلاقی هستند که پیراسته شدن از آنها خیلی سخت است!»
استاد در جواب، جملهای فرمود که خیلی تأثیرگذار بود و آن اینکه ...
"فضیل بن عیاض" قبل از تحول درونی و توبه، به دزدی و راهزنی مشغول بود.
شبی کاروای میگذشت. در میان کاروان فردی قرآن تلاوت میکرد.
در این هنگام این آیه به گوش فضیل رسید ...
از امام صادق علیهالسلام روایتشده که فرمودند:
هر فقیهى که مراقب نفس خود بوده و حافظ دین خود باشد و با هوای نفس خود مخالف بوده و مطیع امر مولى باشد، بر عوام است که از چنین فقیهى تقلید کنند.
نمونه بارز این علمای راستین مرحوم علامه حلّی بود.
حکایت زیر نشان میدهد که این علماء چقدر مراقب بودند تا در امر فقاهت و مرجعیت گرفتار اجتهاد از روی هوای نفس نشوند.
نمونهای از معارف الهی را میتوان در پاسخهای امام باقر علیهالسلام به پرسشهای طاوس یمانى مشاهده کرد...
تألیف کتاب پربرکت کمالالدین و تمام النعمه، یکی از تلاشهای علمی عالم عامل مرحوم شیخ صدوق برای رفع تحیر از شیعیان در وجود امام عصر علیهالسلام بود...
خداوند در قرآن کریم حکمت و فایده دانستن اینکه حوادث دنیا مکتوب و مقدر خداوند هستند چنین بیان میفرماید...
اولیای الهی نه تنها خودشان نشانه های هدایت هستند، بلکه متعلقات و آثاری که به جای میگذارند نیز، روشنگر و هادیان طریق بندگی هستند. بمانند چادر حضرت زهرا سلام الله علیها که هشتاد یهودی را مسلمان کرد.
امیرالمؤمنین على علیهالسلام مردى را دیدند که شتابان و بدون رعایت طمأنینه نماز مى گزارد. از او پرسیدند: چند وقت است که چنین نماز مى گزارى؟
عرض کرد: از فلان زمان.
حضرت فرمودند...
از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت شده که فرمودند:
امید بخش ترین آیه قرآن این آیه است...
ابن سکّیت یکى از بزرگان علم لغت و ادبیات عرب و شعر و از خواص امام جواد و هادی علیهماالسلام بود، در دربار موکّل عباسی معلّم مؤیّد و معتزّ فرزندان موکّل بود.
روزى موکّل از او پرسید، این دو کودک در نزد تو بهترند یا حسن(ع) و حسین(ع) فرزندان على(ع)؟
ابن سکّیت جواب داد:
از رسول خدا صلیالله علیه و آله روایتشده که فرمودند:
مثل مؤمن، حکایت اسب است در اخیه اش ...
در روایتی انسان مؤمن به خانهای تشبیه شده که ظاهر آن ویرانه، ولی داخل آن آباد است. در این روایت آمده است که رسول خدا صلی لله علیه و آله فرمودند ...
در روایت شریفه ای از حضرت رسول خدا صلیالله علیه و آله انسان مؤمن به زمین تشبیه شده است.